1918 سرشان درد میکند برای بهعهده گرفتن کارهای روی زمین مانده و انجام ماموریتهای سخت و در ظاهر، نشدنی. خستگی را خیلیهایشان از قاموس کلماتشان پاک کردهاند و با کار و تلاش مداوم، تجدید روحیه میکنند. گرچه مدتی است داغ بزرگ فقدان یک رفیق تکرارنشدنی، بیقرارشان کرده، اما دلشان عجیب روشن است که پایان این مسیر پرفراز و نشیب، سعادتی رشکبرانگیز در انتظار مخلصهای بیادعاست. جهادگران باصفا و گمنام ازجمله اهالی قرارگاه جهادی امام رضا (ع)، فقط نگاه پرمِهر و مُهر تأیید و رضایت رهبرشان را کم داشتند که بیاینه گام دوم انقلاب، این هدیه بزرگ را هم برایشان به ارمغان آورد. تاکید مکرر رهبر معظم انقلاب بر نقش تعیینکننده مدیریتهای جهادی در توفیقها و پیشرفتهای چهل سال اول عمر انقلاب اسلامی و نگاه پر از امید ایشان به اثرگذاری جوانان جهادی در حرکت روبهجلوی انقلاب در گام دوم، همان اکسیر روحیهبخشی بود که جوانان پرتلاش و خستگیناپذیر جهادگر برای ادامه حرکت پرشتابشان به آن نیاز داشتند. اینطور بود که تلاش برای عملیاتیسازی رهنمودهای این بیاینه با تکیه بر انگیزه و اشتیاق جوانان، به شاه بیت غزل سومین گردهمایی مسئولان و رابطان استانی قرارگاه جهادی امام رضا(ع) تبدیل شد و حرف دل همه این بود که: «امیرمحمد، ادامه دارد.»
چرا ناامیدی؟ حرکت میکنیم برای بهبود اوضاع
انتهای سالن نشستهاند و دور از چشم گردانندگان برنامه، هرچقدر دلشان میخواهد شیطنت میکنند. حق هم دارند؛ بچههای جهادی که عادت به یکجانشینی ندارند. در فاصله میان دو بخش برنامه، سراغشان میروم و خلوت پرسروصدایشان! را به هم میزنم. اعضای گروه «مهروَرزان» و از بچههای باصفای محله «سنگلج» در منطقه ۱۲ هستند؛ بچههایی که در قلب پایتخت، دیواربهدیوار محرومیت زندگی میکنند و دردآشنایند اما تصمیم گرفتهاند با کار و تلاش، رنگ امید بپاشند روی خانههای پژمرده. «زینب جعفری»، مسئول گروه میگوید: «خودمان ساکن این منطقه هستیم و میدانیم زیر پوست محلههای محروم این منطقه چه میگذرد. به همین دلیل نمیتوانستیم محرومیتها را ببینیم و بیتفاوت باشیم. فکر کردیم بهجای اینکه غصه بخوریم و ناامید و افسرده شویم، دست روی زانو بگذاریم و قدمی برای رفع این محرومیتها برداریم. حمایت از نیازمندان را دلی شروع کردیم و هرکس به ما ملحق شد هم، با جان و دل کار کرد. خدا هم همیشه به داشتههای کوچک ما، برکت دادهاست. حالا تا جایی که بتوانیم، خانوادههای نیازمند محدوده را برای تأمین نیازهایی مانند تهیه سبد ارزاق، پوشاک شب عید و لوازمالتحریر، تحت پوشش میگیریم. همه خدمات حتی تأمین هزینه دارو یا جراحی بیماران نیازمند شناسایی شده را با کمکهای هرچند کوچک اعضا انجام میدهیم. بهطور مثال، یک بیمار پروانهای در محله داریم که به همت اعضای گروه بهطور ثابت، هزینههای درمان او را پرداخت میکنیم.»
بیا برویم خانهتکانی منزل شهدا
ذهن خانم مدیر پر است از مثالهایی از کارهای بزرگ اعضای این گروه با اندوختههای کوچک: «طرحی داریم که با پرداخت ماهانه فقط ۱۰ هزار تومان از طرف اعضا اجرا میشود. با همین مبالغ به ظاهر ناچیز، نیاز خانوادههای دارای ۲ معلول به اقلام بهداشتی را تأمین میکنیم.» اهالی گروه مهرورزان، با برآوردهکردن آرزوی بچههای خاص هم خاطرات زیبایی خلق کردهاند: «چند کودک بیمار سرطانی در محله شناسایی کردهایم که به خانواده آنها در تأمین داروهایشان کمک میکنیم. علاوهبراین، هموغممان این است که آرزوی این بچههای خاص را برآورده کنیم. مثلاً یکی از این بچهها به نام «میلاد»، آرزو داشت دوچرخه داشتهباشد. چند وقت قبل، در روزهایی که بیماریاش حاد شدهبود، برایش جشن تولد گرفتیم و یک دوچرخه به او هدیه دادیم که حسابی خوشحال شد و در روحیهاش تأثیر مثبت داشت.»
اما بشنوید از قرار زیبای اسفندی اهالی این گروه جهادی: «در اسفند ماه و در آستانه عید نوروز، به خانه شهدای عزیز محله میرویم و برای شادی پدر و مادر سالمند آنها، خانهتکانی عیدشان را انجام میدهیم و در خریدهای خانه، کمکشان میکنیم.»
روستاهای سیستان و بلوچستان، چشمانتظار جهادگران
از راه دوری آمده، با هزار امید و انگیزه. نماینده مردمان عزیزی است که از جریان عمران و خدمترسانی کشور، کمتر بهرهمند شدهاند. امید او و همشهریانش حالا بیش از همه به جهادگران بیادعایی است که داوطلبانه و بیچشمداشت به میدان آمدهاند. «اَسلَم گَمشادزِهی» ۳۵ ساله که رنج سفر طولانی ۱۵۰۰ کیلومتری سیستان و بلوچستان تا تهران را به جان خریده تا در جمع جهادگران حاضر شود، میگوید: «بهتازگی به گروه جهادی ملحق شدهام اما قبل از این هم با کمیته امداد امام خمینی (ره) و دوستان جهادگر در شناسایی خانوادههای نیازمند و خدمترسانی به آنها، فعالیت داشتهام. من هشت سال است رییس شورا هستم و از عمق محرومیت شهر و روستاها در محدوده «سراوان»، «سیب سوران» و «مهرستان» بهخوبی آگاهی دارم و معتقدم این مناطق بهشدت نیازمند حرکتهای جهادی است. گروههای جهادی که بهصورت خودجوش و داوطلبانه وارد مناطق محروم میشوند، خدمترسانی را با سرعت و بیچشمداشت انجام میدهند. البته حتماً لازم است مردم بومی هم پای کار بیایند و با جهادگران همکاری کنند. من هم با همین نیت و با هدف خدمتگزاری به همشهریانم، همکاری با قرارگاه جهادی امام رضا (ع) را شروع کردهام.»
از این جوان نوعدوست و باانگیزه درباره برنامههای جهادی در دست اجرا در محدوده زندگیاش که میپرسم، ادامه میدهد: «بسیاری از همشهریانم به لحاظ مسکن در شرایط بسیار نامناسبی هستند. چند خانواده را شناسایی کردهایم که خانه ندارند و بهسختی زندگی میکنند. انشاالله قرار است با همکاری دوستان جهادگر، مشکل مسکن این خانوادهها را رفع کنیم و آنها را در شرایط مناسبی اسکان دهیم.»
گمشادزهی مکثی میکند و از شکلگیری یک جریان امیدبخش در شهرش اینطور برایمان میگوید: «از وقتی پیام رهبر را درباره اهمیت حرکتهای جهادی شنیدهایم، تعداد زیادی از جوانان شهرستان سیب سوران ترغیب شدهاند وارد این فعالیتها شوند. خودم چند نفر از این همشهریان را دیدهام که در گروههای جهادی ثبتنام کردهاند.»
هدف، خدمت به همنوع است؛ مردم را گزینش نمیکنیم
سخت حاضر به گفتوگو میشوند. جوان و پر از شر و شورند. ریزریز بین خودشان میخندند و جان به لبت میکنند تا یک حرف جدی بزنند! صاف و پوستکنده هم میگویند: «ببخشید، بچههای گروه ما، زیادی شوخاند.» اما بالأخره وارد بحث میشوند و هرکدام از زاویهای برایمان از حرکتهای جهادی میگویند. «فائزه مهروَرز»، یکی از اعضای گروه جهادی «شهر مهربان» در تأیید صحبت دوستش که اعتقاد دارد حرکت جهادی فقط این نیست که بروی یک جا را آباد کنی یا به یک نیازمند کمک کنی، بلکه در درجه اول، کمک به خود و حرکت در جهت خودسازی است، میگوید: «راه جهاد، فرمول ندارد و به حرف نیست. کار جهادی کردن، قلبی و دلی است. در این مسیر، شما فقط کافی است قدم اول را بردارید و شروع کنید، باقیاش دیگر دست شما نیست و حتماً در این راه باقی میمانید.»
«مائده جهانگیر» که 2 سال و نیم است با قرارگاه جهادی امام رضا (ع) همکاری دارد، دست روی نکته مهمی گذاشته و از اشتراکات مهم در عین تمام اختلافها اینطور میگوید: «یکی از مهمترین ویژگیهای حرکتهای جهادی این است که افراد متفاوت را دور هم جمع میکند و به وحدت میرساند. افرادی که ممکن است بهلحاظ فرهنگی، اعتقادی و فکری با هم تفاوت داشتهباشند، در کنار هم قرار میگیرند و با یک هدف که عبارت است از خدمت به نیازمندان و محرومان، کار و تلاش میکنند. در اردوهای جهادی، اصلاً تفاوتی میان افراد انقلابی و غیر انقلابی، مذهبی و غیر مذهبی و... احساس نمیکنید. همه آنها فقط در راستای همان هدف مشترک، کار میکنند.» «ریحانه راکبی» هم در تأیید گفتههای دوستش میگوید: «این دیدگاه درباره جامعه هدف هم وجود دارد. در حرکتهای جهادی، مهم نیست برای چه قشری کار میکنید. فقط بحث انسانیت و خدمترسانی در میان است. ما حدود 2 هفته قبل همراه با گروه درمانی امام رضا (ع) یک اردوی درمانی 2 روزه در حوزه دندانپزشکی برای درمان بیماران نیازمند ارمنی در یک کلیسا برگزار کردیم. تجربه بسیار خوبی بود. بازخوردهای خوبی هم دریافت کردیم. نمیدانید چقدر سپاسگزار بودند. اصلاً انتظار نداشتند ما داوطلبانه به سراغشان برویم و خدمات ارائه کنیم. درمقابل این کار کوچک ما، خیلی لطف داشتند و تشکر میکردند. ما معتقدیم مهم است که در حرکت جهادی، انسانها را گزینش نکنیم؛ مسلمان، مسیحی، طرفدار این دیدگاه سیاسی یا آن یکی، فرقی ندارد. مهم، انسانیت است. و این شکل از خدمترسانی، همیشه نتیجهبخش بوده و باعث ایجاد محبت و همبستگی شده است.»
آتشبهاختیار، دانشآموزان روستایمان را صاحب هنر و درآمد کردم
در گوشهای نشسته و بهنظر میرسد خسته است اما تا لب باز میکند و از کارهای بزرگش میگوید، معلوم میشود سالهاست خستگی را خسته کرده است. «حسین زینعلی» 49 ساله که از شهرستان «تربت حیدریه» مهمان همایش جهادیها شده، میگوید: «دبیر آموزشوپرورش هستم و ۲۸ سال سابقه کار دارم. اساس کارم، آموزش رشتههای هنری به دانشآموزان با هدف ایجاد اشتغال است. یک کارگاه دارم که در ساعتهای خارج از مدرسه، دانشآموزان درسخوان و موفق را بهعنوان تشویق به آنجا میبرم و هنرهای معرق، سفالگری، مجسمهسازی، خراطی و... را یادشان میدهم تا هنر و مهارتی کسب کنند و بتوانند از طریق آن درآمد کسب کنند. راستش را بخواهید، طبق فرمان رهبرمان، آتش به اختیار شروع به توانمندسازی دانشآموزان کردم و به لطف خدا تا امروز موفق شدهام ۴۰۰ معرقکار پرورش دهم که ۱۰ نفرشان به مرحله استادی رسیدهاند و تابلوهایی با ارزش بالای یک میلیون تومان خلق میکنند. از این جمع، یکی از دختر خانمها توانست بخش زیادی از جهیزیهاش را با فروش تابلوهایش تهیه کند. یکی از پسران هنرجو هم در دانشگاه تربیت معلم قبول شد و حالا خودش معلم و مربی است و هنرمند پرورش میدهد.»
حسین آقا که مسئولیت شورای روستای «احمد آبادِ فیض آبادِ مَهوِلات» را هم برعهده دارد، از این روحیه جهادی در پیشبرد کارهای روستا هم بهخوبی استفاده میکند: «ما و اهالی روستا همیشه پای کار روستایمان هستیم و برای آبادانی آن همکاری میکنیم. سالها قبل که لازم بود برای استقرار روحانی روستا، خانهای برای ایشان ساختهشود، فقط مبلغ ۶ میلیون تومان از طرف بخشداری برای این کار درنظر گرفته شد. با آن مبلغ، مصالح تهیه شد و باقی کار را خود اهالی روستا انجام دادند. مردم، جهادی آمدند وسط میدان و هرکس یک گوشه کار را گرفت؛ یکی گچ و خاک کرد، دیگری کاشیکاری، آن یکی لولهکشی و دیگران، برقکشی و سنگکاری و ... و خودشان بدون هیچ هزینهای، خانه عالِم روستا را ساختند. هنوز هم برای رفع مشکلات روستا باید با همان روحیه کار کنیم. الان مدرسه روستا، دیوار ندارد. منتظر نمیمانیم کسی بیاید برایمان کاری کند. میخواهیم با کمک دانشآموزان، خودمان برای مدرسهمان دیوار بسازیم.»
نوبت به عکاسی که میرسد، آقا معلم اصرار میکند در کنار تصویر شهید امیرمحمد اژدری از او عکس بگیرم. علت را که میپرسم، سری به حسرت تکان میدهد و میگوید: «نصف اشکهای عمرم را امشب برای شهید اژدری ریختم. رفتم پدرش را بوسیدم و گفتم: ۲۸ سال معلمی کردهام اما پسر شما معلم من شد. معتقدم او فقط برای رضای خدا کار کرد و خدا هم اینطور نامش را بلند و پرآوازه کرد.»
وقتی خانههای روستا به همت جوانان جهادی، سرپا میشود
جمعشان جمع است. اهالی قرارگاه جهادی «طلایهداران ظهور» با یک گروه کامل و با دست پر از شهر ری آمدهاند تا در کنار دوستان جهادی، تجدید قوا کنند. «هادی جهانگیری»، فرمانده قرارگاه با اشاره به فعالیتهای متنوع این نهاد جهادی میگوید: «با چهل گروه جهادی زیرمجموعه قرارگاه جهادی امام رضا (ع) در شهرستانهای استان تهران همکاری داریم و فعالیتهایی از قبیل کارهای عمرانی، پخش غذای گرم در میان خانوادههای نیازمند شهرستانهای استان و روستاهای حاشیه تهران، توزیع سبد ارزاق، تهیه لوازمالتحریر و... را به صورت مستمر انجام میدهیم.»
جهادگران طلایه داران ظهور اما به این سطح از خدماترسانی بسنده نکرده و عزمشان را جزم کردهاند که به مددجویانشان ماهیگیری یاد بدهند: «در بحث اشتغال خانوادههای تحت پوشش، همکاری خوبی با کمیته امداد داریم. بهطور مثال، با توجه به نزدیکی عید نوروز، از مدتی قبل طرحی برای اشتغال گروهی از مددجویان شروع کردهایم. یک باغ اجاره کرده و فضایی بهصورت گلخانه آماده کردهایم و خواهران و برادران مددجو در این فضا مشغول آمادهسازی سبزه عید، سنبل و هفتسینهای تزیینی هستند. دوستان ما برای تأمین ظروف سفالی موردنیاز این طرح، به همدان رفتند و ظروف موردنیاز را از یکی از کورههای لالجین با کیفیت و قیمت مناسب تهیه کردند. انشاالله این محصولات در آستانه سال نو وارد بازار میشود تا با فروش آنها، درآمدی نصیب این عزیزان شود.»
به گفته جهانگیری، جوانان جهادی استان موضوع ساماندهی مسکن محرومان را هم با حساسیت و دلسوزی پیگیری میکنند: «وقتی صحبت از تعمیر و مرمت خانه محرومان میشود، ذهنها به سمت اردوهای جهادی نوروز و تابستان میرود. اما قرارگاه ما و چهل گروه جهادی شهرستانهای استان تهران این موضوع را بهطور مرتب و هر هفته دنبال میکنند. وقتی خانههای موردنظر، شناسایی و معرفی میشود، ما از طریق رایزنی با خیّران، بسیج سازندگی و قرارگاه مرکز، مصالح موردنیاز را تأمین میکنیم اما اجرای کار را خود جوانان جهادی هر گروه برعهده میگیرند و خانهها توسط جهادگران بومی همان شهر و روستا تعمیر و احیا میشود. کار، گاه در حد تعمیر سقف و ایزوگام است و گاه، به شکل ساخت سرویس بهداشتی و حمام. به لطف خدا و همت جهادگران این چهل گروه، از ابتدای سال ۹۷، حدود ۷۵۰ دستگاه واحد مسکونی در شهرستانهای استان تهران تعمیر و مرمت شده است.»
اردوی جهادی خانوادگی، امتیاز قرارگاه ماست
یکی از ویژگیهای قرارگاه جهادی طلایهداران ظهور، سهیم کردن خانوادهها در فعالیتهای جهادی است. هادی جهانگیری در این باره میگوید: «چند سالی است با هدف ایجاد همبستگی بیشتر، به صورت خانوادگی در اردوهای جهادی ایام نوروز و تابستان شرکت میکنیم. وقتی قبل از برگزاری اردو برای شناسایی محل میرویم، محل اسکان گروه را طوری میبینیم که خانمها بتوانند در یک حسینیه یا مدرسه مستقر شوند و بتوانند با خانمهای روستا تعامل کنند و با اجرای برنامههای آموزشی و فرهنگی، هم اوقات خوشی برای آنها ایجاد کنند و هم آموزشهای جدیدی برایشان داشتهباشند. عید سال گذشته علاوه بر گروه خودمان که اغلب خانوادگی بودند، به همراه چهارده گروه جهادی از استان تهران – که در هر گروه، چند خانواده هم حضور داشتند - به خوزستان رفتیم و در چهارده روستای شهرستان «حمیدیه»، بخش «گَمبوعه» مشغول کار شدیم. فقط گروه پزشکی ما در این روستاهای محروم و دورافتاده، سههزار ویزیت در زمینه دندانپزشکی، مامایی، اطفال، پوست و... داشتند.»
خانواده جهانگیری، خودشان پای ثابت این اردوهای جهادی هستند. «مریم اجاقلو» که همیشه همراه و مشوق همسرش در این فعالیتهاست، میگوید: «ماجرای حضور ما در اردوهای جهادی از ۶ سال قبل شروع شد. ما چند سالی بود که به اردوی راهیان نور در شهرهای سوسنگرد و حمیدیه میرفتیم. وقتی محرومیت این شهرها و روستاهایشان را دیدیم، دیگر نتوانستیم بیتفاوت باشیم.» هادی جهانگیری در تکمیل صحبتهای همسرش میگوید: «یک وقت به خودمان آمدیم و دیدیم همه در قالب اردوهای راهیان نور به آن شهر و روستاهای محروم میروند و بازدید میکنند اما از کنار محرومیتهای آنها به سادگی عبور میکنند و کاری برای رفع مشکلات مردم آنجا نمیکنند. مثلاً ما با تدارکات کامل به آنجا میرفتیم و در همان روستاها مینشستیم و غذای مناسب میخوردیم، غافل از اینکه میزبانان ما حتی در زمینه معیشت و خوراک هم دچار مشکل بودند. بنابراین تصمیم گرفتیم برای فعالیتهای جهادی به همان مناطق جنگزده و محروم برویم و خدمترسانی کنیم.» خانم اجاقلو از تأثیر این اردوها بر دختر۱۲ سالهشان هم اینطور میگوید: «من همیشه با هدایایی مثل پوشاک برای خانمها و بچههای این روستاها به اردوی جهادی میروم. دخترم هم عاشق این اردوهاست و همیشه برای برگزاریاش روزشماری میکند. همانطور که ما به میان اهالی روستا میرویم و با خانمها صحبت میکنیم، دخترم هم با بچههای روستا دوست میشود و ضمن بازی کردن با آنها، از مشکلاتشان باخبر میشود. گهگاه پیش من میآید و میگوید: مامان! فکر کنم خانواده دوستم مشکل دارند. بروید به خانهشان سر بزنید. حضور در این اردوهای جهادی برای ما بسیار لذتبخش است و برکاتش را هم همیشه در زندگیمان حس کردهایم.»
با پیام آقا، انگیزه و انرژی مضاعف گرفتیم
فعالیتهای جهادی، شب و روز و تعطیلات نمیشناسد اما کمتر میتوان در نیروهای جهادی، سراغی از خستگی گرفت. این روزها اگر از علت این روحیه بشاش و خستگیناپذیر بپرسید، جوابهای مشترکی دریافت میکنید. هادی جهانگیری در این باره میگوید: «ما پاداش فعالیتهای جهادیمان را از بیانیه رهبرمان گرفتیم. آنهمه تاکید ایشان بر مدیریت و حرکتهای جهادی و ابراز امیدشان نسبت به جوانان جهادی در گام دوم انقلاب، انرژی مضاعفی به نیروهای جهادی دادهاست.»
منبع: فارس پلاس