۰۷ آذر ۱۴۰۱ - ۱۹:۴۳

آیا کتاب صوتی بهتر از کتاب چاپی است؟

قدیم‌ها که رسانه‌های صوتی و تصویری نبودند، مردمانی که سواد نوشتن و خواندن داشتند کتاب می‌خواندند و روزنامه.
کد خبر: ۶۵۲۶۶
تعداد نظرات: ۱ نظر

کتاب

قدیم‌ها که رسانه‌های صوتی و تصویری نبودند، مردمانی که سواد نوشتن و خواندن داشتند کتاب می‌خواندند و روزنامه. البته آنچه ما امروز رسانه‌ی صوتی می‌شناسیم در گذشته همان انتقال شفاهی کلام بود که مثلاً در منطقه‌ی ما مهم‌ترین شکل حفظ و نگهداری از علم و دانش به معنای آن‌روزی‌اش به حساب می‌آمد. بنابراین رسانه‌ی صوتی در واقع از رسانه‌ی مکتوب و تصویری قدیمی‌تر است. در آغاز دوره‌ی مدرن روزنامه و بعدها رادیو برای خود جایگاهی والا میان مردم داشتند اما تلویزیون به دلیل مصوربودن به یکباره سایر ابزارهای رسانه‌ای را کمابیش بلعید؛ صرفا جایی برای رادیو گذاشت چون به هر حال بحث صدا در رادیو مطرح است. اما رسانه‌های زبان‌بسته به مرور و بعد با آمدن کامپیوتر، اینترنت و امروز گوشی‌های هوشمند و رسانه‌های اجتماعی، کاملاً منزوی شدند و ساحت مقدس کلام مکتوب کمی خدشه‌دار شد. البته هنوز زنده است و نفس می‌کشد؛ در کشورهایی که صنعت چاپ و نشر پویاتر است و کتابخوانی یک مقوله‌ی جدی است طبعاً حتی پویاتر و زنده‌تر.

اما می‌توان ادعا کرد که در ابعاد گسترده‌ی جهانی شبکه‌های اجتماعی که با گوشی‌های هوشمند، همان تلویزیون پیشرفته‌ی توی جیب‌هایمان، زندگی‌هامان را احاطه کرده‌اند، کتاب و به طور کلی رسانه‌ی چاپی به حاشیه رانده شده است. که جای بسی تأسف است. شبکه‌های اجتماعی با آن جریان سریع و سیل‌آسای اطلاعات همچون یک ماده‌ی اعتیادزا ما تمرکزمان، وقت‌مان و بی اغراق تمام زندگی‌مان را به خود اختصاص داده است. طبعاً نسل قدیمی‌تر یا نسل‌هایی که کودکی را در دوره‌ی پیشا اینترنت گذرانده‌اند، همچنان به رسانه‌های چاپی وفادار مانده‌اند. در همین شبکه‌های اجتماعی هم کناب و کتابخوانی همچنان تبلیغ و تشویق می‌شود اما توجهی که گوشی‌های هوشمند به خود جلب می‌کنند تمرکز را از ما می‌گیرد و آرامش را که هر دو لازمه‌ی کتاب خواندن و وقت گذاشتن برای کتاب است.
حالا اگر بخواهیم به نیمه‌ی پر لیوان نگاه کنیم همین رسانه‌های اجتماعی و اپلیکیشن‌های تلاش‌های زیادی در راستای ترویج و زنده نگه داشتن کتابخوانی کرده‌اند. کتاب الکترونیک و کتاب صوتی نتیجه‌ی همین تلاش‌هاست. کتاب صوتی که یادآور رادیوست و مثلاً می‌شود حین انجام کاری به آن گوش سپرد و همچون کتاب تمام تو را به مالکیت خودش درنمی‌آورد؛ البته که این خاصیت شگفتی‌زای کتاب است. همین که در دستان توست، بوی چوب کاغذش را می‌شنوی، کلمات را یک‌جا حلو چشم‌هایت می‌بینی، و ورق به ورق دنبال‌شان می‌کنی. این احساس سانتی‌مانتال یک عاشق کتاب است که کتاب کم هم عاشق ندارد. اما امروز حتی کسانی که عاشق کتاب‌اند هم به سختی فرصتی مناسب برای کناب خواندن پیدا می‌کنند. همین است که عده‌ی زیادی به کتاب‌های صوتی روی می‌آورند، یک راه بی‌دردسر که جایگزین مطالعه‌ی سنتی است. می‌توانید به جدیدترین کتاب‌های پرفروش گوش دهید و همزمان رفت‌وآمد کنید یا خانه را تمیز کنید.

اما آیا گوش کردن به یک کتاب واقعاً مثل خواندنش است؟

بت روگوفسکی، یکی از اساتید آموزش در دانشگاه بلومزبرگ پنسیلوانیا، می‌گوید: «من طرفدار کتاب‌های صوتی بودم، اما همیشه فکر می‌کردم یک‌جور تقلب است.»
روگوفسکی در پژوهشی در سال ۲۰۱۶ فرضیات خود را به آزمایش گذاشت. یکی از گروه‌های پژوهش او به بخش‌هایی از «شکست‌ناپذیر» (Unbroken)  گوش کردند، کتابی غیرداستانی درباره‌ی جنگ جهانی دوم اثر لورا هیلن برند؛ در حالی‌‌ که گروه دوم همان بخش‌ها را در یک کتاب‌خوان الکترونیکی خواندند. او گروه سومی را هم در نظر گرفت که همزمان هم کتاب را خواندند و هم به آن گوش دادند. پس از آن، همه در آزمونی شرکت کردند که برای سنجش میزان درک خوانندگان از مطالب طراحی شده بود. روگوفسکی گفت: «ما هیچ تفاوت قابل توجهی در میزان درک با روش‌های خواندن، گوش‌دادن و خواندن و گوش‌دادن همزمان مشاهده نکردیم.»
خب با این تفاضیل، یعنی کتاب‌های صوتی یک امتیاز دریافت می‌کنند؟ شاید. اما روگوفسکی در مطالعاتش به‌جای کتاب‌های چاپی سنتی از کتاب‌خوان‌های الکترونیکی استفاده می‌کرد، و شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد مطالعه در یک مانیتور، یادگیری و درک مطلب را نسبت به خواندن یک متن چاپی کاهش می‌دهد. بنابراین اگر او در مطالعاتش به‌جای کتاب‌های صوتی از کتاب‌های سنتی استفاده می‌کرد، ممکن بود مطالعه‌ی سنتی جایگاه اول را تصاحب کند.

اگر برایتان سؤال است که چرا کتاب‌های چاپی ممکن است بهتر از مطالعه‌ی مانیتورمحور باشد، ممکن است دلیل آن این باشد که در یک کتاب الکترونیک نمی‌توانید بفهمید دقیقاً کجای کتاب هستید. دنیل ویلینگهام، استاد روانشناسی دانشگاه ویرجینیا و نویسنده‌ی کتاب «تربیت بچه‌های کتابخوان» (Raising Kids Who Read)، می‌گوید: «وقتی دارید روایتی را می‌خوانید، توالی وقایع مهم است، و دانستن این که کجای کتاب هستید کمک‌تان می‌کند مسیر روایت را درک کنید.» با اینکه کتاب‌خوان‌های الکترونیکی سعی می‌‌کنند در قالب درصد یا زمانی که تا انتها مانده است، به شما بگویند چقدر از کتاب را نخوانده‌اید و این حس را بازسازی کنند، اما به‌ نظر نمی‌رسد همان تأثیر روایت‌محوری را داشته باشد که خواننده از خواندن یک کتاب سنتی دریافت می‌کند.

بر اساس تحقیقات بیشتری در رابطه با ویژگی‌های مربوط به فضای و ابعاد متون چاپی سنتی، به‌نظر می‌رسد این حقیقت که متون چاپی روی یک نقطه‌ی خاص از صفحه ثابت شده‌اند نیز به مردم کمک می‌کند تا مطالب را بهتر از متون مانیتورمحور به‌ خاطر بسپارند. این موضوع ممکن است به بحث «رقابت کتاب صوتی و کتاب چاپی» مرتبط باشد، چرا که کتاب‌های صوتی نیز مانند صفحات دیجیتال، مردم را از اشارات فضایی که با خواندن یک متن چاپی نصیب‌شان می‌شد، محروم می‌کنند.

ریتم‌های خودساخته‌ای که با فرایند خواندن همراه می‌شوند نیز ممکن است کتاب‌ها را از کتاب‌های صوتی متمایز کنند.
ویلینگهام می‌گوید: «حدود ده تا پانزده درصد حرکات چشم در حین مطالعه، درواقع بازگشتی هستند؛ این یعنی چشم‌ها بازمی‌گردند و دوباره چک می‌کنند. این بسیار سریع رخ می‌دهد، و به شکل بی‌نقصی به فرایند خواندن یک جمله پیوند خورده است.» او می‌گوید که این عادت قطعاً درک مطلب را تقویت می‌کند، و ممکن است شبیه اوقاتی باشد که یک شنونده از سخنران بخواهد «صبر کند» یا چیزی را تکرار کند. او می‌گوید: «حتی وقتی سؤال‌تان را مطرح می‌کنید، دارید چیزی را که سخنران گفته است، در گوش ذهنی‌تان با خود مرور می‌کنید. اما دردسرش بیشتر است.» از نظر تئوری هنگام گوش‌دادن به یک فایل صوتی نیز می‌توانید متوقف شوید یا به عقب برگردید.

احتمال دیگر این است که وقتی داریم متنی را می‌خوانیم یا به آن گوش می‌دهیم، ذهن‌مان گهگاهی پرسه می‌زند. دیوید دنیل، استاد روانشناسی دانشگاه جیمز مدیسون و عضو پروژه‌ی آکادمی ملی علوم با موضوع درک شیوه‌های یادگیری افراد، می‌گوید که ممکن است چند ثانیه (یا دقیقه) طول بکشد که از این سفر ذهنی بیرون بیاییم و دوباره حواس‌مان را جمع کنیم.

اگر در حال مطالعه باشید، خیلی راحت می‌توانید به عقب برگردید و نقطه‌ای را پیدا کنید که در آن حواس‌تان پرت شده بود. به گفته‌ی دنیل اگر در حال شنیدن یک صدای ضبط شده باشید، این کار چندان راحت نیست. مخصوصاً اگر درگیر متن پیچیده‌ای باشید، توانایی بازگشت به عقب و بررسی مجدد مطالب ممکن است به یادگیری شما کمک کند، و این کار احتمالاً در هنگام خواندن راحت‌تر از شنیدن است. او می‌گوید: «ورق‌زدن صفحه‌ی یک کتاب، کمی زمان استراحت نیز به شما می‌دهد.» این توقف کوتاه ممکن است فضایی برای مغز شما خلق کند تا اطلاعاتی را که دارید دریافت می‌کنید، ذخیره یا هضم کند.

دنیل در سال ۲۰۱۰ در پژوهشی شرکت کرد که نتایج آن نشان می‌داد دانشجویانی که به پادکست صوتی یک درس گوش کرده بودند، در آزمون درک مطلب عملکرد ضعیف‌تری از دانشجویانی داشتند که همان درس را بر کاغذ خوانده بودند. او می‌گوید: «گروه پادکست نه فقط کمی، بلکه خیلی بدتر عمل کردند.» در مقایسه با خوانندگان، امتیاز میانگین شنوندگان در آزمون بیست و هشت درصد کمتر بود؛ او می‌گوید این تفاوت مثل تفاوت نمره‌ی A با نمره‌ی D است.

جالب توجه است که در آغاز این آزمایش، تقریباً همه‌ی دانشجویان می‌خواستند در گروه پادکست باشند. دنیل می‌گوید: «اما درست قبل از اینکه برگه‌های آزمون را به آن‌ها بدهم، دوباره ازشان پرسیدم که دوست دارند در کدام گروه باشند، و بیشتر آن‌ها نظرشان را عوض کرده بودند؛ می‌خواستند در گروه خواندن باشند. می‌دانستند که به اندازه‌ی خوانندگان، چیز یاد نگرفته‌اند.»

دنیل می‌گوید ممکن است شنوندگان با تمرین بتوانند از خوانندگان پیشی بگیرند. او می‌گوید: «ما می‌توانیم در کارمان پیشرفت کنیم، و اگر خودتان را تمرین دهید که دقیق‌تر گوش کنید، می‌توانید شنونده‌ی بهتری شوید.» (این موضوع ممکن است برای خواندن از روی صفحات دیجیتال نیز صدق کند؛ بعضی تحقیقات نشان می‌دهند که مردمی که خواندن کتاب الکترونیک را تمرین می‌کنند، در آن پیشرفت می‌کنند.)

اما به گفته‌ی دنیل، ممکن است «موانعی ساختاری» نیز وجود داشته باشند که یادگیری از طریق منابع صوتی را با مشکل مواجه کنند. برای مثال، نمی‌توانید زیر چیزهایی که می‌شنوید، خط بکشید یا آن‌ها را هایلایت کنید. و در رسانه‌های صوتی نمی‌توان به راحتی بر بسیاری از علامت‌های «مهم!» که در کتاب‌های درسی دیده می‌شوند (چیزهایی مثل کلمات بولد یا کادرهایی با اطلاعات مهم) تأکید کرد.

اما کتاب‌های صوتی نقاط قوتی هم دارند. به گفته‌ی ویلینگهام، انسان‌ها ده‌ها هزار سال است که اطلاعات را به صورت کلامی با هم ردوبدل می‌کنند، درحالی‌که واژگان چاپی اختراع بسیار جدیدتری هستند. او توضیح می‌دهد: «وقتی چیزی را می‌خوانیم، از بخش‌هایی از مغزمان استفاده می‌کنیم که برای مقاصد دیگری تکامل یافته است، و دستکاری‌شان می‌کنیم تا بتوان آن‌ها را بر عمل آگاهانه‌ی خواندن، اعمال کرد.» او اضافه می‌کند که از سوی دیگر، شنوندگان می‌توانند اطلاعات زیادی را از آهنگ صدا یا لحن یک سخنران، استخراج کنند. حس طنز و طعنه از طریق صدا خیلی بهتر از متن چاپی منتقل می‌شود. و مردمی که آثار شکسپیر را با صدای بلند می‌شنوند، معانی بسیاری را از بازی بازیگران دریافت می‌کنند.

هرچند، یک عامل نهایی می‌تواند میزان درک و حفظ اطلاعات را تا حد زیادی به نفع خواندن تغییر دهد، و آن مسأله‌ی انجام چند کار به صورت همزمان است. ویلینگهام می‌گوید: «اگر در حین انجام
دو کار، سعی دارید چیزی یاد بگیرید، اصلاً آن را یاد نمی‌گیرید.» حتی فعالیت‌هایی که آن‌ها را کمابیش به‌طور خودکار انجام می‌دهید- چیزهایی مثل رانندگی یا شستن ظرف‌ها- آن‌قدر توجه‌تان را جلب می‌کنند که مانع یادگیری شوند. ویلینگهام می‌گوید: «من همیشه هنگام رانندگی به کتاب صوتی گوش می‌دهم، اما سعی می‌کنم به چیزهایی که برای کارم مهم هستند، گوش نکنم.»

با وجود تمام این مسائل، اگر دارید برای تفریح (و نه کار یا درس‌خواندن) یک کتاب را می‌خوانید یا می‌شنوید، تفاوت بین کتاب‌های صوتی و کتاب‌های چاپی چندان مهم نیستند. ویلینگهام می‌افزاید: «من فکر می‌کنم در مقایسه با درک یک متن چاپی، اشتراکات فراوانی در درک یک متن صوتی وجود دارد.»


بیشتر بخوانید

منبع : گجت نیوز

ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
sina
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۸
مطلب مفیدی بود. کتاب صوتی با گوش دادن به کسی که مشغول صحبت هست تفاوت دارد. در هنگام گوش دادن به کتاب صوتی تمرکز کردن بسیار مشکل است و حواس به راحتی پرت می شود. به نظر من کتاب صوتی گوش دادن اتلاف وقت هست و بیشتر برای رمان و داستان های سادده کاربرد دارد.
گزارش خطا
تازه ها