قد بلند یکی از ویژگی های ژنتیکی و زیستی است. اما گاهی یک ویژگی به دلایل مختلف بیشتر از حد انتظار در شخصی رشد می کند و قدبلندترین بودن نوعی رکورد محسوب می شود. آیا میدانید قد بلندترین مرد جهان چند متر است؟ بلندقدترین مرد ایران کیست؟ در ادامه با این افراد آشنا می شوید.
ایسنا نوشت: مرتضی مهرزاد متولد ۲۶ شهریور ۱۳۶۶ در شهر کلاچای شهرستان رودسر، بازیکن والیبال ایرانی است که در تیم ملی والیبال نشستهٔ ایران و مس شهر بابک بازی میکند. وی با قد ۲۴٧ سانتیمتر، بهعنوان بلندترین مرد زنده ایران و دومین مرد بلند قد زنده جهان شناخته میشود. او در دو پارالمپیک تابستانی ۲۰۱۶ ریو و ۲۰۲۰ توکیو توانست به دو مدال طلا و توپ طلای بهترین بازیکن جهان در سال ٢٠٢٢ دست پیدا کند.
رشد غیرطبیعی قد او از زمانی آغاز شد که او ۱۶ سال سن و ۱۹۰ سانتیمتر قد داشت، در همان زمان وی از دوچرخهاش سقوط کرد که موجب آسیب به لگن او شد. همچنین پای راست مرتضی مهرزاد در حدود ۱۵ سانتیمتر از پای چپش کوتاهتر است. قد مرتضی در حالت نشسته ١مترو ٢۵ سانتی متر یا (۵٠اینچ) و اندازهٔ کف دست او در حدود٢٨/۵ سانتیمتر یا (١١/٢اینچ) است.
در سال ۹۴ به طور اتفاقی و بدون هیچ شناختی نسبت به والیبال نشسته وارد این رشته شد و در پارالمپیک ۲۰۱۶ برزیل که اولین تجربه حضور وی بود، توانست همراه تیم به مدال طلا دست پیدا کند و عنوان پدیده والیبال نشسته در جهان را به خود اختصاص دهد.
مهرزاد بر این باور است که پیش از حضور در تیم ملی، چون عصا به اندازه او نبوده تا وزنش را تحمل کند، به دلیل نقص عضو دچار افسردگی شدید بوده و همیشه احساس میکرد در زندان است و از حضور در بین مردم به خاطر قد بلندش و نگاههای متعجب و گاها تمسخرآمیز خجالت میکشید و آیندهای روشنی برای خود تصور نمیکرد، اما با حمایت کمیته ملی پارالمپیک عصایی به اندازه او ساخته شد و اکنون مشکلی برای رفت و آمد ندارد.
بخشی از گفتگوی ایسنا با مرتضی مهرزاد بخوانید:
در ۱۲ سالگی وقتی از مدرسه بیرون آمدم تا سرکار بروم به خاطر افتادن از دوچرخه لگن پای راستم آسیب دید که مجبور شدم عمل کنم، در صورتی که ابتدا باید غده هیپوفیزم را از سرم بیرون میآوردم و بعد پایم را عمل میکردم، بعد از این که پایم جوش خورد پین گذاشتم که پین سبب شد تا پای راستم مثل چپ رشد نکند، متاسفانه به دلیل عدم درمان مناسب و نداشتن آگاهی کافی نسبت به بیماری خود، پای چپم رشد کرد، ولی پای راستم، چون رشدی نداشت، ۱۵ سانتی متر کوتاهتر از پای چپم شد.
تا جایی که اطلاع دارم از بچگی قدم نسبت به هم سن و سالهای خودم بلندتر بود و از ۱۵ سالگی قدم بیشتر رشد کرد، به خاطر بلندی قدم همه فکر میکردند چند سال رد شدم، مثلا در کلاس سوم ابتدایی تصور بقیه این بود که کلاس پنجم هستم و، چون دو سال رد شدم دوباره در کلاس سوم نشستم.
قبل از ورود به والیبال نشسته بیشتر تهدید و تحقیر بود، اما زمانی که وارد تیم ملی شدم یک فرصت، غنیمت و یک امتیاز بود و شرایط زندگیام تغییر کرد، هرچند تحقیرهای دوران کودکی خود را نیز، چون مدت زمان زیادی از آن سپری میشود به فراموشی سپردم و به آن فکر نمیکنم، چون معتقدم الان به جایی رسیدم که شاید آرزوی خیلیها باشد که به تیم ملی راه پیدا کنند و در جایگاهی که من هستم، قرار بگیرند؛ بنابراین به گذشته کاری ندارم و به آن اهمیت نمیدهم.
اگر وارد والیبال نشسته نمیشدم شاید من هم نبودم، از زمانی که وارد این رشته شدم، زندگی من و خانوادهام بهتر شد، از نظر روحی شرایط بهتری پیدا کردم و زندگی ام سروسامان پیدا کرد، حتی تصور میکنم نگاهها نیز تغییر کرده و متفاوت شده است، الان تداوم زندگیام بستگی به والیبال نشسته دارد.
بیشتر بخوانید:
به گزارش همشهری، سیاوش خان بوشهری که درشیراز به سیاخان معروف است. این مرد شگفتانگیز که بلندی قدش ۲۵۹ سانتیمتر و وزنش به ۲۴۵ کیلوگرم میرسید تا چند سال قبل در روستای لپویی شیراز زندگی میکرد.
درسال ۱۲۹۲ هجری شمسی در روستای لپویی خانوادهای هشت نفره زندگی میکردند. پدر خانواده حسینخان یکی از کشاورزان مشهور روستا بود که زمینهای زراعی وسیعی داشت و در کنار کشاورزی از راه دامپروری هم هزینههای زندگی خود و خانوادهاش را تامین میکرد.
همسر حسینخان از اهالی روستای بید مرودشت بود و در آن سال فرزند ششمش را باردار بود. این خانواده از متدینترین آدمهای روستا بودند و وضعیت مالی مناسبی داشتند، اما نه حسینخان و نه همسر و نه حتی پنج فرزندشان تصور نمیکردند عضو جدید خانواده آنها آوازه لپویی را جهانی کند. به این ترتیب همسر حسینخان آخرین فرزندش را در یک زایمان طبیعی به دنیا آورد و نام کودکش را سیاوش گذاشت.
سیاوش بعد از تولد تا زمانی که شش ساله شد، مانند دیگر کودکان روستا وضعیت جسمانی معمولیای داشت و در کنار خواهرانش به نامهای منور، مهستی، ماشاالله خانم، ابریشم و تنها برادرش بهمن خان زندگی میکرد. این دوران تنها دوران زندگی سیاوش بود که هیچ فردی از دیدنش تعجب نمیکرد و او میتوانست خیلی عادی در کنار همسن و سالانش وقت بگذراند و بچگی کند. وقتی سن سیاوش از مرز شش سالگی گذشت کمکم رشد غیر عادیاش شروع شد و زندگی او وارد مرحله شگفتانگیزی شد.
۱۳۰۰ هجری شمسی برای ساکنان روستای لپویی و سیاخان سال ناگواری بود؛ چرا که یک بیماری ناشناخته در شهر شیوع پیدا کرد و قربانیان بیشماری گرفت. بهمنخان که یکی از خواهرزادههای سیاوش خان است از قدیمیهای روستا و پدرش در خصوص آن زمان مطالبی شنیده که آنها را برایمان نقل میکند؛ «اوایل سال ۱۳۰۰ بود که بیماری ناشناختهای در شهر پخش شد و شروع به قربانی گرفتن کرد. اهالی روستا آن زمان نام بیماری را بلوایی گذاشته بودند که فکر میکنم همان طاعون بوده است.
این سال برای سیاوش هم سال ناگواری بود چرا که او سه خواهرش را از دست داد. مهستی و منور آن زمان تازه ازدواج کرده بودند و ماشاالله خانم هم صاحب دو دختر خردسال بود که بیماری گریبان همه آنها را گرفت و از دنیا رفتند، اما حوادث ناگوار به همین سادگی دست از سر سیاوش بر نداشت؛ چرا که حدود یک سال بعد از فوت خواهرهایش او در حالی که نه سال بیشتر نداشت پدرش را هم از دست داد». بامرگ سه خواهر و پدر سیاوش، شرایط زندگی برای او تغییر کردو مادرش سرپرستی سیاوش و برادر و خواهر دیگرش را به عهده گرفت، این در حالی بود که رشد غیرطبیعی سیاوش کم کم شروع شده بود.
سیاوش بعد از اینکه از شوک فوت اعضای خانوادهاش خارج شد، زندگی عادیاش را دوباره از سر گرفت، اما رشد غیر طبیعی او در این سالها کم کم توجه اهالی روستا را به خود جلب کرد. سیاوش با اینکه یک نوجوان ده ساله بوده، اما از دیگر دوستانش قد و قامت بزرگتری داشت.
خواهر زاده سیاوش از زبان یکی از دوستان و همبازیهای سیاوش به نام اسماعیل جعفری در باره رفتار آن زمان داییاش میگوید: «آن زمان ما با سیاوش همبازی بودیم و بیشتر برای جمعآوری هیزم با یکدیگر به کوه و صحرا میرفتیم. سیاوش جثهاش از ما بزرگتر بود و قدرت بدنی زیادی داشت، ولی با وجود هیکل درشتش قلب بسیار رئوف و مهربانی داشت. هروقت برای جمع آوری هیزم میرفتیم او در حمل هیزمها به ما خیلی کمک میکرد. علاوه بر اینها او صدای بسیار دلنشینی داشت که ما از شنیدنش همیشه لذت میبردیم».
تا زمانی که سیاخان در شیراز زندگی میکرد، کمتر کسی پیدا میشد که با این مرد بلند قد و صدای دلنشین او آشنا نباشد. سیاوش اوقات فراغتش را در کنار اعضای کلانتری آن زمان شیراز میگذراند و با صدای دلنشینی که داشت در جمع دوستانش آوازهای زیبایی میخواند؛ «دایی ام تا زمانی که زنده بود به دوستان و آشنایانش محبت میکرد و هیچ وقت شخصی از دست او ناراحت نشد. سیاوش خان در ۲۸ سالگی به بیماری ذات الریه مبتلا شد و در بیمارستان سعدی شیراز بستری شد و مدتی بعد در اثر همین بیماری در بیمارستان فوت کرد».
بنیانگذار دانشکده پزشکی شیراز برای حفظ جسد سیاوش خان زحمت زیادی کشید تا راه را برای درمان دیگر بیماران هموار کند.
رکوردهای مختلفی درباره افراد قدبلند ثبت شده است.
ویکی پدیا: رابرت وادلو به ۲/۷۲ متر قد و ۲۲۲٫۷۱ کیلوگرم وزن رسید؛ و تا هنگام مرگش رشد او همچنان ادامه داشت. رشد بیش از اندازهٔ او بهخاطر هایپرتروفی در غدهٔ هیپوفیز او بود که این موضوع باعث ترشح بیش از اندازهٔ هورمون رشد در بدن او شده بود. او در سن ۲۲ سالگی و در خواب درگذشت و در آن زمان ۱۹۹ کیلوگرم وزن داشت.
آفتاب نیوز: مهسا تقدمی با یک متر و نود و پنج سانتیمتر قد، بلند قامتترین دختر و همچنین یکی از بهترین بازیکنهای تیم بسکتبال بانوان ایران است.
سلطان کوسن زاده ۱۰ دسامبر ۱۹۸۲ در شهر ماردین ترکیه، صاحب رکورد بلندترین مرد زنده دنیا با ۲ متر و ۵۱ سانتی است. او اصالت کرد دارد. رکورد او در کتاب رکوردهای گینس نیز ثبت شدهاست.
گردآوری: تابناک جوان