شباهت و به قول دیگر کپی برداری این برنامه عصر جدید احسان علیخانی از نمونه جهانی آن یعنی America's Got Talent باعث به وجود آمدن مباحث مختلفی از همان آغاز کار بود.
با این حال پایان فصل اول این برنامه که به روایت برخی از نظرسنجی ها توانسته نظر بیش از 60 درصد ایرانی ها را به خود جلب کند، فرصت مناسبی را فراهم کرده است که درباره ی این برنامه با صاحب نظران گفتگو کرد. محمد صادق دهنادی دانش آموخته دکتری مدیریت رسانه دانشگاه تهران و فعال فرهنگی که پیش از این یادداشت هایی نیز در مورد عصر جدید در رسانه ها منتشر نموده ، این بار پای گفتگو با تابناک نشسته است.
***
تابناک جوان:آقای دهنادی ، فصل اول عصر جدید با همه ی فراز و فرودها و نقدهایی که به آن وارد شده به پایان رسید، شما همچنان عصرجدید را نسخه ایرانی America's Got Talent شبکه NBC می دانید؟
- با یاد خدا، تلویزیون در کشور ما و مشرق زمین یک رسانه وارداتی است و به تبع همین وارداتی بودن ، بسیاری از اتفاقات مربوط به آن هم وارداتی است. ما وقتی درباره کپی بودن یک برنامه حرف میزنیم ممکن است قصد تحقیر برنامه ساز یا مدیران رسانه ملی را داشته باشیم. انگار اگر مثلا آقای احسان علیخانی به جای رشته مدیریت بازرگانی ، کارگردانی و تهیه کنندگی خوانده بود یا مثلا فروغی مدیر شبکه سه به جای رشته حقوق ، مدیریت رسانه میدانست ، ما سازمان رسانه ای خلاق و پیشرویی داشتیم و به جای این که ما بخواهیم از برنامه های شبکه های غربی کپی برداری کنیم؛ آن ها می آمدند از ما کپی می کردند. مشکل فراتر از این حرف هاست . شما بیایید معتبرترین دانشکده های رسانه و ارتباطات ما هم باز همین کپی کاری در چهره های مختلفش در حال انجام است.ما در علوم انسانی به صورت عام و در علوم ارتباطات به صورت خیلی حاد در حال پیروی و تقلید هستیم چه در ساختار و چه در محتوا . فقط تفاوتش این است که کارهایی مثل عصر جدید و یا کاری که چند وقت پیش در شبکه امید و دو برای بچه ها پخش شد یعنی برنامه فاز ، اصطلاحا های کپی هستند و برنامه هایی مثل برنده باش و کودک شو و حتی تا حدی «دورهمی» آقای مهران مدیری فیک کپی هستند.
تابناک جوان:یعنی واقعا رسانه ملی راهی جز این کپی کاری ، چه کپی عالی و چه کپی ضایع و تقلبی ندارد؟
- جای بحث تخصصی اش اینجا نیست.اما اجمالا عرض می کنم، تا زمانی رسانه فلسفه مستقل ندارند برنامه ی مستقل نمیتوانند بسازند.
تابناک جوان: با این همه به نظرتان عصر جدید ، چرا موفق شد که در یک دوره ی رکود کم نظیر تلویزیون اینقدر موفق باشد؟
- دقت کنید وقتی گفته می شود یک برنامه کپی است. به این معنا نیست که ضرورتا برنامه بدی است. معمولا تا یک داستانی درخشان نباشد، ترجمه نمی شود. بنابراین وقتی می گوئیم آمریکاز گات تلنت در بسیاری از کشورها کپی شده، یعنی اصل این کار یک اتفاق رسانه ای درخشان است.در دنیا میلیاردها نفر آن را دیده اند و دوست داشته اند. علاقه به دیده شدن، پولدار شدن ، مشهور شدن و خیلی چیزهای دیگر در همه آدمها مشترک است. ممکن است اهالی رسانه ما روی این مسئله فکر نکرده باشند اما قطعا برای این کار در خود شبکه ان بی سی خوب کار شده، خوب فکر شده و این مسئله تا حدی به عنوان یک نیاز جهانی ذائقه سازی شده است. این که ما بزرگترین توانمندی غرب را بیش از ثروت و اسلحه اش،کار فرهنگی او می دانیم ، یک مثالش هم همین جریانی است که راه افتاده و حالا آقای فروغی و علیخانی آمده اند ایرانی اش کنند.
ما هم وقتی می گوئیم این یک کار غربی است ، مثل همه چیز غرب چیزهای خوبی دارد و ممکن است برخی از ابعاد آن با فرهنگ و فکر و سنت ما نخواند.
تابناک جوان: با این مقدمه که اشاره کردید،نیمه پر لیوان عصرجدید چه بود؟
- نکته ی اول همان رکوردی بود که شما هم به آن اشاره کردید.الان سالهاست در صدا و سیما عملا هیچ اتفاق جدیدی نمی افتد. نمی خواهم بگویم چرا؟ اما به هر حال وقتی رسانه ملی هیچ چیزی برای عرضه ندارد از طرفی هم کارهای پر طرفدارش مثل برنامه نود ، دورهمی ، خندوانه ، ماه عسل تعطیل می شوند. یک برنامه ی نسبتا خوش ساخت ممکن است بیشتر بدرخشد. اتفاقی که سال گذشته در فضای سریال ها، برای بانوی عمارت افتاد و یک سریال نه چندان درخشان که خیلی بخشهایش هم شبیه داستان سریال شهرزاد و حریم سلطان ترکیه ای بود ؛ تبدیل به یک اتفاق شد.
نکته دیگر بازنمایی خود مخاطب است. در تلویزیون جهانی ، هر جا جامعه بتواند خودش را در رسانه ببیند ، به آن جذب می شود.همین سریال پایتخت که سالهاست در ساده ترین نوع ساخت و داستان هایی که معلوم است برخی از آن سر صحنه نوشته شده اینقدر طرفدار دارد، رمز جذابیتش همین نکته است.مردم خودشان را در شخصیت های این قصه می بینند.
شما همین رای 6 میلیونی که در عصر جدید به سه تا آدم کاملا متفاوت یعنی فاطمه عبادی و محمد زارع و پارسا خائف داده شد را نگاه کنید. این شبیه قاب کل جامعه ایران است. یکی تنها فردی است که بدون آن که هیجان زیادی ایجاد کند تنها حرف اجتماعی صحنه را به نحو نخبگانی می زند و آن دیگری رسما بی تفاوت به همه چیز دست به انتحار زده است و بارها آنارشی گرایی اش را به رخ می کشد. آن یکی می خواهد از ابزار قومی برای رای گرفتن استفاده کند و به رغم اعتراض بسیاری از صاحبنظران موسیقی ایران نظر میلیون ها نفر را جلب می نماید.
اینها شبیه تمام جمع هایی است که ما در تاکسی و مترو و مسجد و مدرسه و بیمارستان و صف خرید سکه و کنکور دانشگاه و... ما به چشم دیده ایم.
البته مثال ها خیلی بیش از این است. رای مفتی که داورها به آن قهوه چی شیرین زبان می دهند و یا رایی که به آن خواهر و برادر نابغه ریاضی نمی دهند. آن معلم میانسال با حافظه ی فوقالعادهاش همان اول رد می شود و آن مچ انداز که جز قدرت مچ اش کار دیگری ارائه نمی دهد،چند مرحله بالا می آید.خب این ها همه مثال هایی است که جامعه را می توان در آن دید و جامعه هم خودش را در آن می بیند.
غیر از این ها برنامه عصر جدید عناصر جذابیت مثل هیجان ، ریسک ، شگفتی و ... هم دارد و مجموع این عوامل به علاوه کار تحقیقی بزرگی که برای راه اندازی اولیه نمونه جهانی آن شده و تبلیغی که این سالها برای نمونه های جهانی اش شده بوده، دست به دست هم داده که عصر جدید بتواند در جلب توجه مردم موفق تر عمل کند.
تابناک جوان: به نظر شما تغییراتی که احسان علیخانی برای عصرجدید ایجاد کرد ، توانست این برنامه استعدادیابی را ایرانی و بومی سازی کند؟
- علیخانی تابلوهای ملی و مذهبی خوبی دارد و انصافا خوب هم عمل می کند. عملکرد او و تیم کاری ش در سیل بهار بالاتر از کل تلویزیون بود.انتخاب فردی مانند سید بشیر حسینی و یا آریا عظیمی نژاد به عنوان داور هم تا حد زیادی برای همین پر رنگ کردن وجوه ایرانی و اسلامی و سنتی رویکرد برنامه بود. علیخانی حتی برخی الفاظ رایج برنامه های استعدادیابی را دستکاری کرد مثل جایزه ی کلان این نوع برنامه ها که نامش را گذاشت اعتبار تخصصی و باز فینالیست ها با بیان اینکه مثلا می خواهند با آن ازدواج کنند یا صدقه بدهند و... کل مفهومی که ایجاد کرده بود را تخطئه کردند. برخی از کارهای شرکت کنندگان مثل آن کار عروسکی خانم عزیزی هم که عینا در نمونه آمریکایی اجرا شده و اصلا کپی برابر اصل بود اما در کل می توان گفت: او به دلایلی نتوانست و این عوامل و دلایل هم همچنان پاشنه آشیل کار او در دوره های بعدی هم باقی خواهد ماند.
تابناک جوان: این نقاط ضعف یا مواردی که با فرهنگ ما نمی خواند چه چیزهایی هستند؟
- ببنید نظام رسانه ای غرب و به ویژه ایالات متحده با همه اجزای فرهنگی و فکری آن سازگاری دارد.یعنی وقتی یک برنامه در غرب طراحی می شود ، معمولا در راستای تقویت نظام فکری و فرهنگی و مفهومی آن هاست. در نظام سرمایه داری یکی از مهمترین سرمایه های فردی برای کار اقتصادی شهرت است.طبیعی است که آدم ها دنبال کشف استعدادشان باشند اما وقتی کسی برای بردن یک جایزه یا آمدن به تلویزیون هر خطر یا خفتی را قبول می کند ، باید بدانیم خارج فرهنگ خودمان داریم کار می کنیم.
در فرهنگ ما چیزی بالاتر از عزت نفس آدم ها نیست. این که یک نفر بیاید و به خاطر معروف شدن یک باره با دندان یخچال بلند کند و تمام دندان هایش را از دست بدهد. یا مثلا فلان خطر قطعی را در پرتاب چاقو برای کسی ایجاد نماید هیچ گونه در فرهنگ ما جایی ندارد.
از طرفی سابقه ی آقای علیخانی در ماه عسل باعث شد که بارها آدم ها بیایند و مشکلات شخصی شان مثل نداشتن وام ازدواج و مسکن و... را در جمع چند میلیونی مردم ایران مطرح کنند. اینها همه از بین بردن کرامت آدمها با استفاده از شهرت و قدرت رسانه است.
بیشتر بخوانید :
من نمی خواهم کسی را متهم به بازی با هیجانات دیگران کنم اما ما در همان قسمت های آخر میدیدیم آدم ها برای گرم تر شدن صحنه هر بازی عاطفی که لازم بود در تلویزیون انجام می دادند و این اصلا خوب نیست.
مسئلهی مهم دیگر ورود کودکان به این برنامه است که به دلیل پایان زود هنگام کودکی آنها یک نوع تعرض یه حقوق کودک است.
از طرفی این برنامه خواه ناخواه یک بخت آزمایی برای یک باره پولدار شدن است.درست است که هزینه ی این بخت آزمایی را مخاطبین نمی دهند اما اساسا این که فردی تصور کند با هر روشی از روش ها می تواند بدون کار کردن به اندازه کافی مثلا در سن 14 یا 20 سالگی به یکباره نیم میلیارد تومان پول به جیب بزند ، کل ارزش های فرهنگی یک جامعه را از سوی صدا و سیما مورد هجمه قرار می دهد.البته ممکن است بگوییم این مسئله منحصر به عصر جدید نیست و همه جامعه و دستگاه های فرهنگی درگیر آن هستند اما باید گفت تاثیر رسانه خیلی از چیزهای دیگر بیشتر است. حالا که صدا و سیما قصد دارد این کار را ادامه دهد ، باید یک سری آدمی که هم فکر دارند و هم تخصص فهم مدیوم رسانه را کنار کار بگذارند و لااقل اگر نمی خواهد از فضای تقلیدی که دارد فاصله بگیرد کژکارکردهایی که تاکنون شناسایی شده یا اساتیدی مانند حسین علیزاده درباره ی آن اخطار دادند را تا حد مکان رفع کرد.
گفتگو: کبری حاجی محمدی
بیشتر بخوانید :