انتخابات مجلس یازدهم ،در حالی به روزهای اوج تبلیغات و گمانه زنی رسیده که بیشتر نگاه ها با تهران و شاید شهرهای بزرگ و وزن کشی بین فهرست ها و هواداران آن معطوف شده است. همان گونه که انتظار می رفت، عدم توفیق فراکسیون امید در عملکرد آن و مشکلات عدیده ای که برای دولت به ویژه از سال 96 تاکنون پیش آمده و از سوی دیگر ، اذعان نمایندگان شورای شهر اصلاح طلب تهران به کم توفیقی مدیریت شهر در دو ساله اخیر، این سه بخش حاکمیتی در اختیار اصلاح طلبان را در وضعیتی قرار داده که امید زیادی به اقبال بدنه اجتماعی خود ندارد.
از سوی دیگر خط رسانه ای که این جناح در دو سه ماه اخیر به آن دامن می زد ، این بود که احتمالا بخش بزرگی از فعالان این جناح رد صلاحیت خواهند شد و عدم توفیق احتمالی این جبهه به دلیل نبود شرایط رقابت نیز می باشد. اما تحولات سریع یکی دو هفته اخیر نشان داد که این بار هم مانند چند انتخابات گذشته ، جناح اصلاح طلب با یک تاکتیک جدید ، بی سر و صدا در حال هموار کردن یک پیروزی غیر قابل باور دیگر - نظیر آنچه در سال 92 برای خود رقم زد - می باشد.یعنی در حالی که بدبین ترین تحلیل گر اصولگرا نیز با پیش بینی مقدار مشارکت موجود و نوع واکنش بدنه ی خاکستری جامعه، منتظر یک مجلس یکدست اصولگرا است ، دلایل و نشانه هایی موجود است که از پیروزی اصلاح طلبان برای تشکیل یک فراکسیون پر تعداد و یا حداقل قدرتمند و تاثیر گذار در مجلس آینده خبر می دهد. اما این نشانه کدام است؟
1- بر خلاف اتمسفر سیاسی تهران و شهرهای بزرگ ، همچنان موضوع مشارکت در شهرستان ها جدی است. یعنی در حالی که سر رسانه ها در تهران به تعدد فهرست های اصولگرایی گرم است و یا در شبکه های اجتماعی درصدی از نخبگان در حال چانه زدن درباره ی رای دادن و ندادن هستند؛ به دلایل مهم بومی و منطقه ای ، رقابت نامزدها در شهرهای کوچک و شهرستان ها و برخی استان ها به شدت و با جنب و جوش بسیاری پی گرفته شده است. در میان عناصر تعیین کننده در نوع انتخاب مردم در این مناطق، یکی از مهمترین عوامل " دولت مستقر" است.
همانگونه که در سال 1394 نیز رسانه های اصولگرا به اشتباه با جمع و تفریق برخی اعداد بین اصولگرا و اصلاح طلب و مستقل ، سعی کردند که اعلام پیروزی کنند ولی تجربه و در ادامه عملکرد مجلس نشان داد ، این اعداد خیلی درست نیست.
افرادی که در برخی شهرستان ها هم اینک به عنوان مستقل فعالیت می کنند و حتی پیروز هم می شوند ، به دلایل متعدد اجرایی به دستگاه دولتی آن ناحیه هماهنگ هستند و در نهایت نیز برای پیش برد اهداف در مسائل اجرایی( که بخش بزرگی از وعده های هر نامزد انتخابات را تشکیل می دهد) خود را متعهد و هماهنگ با دستگاه اجرایی می داند. به همین دلیل و باز به علت مشارکت بالای مشارکت در شهرستان ها، انتخاب نمایندگان اصلاح طلب و مستقل متمایل به دولت برای بیش از 50 درصد حوزه های انتخابیه دور از دسترس نیست.
2- بازی رسانه ای اصلاح طلبان برای احساس پیروزی اصولگرایان موفقیت آمیز بوده است. اصولگرایان با پیش فرض غلط پیروزی حتی وحدت تشکیلاتی سال 94 را نیز ندارند.
ساز و کارهای ایراد دار اصولگرایان برای ارائه لیست و عدم وجود رهبری حزبی و جناحی، باعث شده، نه جوانان عدالتخواه اصولگرا و نه دیدگاه های سنتی پیران اصولگرا هیچ کدام برای وحدت اقناع شود.
برای اولین بار ، حتی برخی مداحان نیز فهرست انتخاباتی منتشر کرده اند که گرچه جدی گرفته نمی شود اما در رای سنتی مساجد تاثیر خودش را دارد. مخالف خوانی همیشگی جبهه پایداری و تحرکات هواداران احمدی نژاد را نیز باید در همین گلدان تحلیل کرد. چند پاره شدن رای اصولگرایان در شهر بزرگ تهران برای 30 تا 35 درصد کرسی ها راه را برای رای آوردن شخصیت های آشنای اصلاح طلبان لااقل برای 10 کرسی در تهران باز کرده است.
3- انتخابات شورایاری ها در تهران اثبات کرد که اصلاح طلبان با همه افولی که در قشر خاکستری بدنه اجتماعی خود دارند ، برای به میدان آوردن هواداران خود در تهران، خیلی هم دست خالی نیستند. به عبارتی اگر قرار باشد در تشتت فهرست ها، در تهران کسی با رای زیر 500 هزار نفر راهی مجلس شود، رای آوردن کاندیداهای اصلاح طلب در این انتخابات هم دور از ذهن نیست.
به هر هر حال به نظر میرسد، رسیدن اصلاح طلبان به چیزی شبیه شورای شهر قبلی تهران ( ترکیب قابل توجه اصلاح طلب و اصولگرا به نحوی که بتوانند چانه زنی کنند ) نیز در انتخاباتی که اصولگرایان پیشاپیش آنها را باخته انتخابات می دانستند هم یک پیروزی بزرگ و نشانه بازسازی این جناح برای انتخابات مهم سال 1400 است.