آیا میدانید کدام عضو بدن درد را حس نمی کند؟ جالب است بدانید این عضو یکی از مهم ترین بخش های بدن است. اینکه چگونه درد را حس نکنیم؟ شاید موضوع جذابی باشد اما اگر واقعا درد را حس نکنید، زندگی تان سرشار از چالش خواهد شد. عضو بی حس بدن در جدول هم مورد سوال قرار میگیرد و یکی از اطلاعات عمومی است. درد در بیشتر قسمت های بدن حس میشود و گیرنده درد در سیاهرگ و سرخرگ هم حتی کشیده شده است. در ادامه به سوال ابتدای مطلب پاسخ میدهیم و جزییات بیشتری درباره درد خواهیم گفت.
باشگاه خبرنگاران جوان: مغز درد را احساس نمیکند. شاید بسیاری ندانند که در آناتومی بدن انسان عضوی وجود دارد که هیچگونه دردی را حس نمیکند و از قضا از مهمترین اعضای بدن انسان نیز به شمار میرود! بدن انسان از هزاران رشته تار عصبی تشکیل شده است که در هر لحظه میتوانند به ما احساس درد را منتقل کنند. با این حال یک عضو است که با این احساس بیگانه است: مغز ما!
اما برای آنکه متوجه شویم، چرا مغز نمیتواند چنین حسی را دریافت کند باید به مکانیزم احساس درد در بدن مراجعه کرد. گیرندههای درد در بدن پیام محرکهای دردزا به سیستم عصبی مرکزی منتقل میکنند و مغز با پردازش اطلاعات احساس را به انسان تلقین میکند.
اما خودش که چنین مسئولیتی را بر عهده دارد نمیتواند درد را حس کند. به همین دلیل پزشکان زمانی که قصد دارند مغز بیمار را جراحی کنند، از ماده بیهوشی استفاده نمیکنند. در سال ۲۰۱۴ جراحان در آمریکا چندین الکترود را در مغز مردی کار گذاشتند در حالی که او هوشیار و در حال نواختن ویولن بود.
تحقیقات نشان داده است که هرچند خود مغز نسبت به درد بیحس است، بافتها، اعصاب و رگهای عروقی که آن را در بر گرفتهاند با استفاده از گیرندههای درد میتوانند پالسهای احساس درد را به مغز مخابره کنند.
نتایج پژوهش گروهی از محققان دانشگاه کتدازور نیس در فرانسه نشان میدهد کلیه بافتهای عروقی و عصبی که مغز را احاطه کردهاند در فرستادن پالسهای درد و تحریک سردردهای میگرنی نقش دارند. با این حال باید گفت علت دقیق به وجود آمدن میگرن همچنان رازآلود باقی مانده است.
درد به دلیل واکنش عصبها پدید میآید و یک عملکرد و واکنش طبیعی در بدن است. هنگامی که بخشی از بدن شما دچار آسیب میشود، سلولهای آن ناحیه پیام عصبی بسیار قدرتمندی را به سلولهای مغزی ارسال میکنند و مغز هم دستور احساس درد را تولید میکند.
سه عضو بدن که درد را حس نمیکنند: ناخن، مو و مغز هستند.
بدن انسان به شکل طبیعی در قسمت ناخن هیچ دردی را احساس نمیکند. به همین میتوانید بدون هیچ مشکلی از ناخن گیر استفاده کنید و ناخنهای خود را کوتاه نمایید. کوتاه کردن ناخنها هرگز هیچ دردی را ایجاد نمیکند. علت آن هم سلولهای مرده در این ناحیه هستند. این سلولها حاوی ماده سفت و سختی به نام کراتین میباشند که یک نوع پروتئین محسوب میگردد. ریشههای ناخن به عمق پوست نفوذ میکنند و فیبرهای ارتجاعی باعث ثابت نگه داشتن آنها روی پوست میشود.
موها دارای یک ساختار شبیه به نخ هستند و از کراتین تشکیل شده اند و به دلیل ساختاری که دارند، به هیچ مرکز انتقال پیام رسان عصبی متصل نیستند؛ بنابراین هنگام کوتاه کردن موها هیچ گونه دردی احساس نمیشود.
مغز عضوی است که درد حس نمیکند. مغز به خودی خود احساس درد نمیکند، زیرا در خود مغز هیچ مکانیکی برای درمان درد وجود ندارد. این ویژگی نشان میدهد که چرا جراحان مغز و اعصاب میتوانند بدون ایجاد ناراحتی بیمار، بر روی بافت مغز عمل کنند و در برخی موارد حتی در زمان بیداری بیمار میتوانند عمل جراحی انجام دهند.
در بخش هایی از مو و ناخن گیرنده های عصبی وجود ندارد.
برخی از گیرندههای حساس به درد (نوسیسپتورها) که دارای انتهاهای عصبی آزاد هستند شامل:
نکتهای که باید توجه داشت این است که بیشتر گیرندههای درد به بیش از یک نوع محرک درد حساس هستند.
درد را میتوان به دو نوع اصلی تقسیم کرد:
درد حاد به نامهای دیگری، چون درد سوزنی، تیز و الکتریکی نیز شناخته میگردد. مدت زمان ایجاد درد حاد پس از اثر یک محرک درد، یک دهم ثانیه است. فیبرهای A-دلتا در هدایت درد سریع یا حاد نقش دارند. بریدگی پوست، فرو رفتن یک شئ تیز در آن و شوک الکتریکی در ناحیه پوست مثالهایی از عوامل ایجاد درد حاد هستند. معمولا در بافتهای عمقی این نوع از درد احساس نمیشود.
نامهای دیگری که برای این نوع از درد به کار میرود شامل درد آهسته، سوزشی، تهوع آور و مبهم است. شروع درد آهسته پس از اثر محرک درد، بعد از یک ثانیه یا بیشتر است. از ویژگیهای دیگر درد آهسته این است که با گذشت زمان، شدت آن افزایش مییابد. فیبرهای C در انتقال درد آهسته نقش دارند. درد آهسته ممکن است تقریبا در هر نوع از بافتی همانند پوست، عضلات، مفاصل، احشاء (معده، قلب، روده، کلیهها و ...) ایجاد شود.
بیشتر بخوانید:
گیرنده درد یا دردگیرنده یا دردیاب (Nociceptor) یک گیرنده حسی میباشد که به صورت بالقوه باعث انتقال پیام محرکهای دردزا به نخاع و مغز میشود. تمامی گیرندههای درد موجود در پوست و سایر بافتها، پایانههای عصبی آزاد است و در لایههای سطحی پوست، مخاط و همینطور برخی از بافتهای داخلی نظیر پوشش استخوان، دیواره شریانها، سطوح مفصلی، داس مغزی و چادرینه در حفره مغز گستردهاند.
در غالب دیگر بافتهای عمقی، پایانههای درد کم تعداد بوده و پراکنده هستند، با این حال هر آسیب بافتی منتشری میتواند با تحریک مجموع این گیرندهها باعث ایجاد درد مزمن در غالب این نواحی شود. درد یک سازوکار حفاظتی است. هرگاه سلولها در معرض تخریب قرار گیرند درد ایجاد و موجب میشود که فرد برای برطرف کردن عامل ایجاد درد واکنش مناسب نشان دهد.
ما اغلب داستانهایی درباره افراد نابینا و ناشنوا میشنویم که زندگی خود را در دنیایی که بر اساس بینایی و شنوایی سازماندهی شده است، سازگار کرده اند، اما به ندرت با افرادی که یکی دیگر از حواس مهم خود را از دست داده اند، برخورد داریم. همانند بینایی و شنوایی، حس لامسه و توانایی احساس درد از جمله تواناییهایی هستند که انسان میتواند از دست بدهد.
در نگاه نخست، ایده زندگی بدون درد ممکن است جذاب و خوشایند باشد. به عنوان مثال، در این شرایط میتوانید بدون هیچ گونه گرفتگی یا احساس دردی ورزشهایی مانند اسکی و اسکیت روی یخ را بدون نگرانی از زمین خوردن فرا بگیرید و در صورت شکستگی یا در رفتگی استخوان با مشکل جدی مواجه نمیشوید.
اما زندگی بدون درد فوق العاده چالش برانگیز است و حتی خطرناک است. والدین نوزادان و کودکانی که درد را تجربه نمیکنند باید بسیار مراقب باشند. این افراد به راحتی میتوانند آسیب ببینند و به ندرت روشی وجود دارد تا از این که چه اتفاقی رخ داده است، اطلاع حاصل شود. به عنوان مثال، کودکانی که تازه دندان درآورده اند ممکن است زبان خود را بجوند - این موضوع در میان کودکانی که درد را احساس نمیکنند رایج است و در برخی موارد به کشیدن دندان نیز منجر میشود - و حتی به چشم خود آسیب برسانند.
عدم حساسیت مادرزادی به درد با اختلال در غدد عرق (CIPA) یک اختلال ژنتیک نادر حاصل از انتقال ژن از پدر و مادر به نوزاد است. این بیماری کودک را ناتوان نمیسازد، اما در رشد اعصاب کوچکی که احساس گرما و سرما را به مغز منتقل میکنند، اختلال ایجاد میکند. بسیاری از کودکان مبتلا به این اختلال عادی هستند اگرچه بنابر گزارش موسسه ملی سلامت آمریکا حدود نیمی از افراد مبتلا به CIPA نشانههای بیش فعالی و یا بی ثباتی عاطفی را نشان میدهند و بسیاری از افراد تحت تاثیر آن دارای ناتوانی فکری هستند.
کودکان مبتلا به CIPA به عنوان افرادی بی باک توصیف شده اند، اما این یک تعریف مثبت محسوب نمیشود. این اختلال میتواند زندگی فرد را در معرض خطر قرار دهد. درد برای دلیلی خاص شکل میگیرد و به بدن انسان اجازه میدهد برخی مواقع از اشتباه بودن چیزی و نیاز به اصلاح آن اگاهی حاصل کند.
کودکان بزرگتر میتوانند تحت آموزش قرار گرفته و با استفاده از نشانههایی مانند مشاهده خونریزی دریابند که آسیب دیده اند. اما اگر نشانهها قابل مشاهده نباشند چه رخ خواهد داد؟ افرادی که درد را احساس نمیکنند ممکن است به واسط تورم آپاندیس و ترکیدن آن جان خود را از دست بدهند. افراد مبتلا به CIPA ممکن است غذایی که بیش از اندازه داغ است را بخورند و یا حتی با آب بسیار داغ دوش بگیرند و بدون آن که متوجه باشند آسیبهای جدی به بدن خود وارد کنند.
به واسطه آن که سرما و گرما قابل شناسایی و تمایز نیستند، بدن غدد عرق را برای خنکسازی پوست فعال نمیکند که به راحتی میتواند به گرمازدگی و دمای بیش از اندازه منجر شود.
در شرایطی که درد احساس خوشایندی محسوب نمیشود، اما به منظور تحقق هدفی واقعی و بسیار مهم شکل میگیرد. درد به بدن اجازه میدهد تا در زمان وجود مشکل به مغز هشدار دهد. بدون این سیستم، زندگی ممکن است بدون درد باشد، اما به واقع خطرناکتر از آن چیزی خواهد بود که فکر میکنید.
گردآوری: تابناک جوان
منابع: باشگاه خبرنگاران جوان / یورونیوز / اسپوتنیک / ویکی پدیا / عصرایران / وبلاگ دکتر پیرایی