به گزارش
تابناک جوان به نقل از برنا، در هر سنی که باشیم ممکن است که بنابردلایل مختلف ژنتیکی، روانی، اجتماعی و خانوادگی به افسردگی دچار شویم. اما افسردگی در برخی از سنین میتواند آسیبهای بیشتری را به همراه داشته باشد. ۱۴ سالگی را سن افسردگی نوجوانان اعلام کرده اند؛ یعنی سنی که افسردگی نوجوانان بیشتر از هر مقطع دیگری است.
اما چرا این سن برای افسردگی نوجوانان تا به این حد اهمیت دارد؟ و افسردگی در نوجوانان به چه دلایلی روی میدهد؟پروین ناظمی، روانشناس، در مورد افسردگی در سن نوجوانی به برنا گفت: «افسردگی مانند اضطراب یکی از بیماریهایی است که همه افراد به آن دچار میشوند؛ در عدهای از افراد افسردگی به صورت مقطعی و در عدهای دیگر به صورت ماندگار است. افسردگی با توجه به موقعیتهای مختلف افراد صورتهای مختلفی به خود میگیرد. عوامل مختلف ژنتیکی و خانوادگی در این زمینه تأثیرگذار هستند. چون نوجوانی با دوره بلوغ همراه میشود، ترشح هورمونها اثر منفی روی افراد میگذارد، بنابراین در این دوران افراد خودشان را نمیپذیرند. عوض شدن ظاهر برای فرد خوشایند نیست.»
وی به اهمیت رشد اجتماعی، روانی و جسمانی در دوران بلوغ اشاره کرد و افزود: «تصویری که نوجوانان از خودشان از نظر جسمی و روحی دارند در دوران بلوغ به هم میریزد و همین باعث میشود از خودشان راضی نباشند. در نتیجه فرد اعتماد به نفس خود را از دست میدهد و وقتی اعتماد به نفس خود را از دست میدهد، نمیتواند با دوستان خود ارتباط برقرار کند. تمام این عوامل با یکدیگر باعث میشوند نوجوان دچار افسردگی شود.»
این روانشناس ادامه داد: «در سن بلوغ فرد توانایی خود را قبول ندارد، خود را زشت میبیند، دست به مقایسه خودش با دوستانش میزند، از خودش رضایت ندارد، از نظر روانی اضطراب و استرس این را دارد که دیگران او را بپذیرند. همه این مسائل باعث میشوند که نوجوان دچار ناامیدی شود.»
وی تصریح کرد: «همانطور که میدانیم پایه افسردگی ناامیدی است. نوجوان، چون خودباوری ندارد احساس ناامیدی میکند. مجموع این عوامل به دوران کودکی باز میگردند، نوع برخورد اطرافیان با کودکان در آن سن تأثیری زیادی در هویت آنها در سن بلوغ دارد. اگر با بچهها به شیوهای برخورد شده باشد که خودباوری آنها بالا باشد، از بحرانهایی که در سن بلوغ خواهند داشت کاسته میشود.»
ناظمی با بیان اینکه وقتی دوران بزرگسالی یک فرد را میبینیم میتوانیم حدس بزنیم دوران کودکی با او چگونه برخورد شده است، تصریح کرد: «کشمکشهای روانی که در خانوادهها وجود دارند روی بحران بلوغ اثر دارند. خاصیت نوجوانی این است که، چون افراد در حال یافتن هویت خود هستند به شدت احساس اضطراب دارند. در سن بلوغ بچهها از یک سو با بحرانهای دوران بلوغ دست و پنجه نرم میکنند و از سوی دیگر مشکلات خانوادگی باعث میشوند این بحرانها تشدید شوند. تعارضات و تضادهایی که کودک در این سن دارد باعث میشوند او دچار افسردگی شود.»
وی تأکید کرد: «چهارده سالگی، سال دوم یا سوم دوره نوجوانی است؛ یعنی مقطعی که بحرانها افزایش پیدا کردهاند و بچهها به این نتیجه رسیدهاند ارزشمند نیستند. این عوامل باعث میشوند به ۱۴ سالگی سن افسردگی نوجوانان گفته شود. در ریشه یابی این مسئله میتوان گفت: کنار هم قرار گرفتن بلوغ و تغییرات هورمونی در کنار برخوردهای نامناسب اطرافیان که شامل خانواده، دوستان و معلمها هستند، باعث میشوند افراد خود را قبول نکنند. به همین دلیل دچار ناامیدی از زندگی و افسردگی میشوند.»
پروین ناظمی ادامه داد: «۱۴ سالگی بیشترین میزان افسردگی نوجوانان است که ریشه آن را باید در این جستجو کرد که چطور در کودکی با افراد برخورد شده است. دوره نوجوانی اگر با افراد به درستی برخورد نشود دوره خطرناکی است که میتواند باعث شود فرد به خودش آسیب بزند. نوجوانها در این سن نیاز به مراقبت دارند. نبود محیط شاد و فشارهای عصبی، باعث میشوند فرد افسرده شود. این ممکن است در کشور ما به دلیل شرایط تربیتی و استقلال ندادن به نوجوانها بیشتر شود. در کنار استقلال میتوان به نوجوانها قدرت تشخیص خوب و بد را داد تا بتوانند تصمیمهای درستی برای زندگی بگیرند.»