حس میکرد قلبش توی سینه سنگینی میکند؛ کنار یک دکه روزنامه فروشی پارک کرد و یک آب معدنی خنک خرید . در آبی آب معدنی را به سختی باز کرد و آب را روی سرش ریخت . انگار همه گرمای تابستان نفوذ کرده بود توی سرش . با لباس های خیس داخل ماشین برگشت . سرش را روی فرمان گذاشت و چشمهایش را بست . آخرین مکالمات نامزدش مثل یک موج از سرش رد میشد ... همه چیز بین ما تموم شده ... دیگه هیچ وقت نمیخوام شمارت روی گوشیم بیفته ... خسته شدم ؛ میفهمی ؟ ... من دیگه نمیخوام ادامه بدم ...
چند ساعت از به هم خوردن رابطه اش میگذشت . گیج و سرگردان بود . بی اختیار دانه اشک روی گونه اش سر خورد و روی فرمان افتاد. مدام با خودش تکرار میکرد؛ چرا اینطوری شد؟ کجا کم گذاشتم ؟ من که هر کاری او خواست انجام دادم . خیلی جاها از خواسته های خودم گذشتم و به میل او رفتار کردم . چرا رابطه ما به اینجا کشیده شد؟
این روزها مشکلات روابط عاطفی و عاشقی؛ درگیر شدن در روابط سمی و ناپایداری روابط دغدغه بسیاری از جوانان است . برای بررسی این موضوع پای صحبت های پوریا علامه ، متخصص روابط عاطفی و مهارت های اجتماعی نشستیم.
این مدرس روابط عمومی ابتدای صحبت هایش را با تعریف عشق ، آغاز کرد و گفت : عشق در بین افراد اینگونه تعریف شده که فرد بر این باور است که اگر با دیدن کسی ، دلش لرزید و چشمانش برق زد ، عاشق شده است .
در حالی که عشق واقعی ؛ انتخاب آگاهانه برای ماندن و بودن در رابطه ای است که فرد به ضعف ها و کاستی های طرف مقابل واقف شده است.
مثل باغبانی که میداند باغش چقدر علف هرز و آفت دارد اما با این وجود ، انتخاب میکند که بماند و باغش را آباد کند .
ولیکن رسانه ها، آهنگ ها و فیلم های عاشقانه به شما چیزی شبیه به باغ و بهشت برین نشان می دهند. این به خودی خود، خیانتی بود به سواد و سرمایه های اجتماعی جامعه ایران. در واقع عشق، کلاهی بود؛ به گشادی جمعیت ایران
پوریا علامه معتقد است ؛ اکثر آدم ها هورمون دوپامینی که حین آشنایی با یک فرد در بدنشان ترشح میشود را با عشق اشتباه میگیرند و به همین دلیل به محض دیدن کوچکترین نقطه ضعفی در طرف مقابل این هورمون فروکش میکند و فرد متوجه میشود که عشقی در کار نیست و رابطه را ترک میکند. در حالی که آدم ها زمانی میتوانند ادعا کنند عاشق هستند که ضعف های طرف مقابل را ببینند و باز هم انتخاب کنند که در رابطه بمانند.
این پژوهشگر روابط عاطفی در ادامه میگوید: ازدواج هایی که بدون آگاهی کامل صورت میگیرد پس از فروکش کردن احساسات؛ طرفین فکر میکنند، عشقی که بینشان بوده از بین رفته و شروع به مقایسه کردن طرف مقابلشان با دیگران میکنند و فکر میکنند زندگی را باخته اند. باز هم در ماشین را باز میکنند.
این در حالیست که افراد زمانی میتوانند ادعای عشق کنند که با آگاهی از نقاط ضعف طرف مقابل ؛ سعی در مراعات یکدیگر را بکنند.
در واقع عشق یعنی آرامش نه لذت. به طور مثال من در خانه ام احساس آرامش میکنم اما از هتل لذت میبرم. عشق یعنی خانه خود آدم . یعنی آرامش! یک جای تکراری، با ضعف های فراوان، نه جایی خیلی شیک بدون هیچ نقصی
پوریا علامه در مورد جذب آدم های سمی گفت: وقتی شخصی در شرایط ناسالم بزرگ شده باشد ؛ ناخودآگاهش او را به سمت آدم های ناسالم میکشاند و اگر یک فرد بخواهد با او درست رفتار کند ؛ او را پس میزند چرا که ضمیر ناخودآگاه او ؛ طوری تربیت شده که پذیرش روابط سالم و درست را ندارد . لذا این شخص یک الگوی تکرار شونده را دنبال میکند و وارد سیکل معیوب میشود و مدام افراد مشکل دار و سمی را به زندگی اش دعوت میکند.
در واقع ما در بزرگسالی، با فرد بالغ وارد رابطه زناشویی نمی شویم؛ با فرد آشنا شروع به عشق بازی میکنیم. آشنایی که شبیه به الگوهای اشتباه تربیتی است.
این پژوهشگر روانشناسی روابط عاطفی معتقد است ؛ شفای رابطه یعنی سواد رابطه! یعنی ما سواد این را داشته باشیم که فعل و انفعالات رابطه را مدیریت کنیم. بدین معنی که اگر پارتنر ما یک ویژگی اخلاقی منفی دارد و در عوض چندین ویژگی مثبت در رفتارش میبینیم، بتوانیم رابطه را به سمت آرامش سوق دهیم و عشق حقیقی را تجربه کنیم .
در رابطه عاطفی باید به این درک برسیم که قرار است در رابطه آرامش داشته باشیم . با یاد گیری سواد رابطه کم کم به شناخت درستی از خودمان و طرف مقابلمان میرسیم و به این درک میرسیم که چطور به جواب سوال هایمان دست پیدا کنیم و به رابطه ای پایدار و امن برسیم.
*پوریا علامه ؛ مدرس روابط عاطفی