۲۳ تير ۱۳۹۸ - ۲۰:۳۷
قدر سایبان‌ها و تصفیه‌کننده‌های مجانی هوا را بدانیم

درختان حرف‌های ما را می‌فهمند!

درسی که شهرنشینان باید بیاموزند آن است که هستی پایدار در گرو محیطی است که تمامی موجودات در کنار هم و در ارتباط با هم زندگی کنند و چنانچه این هم‌زیستی را تکه‌تکه و بدون رابطه با هم تصور کنیم مانند آن خواهد بود که دور انسان دیوار بکشیم و او را در اتاقی تنها محصور کنیم
کد خبر: ۷۴۵۵
تعداد نظرات: ۲ نظر
به گزارش تابناک جوان به نقل از روزنامه جوان، «درختان با زبانی با هم صحبت می‌کنند که انسان‌ها هم می‌توانند یاد بگیرند.» (اِفرَت لیونی، زیست‌شناس)
خانه کودکی من در منطقه‌ای خوش آب و هوا در شمال کشور بود. حیاط بزرگی داشتیم که دارای چندین باغچه بود و درختان مرکبات و گل‌های زیادی در آن روییده بود. مادرم علاقه خاصی به باغبانی داشت و انواع سبزی‌ها و گل‌ها را در باغچه می‌کاشت. پدرم هم چند درخت سیب گلاب، ازگیل و سیب سبز در باغچه کاشته بود که هیچ‌گاه زیبایی شکوفه‌های بهاری آن‌ها را فراموش نمی‌کنم. یادم هست چند نوع درخت پرتقال و لیمو داشتیم. در وسط حیاط هم درخت نارنج ۴۰۰ ساله‌ای قرار داشت که خاطرات زیادی با آن دارم. به‌عنوان یک پسر بچه پرشر و شور هر زمان بیش از حد شیطانی می‌کردم و موجبات آزار و ناراحتی بقیه را فراهم می‌آوردم، به‌عنوان جان‌پناه من عمل می‌کرد. در مدت کمتر از ۱۰ ثانیه (!) از این درخت بلند بالا می‌رفتم و خیالم آسوده بود که دیگر دستان مادرم برای تنبیه به من نمی‌رسد. البته مهارتم در بالا رفتن از این درخت موجب شد تا در سنین نوجوانی مسئولیت چیدن میوه‌های نارنج و سپس آب گرفتن آن‌ها نیز بر عهده من قرار بگیرد. آن زمان نمی‌دانستم باید از این درخت تشکر یا نوازشش کنم! و، اما ادامه ماجرا...
 
درختان حرف‌های ما را می‌فهمند!

با درختان حرف بزنیم

با قبول شدن در دانشگاه به شهر دیگری رفتم و پس از خاتمه دانشگاه در همان شهر مشغول به کار شدم. سال‌ها گذشت تا والدینم به نوبت رخت از این دنیا بربستند. به دلیل تأهل اعضای خانواده، منزل پدری‌مان خالی مانده بود و هرازگاهی جهت نظافت یا رسیدگی به باغچه‌ها به آن خانه سر می‌زدیم. چند سالی که از درگذشت والدینم گذشت و به رغم رسیدگی‌های انجام شده توسط خواهرانم وقتی پس از مدتی طولانی به خانه رفتم مشاهده کردم باغچه‌ها و حیاط مثل سابق تازه و سرحال نیستند و اغراق نیست بگویم گویا پرده‌ای نامرئی از غم و پژمردگی روی درختان و حیاط کشیده شده بود. هر سال میوه‌ها کمتر می‌شد و شاخه‌ها به دلیل خشک شدن کمتر. الان که موضوع برایم رمزگشایی شده است راحت‌تر منظورم را بیان می‌کنم. وقتی دیگر پدر و مادرم در این دنیا نبودند تا هر صبح یا غروب گل‌ها و درختان را آبیاری کنند، صدای خنده‌ها و بازی ما در دوران کودکی و بعد‌ها فرزندان ما دیگر در آن حیاط نمی‌پیچید، کسی به آن خانه رفت و آمد نمی‌کرد، عصر‌ها خانم‌های همسایه همراه با مادرم در گوشه حیاط نمی‌نشستند و از هر دری سخنی نمی‌گفتند، گویا گیاهان و درختان حیاط متوجه سوت و کور شدن خانه شده بودند و دیگر با نشاط نبودند و جز دو، سه درخت بقیه تقریباً از بین رفتند. وقتی موضوع را با پیرمرد باغبانی در میان گذاشتم، صحبت‌هایش استنباط من را تأیید کرد. او گفت: «درختان به صاحبان خود عادت می‌کنند و وقتی متوجه شوند دیگر حضور ندارند، دچار غم و افسردگی می‌شوند!» برایم جالب بود وقتی ادامه داد: «گاهی برای بیشتر میوه دادن، به درخت هشدار می‌دهیم در صورتی که میوه بیشتری ندهی، مجبور به قطع تو خواهیم شد و سال بعد درخت به واقع میوه بیشتری می‌دهد.»

آگاهی از این مطلب سبب شد در یکی از سفرهایم به شهر زادگاهم به تنهایی به حیاط بروم و با چند درخت باقیمانده صحبت و از آن‌ها تشکر کنم. مخصوصاً از درخت نارنج قدیمی که هنوز هم به‌رغم شاخ و برگ کمتر نسبت به گذشته همچنان سرِپاست و میوه می‌دهد و از همه آن‌ها به خاطر نبودن در کنارشان عذرخواهی و خواهش کردم به حیات خود ادامه دهند!

با علم بر فهم و ارزش گیاهان و درختان تصمیم گرفتم با تحقیق و استفاده از منابع خارجی، مقاله‌ای هر چند کوچک در خصوص «زبان و فهم درختان» تهیه و ترجمه کنم. شاید نسبت به درختان حیاط‌مان هم کمی ادای دین باشد، بنابراین از شما خوانندگان عزیز دعوت می‌کنم در ادامه این نوشتار همراه من باشید تا به اتفاق ببینیم زیست‌شناسان چه موضوعاتی را عنوان می‌کنند؟

آواز درختان را بشنویم

اِفرَت لیونی محقق زیست‌شناسی می‌گوید: «در جنگل رِد وود در سانتا کروزِ کالیفرنیا هستم. دارم به درختان اطراف کلبه‌ام دیکته می‌گویم. آن‌ها به طور مداوم لیکن خیلی آهسته با هم صحبت می‌کنند! آن‌ها در سطح زمین و در زیر آن از طریق اصوات، بو، علایم و تکان‌هایی که به خود می‌دهند، با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند. درختان به طور طبیعی دارای شبکه ارتباطی هستند و با هر موجودی که زنده است و حیات دارد از جمله ما انسان‌ها ارتباط برقرار می‌کنند. زیست‌شناسان، بوم‌شناسان و محققان جنگلداری به طور فزاینده‌ای ادعا می‌نمایند که درختان صحبت می‌کنند و انسان‌ها می‌توانند شنیدن این زبان را بیاموزند.»

جُرج دیوید هاسکل، متخصص زیست‌شناسی در کتاب «آواز درختان» در سال ۲۰۱۷ نوشت: «بسیاری از مردم با این تصور و نظر مخالفند، زیرا نمی‌توانند درک کنند که درختان با هم پیوند دارند. برقراری اتصال در یک شبکه نیازمند ارتباط و تولید زبان است. درک این مطلب که طبیعت یک شبکه ارتباطی در اختیار دارد، اولین گام در شنیدن صدای درختان است. از آنجا که میانگین مردم دنیا دور از مناطق جنگلی زندگی می‌کنند، احتمالاً این نظریه برای آن‌ها خیالی و انتزاعی خواهد بود و در بدو امر آن را امری محال می‌پندارند.» «هاسکل» برای راهنمایی خوانندگان به جنگل بارانی آمازون در اکوادور اشاره می‌کند. در آن منطقه مردمی بنام «وا اُورانی» زندگی می‌کنند. در تفکر مردم این قبیله ویژگی شبکه‌ای و ارتباطی طبیعت و نظریه ارتباط میان تمامی موجودات زنده موضوعی کاملاً طبیعی است. در واقع، ارتباط میان درختان و دیگر اشکال حیات در زبان و فرهنگ «وا اوُرانی» منعکس شده است. در زبان «وا اُورانی» تمامی اشیا و موجودات نه تنها بر اساس گونه و خصوصیات خودشان نامگذاری می‌شوند بلکه به واسطه سایر موجودات اطرافشان هم توصیف می‌شوند. به عنوان مثال درخت «سیبا» تنها یک درخت «سیبا» نیست بلکه مثلاً در نقطه‌ای «درخت سیبای پر از پیچک»، اما در نقطه‌ای دیگر «درخت سیبای خزه‌ای با قارچ‌های سیاه» نامیده می‌شود. هاسکل ادامه می‌دهد: «در واقع، انسان شناسانی که تلاش می‌کنند کلمات «وا اُورانی» را طبقه‌بندی و به زبان انگلیسی ترجمه کنند، دچار مشکل می‌شوند مثلاً افراد قبیله «وا اُورانی» نمی‌توانند به سَردِه‌های (انواع) درختان به آن شیوه‌ای که غربی‌ها اسم‌گذاری می‌کنند و برایشان قابل درک است، تنها یک نام منفرد بدون توصیف زیست بوم اطرف و بافت گیاهی دور و برشان اطلاق کنند. از آنجایی که آن‌ها با درختان به عنوان موجودات زنده همان ارتباط صمیمانه‌ای که با مردم و دیگر مخلوقات دارند، برقرار می‌کنند، مردم «وا اوُرانی» دچار ترس نمی‌شوند وقتی یک درخت هنگام بریدنش فریاد بزند یا از این موضوع تعجب نمی‌کنند که صدمه زدن به درخت ممکن است موجب گرفتاری و ایجاد مشکل برای انسان شود.» هاسکل بیان می‌کند: «درسی که شهرنشینان باید از مردم «وا اوُرانی» بیاموزند آن است که هستی پایدار در گرو محیطی است که تمامی موجودات در کنار هم و در ارتباط با هم زندگی کنند و چنانچه این همزیستی را تکه‌تکه و بدون رابطه با هم تصور کنیم مانند آن خواهد بود که دور انسان دیوار بکشیم و او را در اتاقی تنها محصور کنیم.» وی خاطرنشان می‌کند: «در طول تاریخ در موسیقی و ادبیات، اشارات فراوانی به آواز خواندن و نحوه حرف زدن درختان شده است، تعابیری مانند زمزمه کاج‌ها، شاخه‌های در حال سقوط، صدای خش‌خش برگ‌ها و جنب‌وجوش و هیاهوی بی‌وقفه جنگل. به عبارت دیگر گویا هنرمندان از این موضوع آگاه بودند که درختان صحبت می‌کنند، گرچه کاملاً صریح نمی‌گویند. آن‌ها زبان مخصوص خود را دارند.»

حکمت فیلسوفان زیست‌شناسی را دریابیم!

در نظر سوزان سیمارد، استاد و محقق بوم‌شناسی، زبان ارتباطی درختان یک مفهوم کاملاً بدیهی است. وی ۳۰ سال در حال مطالعه جنگل‌ها بود و در ژوئن سال ۲۰۱۶ یک برنامه سخنرانی به نام «چگونه درختان با یکدیگر صحبت می‌کنند؟» در برنامه مشهور «TED TALK» اجرا کرد که تاکنون حدود ۵ /۲ میلیون بار بازدید شده است. سیمارد در جنگل‌های بریتیش کلمبیا در کانادا بزرگ شد، درس منابع طبیعی خواند و در صنعت چوب مشغول به کار شد. پس از مدتی متوجه شد دچار کشمکشی درونی شده است و نمی‌تواند با موضوع قطع درختان کنار بیاید، لذا تصمیم گرفت برای آموختن علم «شبکه ارتباطی زیرزمینی درختان» به دانشکده بازگردد. در حال حاضر، وی در دانشگاه «بریتیش کلمبیا» در شهر ونکووِر کانادا رشته بوم‌شناسی تدریس می‌کند و تحقیقاتی پیرامون «شبکه‌های ارتباطی زیر زمینی قارچی، خط اتصال درختان با هم» انجام داده است. بر اساس نظریه او نقش این شبکه‌های ارتباطی زیر زمینی که ریشه قارچ‌ها به عنوان کابل‌های این شبکه در سراسر جنگل عمل می‌کند، تسهیل کردن ارتباط و تعامل بین درختان است. وی خطاب به حاضران گفت: «قصد دارم دیدگاه و طرز تفکر شما در مورد جنگل‌ها را تغییر دهم. در زیر زمین دنیای دیگری قرار دارد. دنیایی از معابر بی‌انت‌های زیستی که درختان را به هم متصل می‌کند و به آن‌ها اجازه می‌دهد با هم ارتباط برقرار کنند و به جنگل نیز اجازه می‌دهد همانند یک سازمان واحد عمل کند. شاید در نظر شنونده یک نوع هوشمندی به نظر بیاید. درختان مواد شیمیایی با قارچ‌ها مبادله می‌کنند و دانه‌های - بسته‌های اطلاعاتی- خود را توسط باد، پرندگان، خفاش‌ها و دیگر مهمانان برای تحویل به سراسر دنیا پخش می‌کنند.» تحقیقات خانم سیمارد نشان می‌دهد در زیر زمین شبکه گسترده ریشه‌ها به منظور انتقال آب، کربن و مواد غذایی در میان درختان با قارچ‌ها همکاری می‌کنند. این شبکه‌های همزیست و پیچیده مانند شبکه‌های عصبی انسان و شبکه‌های اجتماعی کار می‌کنند. آن‌ها حتی دارای درختانی به عنوان مادر هستند که مانند «هاب» در شبکه عمل و جریان اطلاعات را در مراکز مختلف مدیریت می‌کنند. این نوع اتصالات عرضی به گروه بزرگی از موجودات زنده برای مبارزه با بیماری و بقایشان کمک حیاتی می‌کنند. سیمارد استدلال می‌کند که این مبادله، مصداق ارتباط‌گیری این موجودات با یکدیگر است، بنابراین به زبانی که برای ما بیگانه است. وی اظهار می‌کند: «نحوه ارتباط جنگل‌ها با هم مانند درسی است که باید فرا گرفته شود. در گذشته باور بر این بود که با هم رقابت می‌کنند، اما اکنون مشخص شده همکاری گسترده‌ای بین دو یا چند سَردِه درخت، بیشتر از رقابت آنهاست.» «پیتر وُل لِبِن» که شغلش اداره و مدیریت جنگل قدیمی توسکا در کشور آلمان است نیز به نتایج مشابهی دست یافت. وی گفت: «من متوجه شدم درختان زندگی اجتماعی پیچیده‌ای دارند و برخی از آن‌ها به رغم آن که روی کنده‌ای کهنسال تکیه داشتند، هنوز پس از گذشت ۵۰۰ سال خود را زنده و به سختی سرپا نگه داشته‌اند، البته بدون برگ. هر موجود زنده‌ای نیاز به غذا دارد. تنها توضیحی که می‌شود داد این است که این درختان فرتوت توسط درختان مجاور از طریق ریشه‌هایشان با یک محلول قندی تغذیه می‌شوند. به عنوان یک کارشناس جنگل یاد گرفته بودم که درختان رقیب یکدیگر هستند و در مقابل هم برای نور و فضا مبارزه می‌کنند، اما اینجا عکس این مطلب به من ثابت شد. درختان بسیار علاقه‌مند هستند که هر عضو جامعه خود را زنده نگه دارند. من معتقدم آن‌ها مانند ما انسان‌ها علاوه بر رابطه با سَردِه‌های دیگر، زندگی خانوادگی خود را هم دارند. این کشف منجر به نوشتن کتابم به نام «زندگی پنهان درختان» شد.»

خانم سیمارد نیز می‌گوید: «با آگاهی از اعتماد و اتکای تمامی موجودات زنده به هم انسان‌ها خواهند توانست نسبت به نگهداری و حفظ درختان مادر که «دانایی» را از یک نسل به نسل بعدی منتقل می‌کنند، عاقلانه‌تر رفتار کنند. من معتقدم که این کار می‌تواند منتهی به پایدارتر شدن صنعت تجارت چوب شود. در جنگل یک درخت مادر با صد‌ها درخت دیگر پیوند دارد و از طریق شبکه‌های ظریفی، کربن اضافی را به دانه‌های موجود در زیر زمین می‌فرستد تا بقای جوانه‌های کوچک درخت تضمین شود.» اساتید زیست‌شناسی معتقدند بقای جوانه‌ها برای انسان اهمیت دارد، چون ما به درخت نیاز داریم. سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل متحد در گزارش سالانه جنگل‌های جهان خود در سال ۲۰۱۶ آورده است: «مشارکت جنگل‌ها در جهت زیست بهتر بشر فوق‌العاده عظیم و وسیع است. جنگل‌ها کلید مبارزه با فقر روستایی، تأمین امنیت غذایی، فراهم کردن معیشت، تولید هوای پاک و آب، حفظ تنوع زیستی و کاهش تغییرات اقلیمی هستند.»

خوشبختانه پیشرفت‌هایی در جهت حفاظت بهتر از جنگل‌های جهان صورت گرفته است، اما با توجه به اهمیت جنگل‌ها برای حیات انسان، باید اقدامات بیشتری صورت پذیرد.

اکثر دانشمندان بدون تردید با این موضوع موافقند که حفظ منابع طبیعی نکته‌ای کلیدی است. هاسکل معتقد است چنانچه ما انسان‌ها به درجه‌ای از درک برسیم که تشخیص دهیم درختان استادان خطوط مواصلاتی و ارتباطات هستند و مدیریت شبکه‌های پیچیده‌ای را که شامل ما نیز می‌شود بر عهده دارند، سیاستگذاری‌های سازگار با محیط‌زیست طبیعتاً برای مردم یک اولویت خواهد شد. او درختان را «فیلسوفان زیست‌شناسی» می‌نامد که در طول عصر‌ها با هم گفتگو کرده و می‌کنند و یک حکمت و دانایی بی‌صدایی را نزد ما به امانت دارند. این دانشمند زیست‌شناس می‌گوید: «ما باید گوش دهیم، چون آن‌ها می‌دانند در مورد چه چیزی صحبت می‌کنند؟ درختان حرکت ندارند، لذا برای رشد و نمو خود باید مکان هندسی خاص خود روی کره زمین را بهتر از هر حیوان متحرک دیگری بشناسند.»
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۱۱ - ۱۳۹۸/۰۴/۲۴
عالی بود
ناشناس
|
United States of America
|
۱۳:۳۹ - ۱۳۹۸/۰۴/۲۴
داداش چی میزنی
گزارش خطا
تازه ها