سریال مستوران، با موضوع ادبیات کهن ایران، از تلویزیون پخش می شود. این سریال هم مانند آثار دیگر موافقان و مخالفانی دارد. بینندگان سریال سوال میکنند که سریال مستوران فصل دوم چند قسمت است؟ در این مطلب با جزییات سریال مستوران آشنا می شوید و در انتها نقدی بر این سریال را خواهید خواند.
مستوران مجموعهٔ تلویزیونی ایرانی (فصل اول به کارگردانی مسعود آبپرور و سیدجمال سیدحاتمی و فصل دوم به کارگردانی سید علی هاشمی) است که به سفارش سازمان هنری رسانهای اوج برای شبکه یک ساخته شدهاست. حمیدرضا آذرنگ، نازنین فراهانی، بیژن بنفشهخواه و رؤیا میرعلمی از بازیگران این مجموعه هستند. این مجموعه روایتگر ماجراهایی تلفیقی از داستانهای کهن ایرانی مانند هزار و یک شب، کشکول، گلستان و شاهنامه است که در جایی در ایران حدود پانصد سال پیش، در شهری به نام «مستوران» رخ میدهد.
فصل اول این مجموعه از ۲ تیر الی ۳۱ تیر ۱۴۰۱ از شبکه یک به نمایش درآمد و فصل دوم آن از ۲۸ آذر ۱۴۰۲ از شبکه یک سیما پخش میشود. فصلهای یک و دو این مجموعه برداشتی آزاد از رمان "مستوران" نوشته محمد حنیف است.
فصل دوم سریال مستوران به کارگردانی سید علی هاشمی در ۳۸ قسمت ۵۰ دقیقهای ساخته شده است.
پخش آن از سهشنبه، ۲۸ آذر ساعت ۲۲ و ۱۵ دقیقه در شبکه یک سیما آغاز شد. این سریال هر شب در همین ساعت روی آنتن شبکه یک سیما رفته و تکرار آن نیز روز بعد در ساعت ۲:۴۵ و ۱۵:۱۵ در شبکه تماشا قابل مشاهده است.
فصل اول سریال «مستوران» به کارگردانی مسعود آب پرور در تابستان ۱۴۰۱ و در ۲۶ قسمت از شبکه اول سیما پخش شد. داستان فصل اول درباره دزدیده شدن پسربچهای به نام لطفعلی توسط یک قبیله وحشی و تلاش پدر و مادرش برای بازگرداندن او بود. این روزها فصل دوم «مستوران» به کارگردانی علی هاشمی و نویسندگی محمد حنیف از شبکه اول سیما در حال پخش میباشد. ماجرای فصل دوم درباره لطفعلی است که حالا به سن جوانی رسیده و عاشق_ ماه منیر_ دختر حاکم شهر شده است.
ایمنا: اکنون قصه فصل دوم، ۲۰ سال بعد از اتفاقات فصل اول روایت میشود. نقش اصلی «مستوران» یعنی لطفعلی را کاوه خداشناس برعهده دارد؛ او جایگزین وحید رهبانی شد که در روزهای ابتدایی از اسب افتاد و نتوانست همکاری خود با پروژه را ادامه دهد.
محیا دهقانی در نقش همسر لطفعلی حاضر شده و فرهاد آئیش مراد و راهنمای او است؛ فصل دوم «مستوران» یک شخصیت اصلی و مهم به نام نوذر دارد که حاکمی مستبد است و نقش او را بهنام تشکر بازی کرده است.
فاطمه گودرزی نقشی جالب برعهده دارد، او همان نورا در فصل یک است که توسط همسرش به چاه افتاد و تبدیل به طوطی شد.
رابعه اسکویی (جادوگر)، رؤیا میرعلمی (جهاندخت، دشمن لطفعلی)، الهه خادمی (غزال، رهبر قبیله وحشیها) و یدالله شادمانی (دوال پا) همان نقشهای فصل قبل را برعهده دارند.
میلاد میرزایی نیز ایفاگر نقش خوابگزار عمارت نوذر به عنوان حاکم شهر است. ثریا قاسمی، قاسم زارع و سولماز غنی از دیگر بازیگران سری جدید «مستوران» هستند.
فارس نوشت: همیشه قصههای افسانهای جذاب بودهاند. گواه این ادعا انبوه آثار ادبی به جا مانده با این مضمون در تاریخ ادبیات جهان و خاصه ایران است. از شاهنامه گرفته تا هزار و یک شب که اولی شاهکار فردوسی برای نظم کشیدن اساطیر ایرانی است تا آخری که کشکولی از داستانهای هندی، عربی و ایرانی به شمار میرود و مولف مشخصی ندارد و هر که توانسته داستانی به هزار و یک شب افزوده است. در ادبیات جهانی هم به نمونههای قدیمی مانند هملت و … جدیدتر انواع مارولها و هری پاتر و بازی تاج و تخت و … میتوان اشاره کرد. استقبال جهانی از ساخت آثار نمایشی در این حوزه نشان میدهد علاقه به قصههای افسانهای متعلق به دوران خاصی نیست و حتی در زمان حاضر بیشتر مورد توجه قرار میگیرد.
با وجود چنین عقبه درخشانی در فرهنگ غنی ایرانی دست آثار نمایشی وطنی در بازنمایی این افسانهها بسیار خالی است. سریال به یادماندنی «سلطان و شبان» شاید تنها نمونه این آثار باشد که بیش از چهار دهه از پخش آن میگذرد.
بیشتر بخوانید:
لازم نیست یک سریال تاریخی مبتنی بر افسانهها و داستانهای ایرانی بهگونهای عظیم و بهعنوان نمونه باچندین هزار سیاهی لشگر و طراح صحنه و لباس خاصی ساخته شود، درحالی که در فیلمها و سریالهای ایرانی به خلق و خو و جهانبینی مردمان روزگار قدیم کمتر توجه میشود و مسائلی مانند طراحی صحنه و لباس اولویت بیشتری دارد.
درست است فضاسازی متناسب، نقش عمدهای در جذابیت و باورپذیری داستان دارد، اما نباید محتوا و مفهوم قربانی زرق و برق ظاهری داستان شود. «مستوران» نمونه قابل قبولی از روایت داستانی غنی از فرهنگ ایرانی در قالب فضاسازی متناسب با زمان گذشته است. شاید ریتم داستان گاهی کند شود، اما بقدری وجه خیال انگیزی و لحن شاعرانه داستان و جلوههای ویژهاش به اندازهای قوی است که مخاطب را با خود همراه میسازد، گرچه این سریال نیز مانند بسیاری از سریالهای دنباله دار ایرانی نسبت به فصل اول افت محسوسی داشته است.
یکی از دلایل این است که فصل دوم «مستوران» در روایت داستان و شناساندن شخصیتهای خیر و شر خود تازگی فصل نخست را ندارد و بجای روایت داستانکهای جذاب و پرداخت بهتر به شخصیتهای تازهای، چون نوذر، نگین، نورا و باقی بازیگران تمام تمرکز خود را به نمایش دیالوگهای عاشقانه میان لطفعلی و ماه منیر گذاشته است.
صفحه اقتصاد نوشت: فصل اول این سریال با توجه به تبلیغات گستردهای که پیش از پخش آن انجام شده بود، در نهایت یک شکست بود؛ این سریال بر طبق آمار صدا و سیما برای مثال در نیمۀ اول تیرماه ۱۴۰۱ تنها حدود ۱۶ درصد بیننده داشت؛ یعنی حتی کمتر از بازپخش فصل سوم «ستایش» که در همان زمان بیش از ۲۶ درصد بیننده پیدا کرده بود. ضعف سریال تقریبا در همۀ عناصر آن دیده میشد؛ از فیلمنامه و بازی گرفته تا صحنهپردازی و دیالوگها.
با این وصف حتی برنامهریزی برای ساخت فصل دوم این سریال جای تعجب داشت؛ اما ظاهرا خود صدا و سیما به اندازۀ کافی از محصول خودش راضی بود تا ساخت فصل دوم را هم کلید بزند.
تقریبا همۀ ضعفهای فصل اول سر جای خودشان هستند؛ دیالوگها هنوز خام، مبتدیانه و فاقد عمق هستند. با اینکه تلاش شده تا بیانی فاخر و ادبی بر دیالوگها حاکم باشد، اما این تلاش در نهایت بیشتر به یک انشای دانشآموزی شباهت پیدا کرده است؛ با سبکی از بیان که به شدت میان گفتار قدیمی و امروزی در نوسان است و در نتیجه از مزایای هر دو محروم مانده است. اضافه کردن چند بیت شعر زیبا هم طبیعتا نتوانسته ضعفهای دیالوگنویسی را بپوشاند. باز هم مثل فصل اول نمیتوان هیچ دیالوگ ماندگار یا قابل تاملی را در سراسر یک قسمت از سریال پیدا کرد.
مسئلۀ دوم، روند کند و حوصلهسربر داستان است. آنچه در قسمت اول و در طول نزدیک به ۴۵ دقیقه اتفاق افتاد، بدون اغراق و به راحتی میتوانست در ۵ یا ۱۰ دقیقه روایت شود، بدون اینکه هیچ نکتهای از دست برود یا خللی به داستان وارد شود؛ داستانی که با روند خطی و قابلپیشبینیاش چندان چیز زیادی هم برای از دست رفتن ندارد.
بازیهای سریال هم جاذبه و کشش خاصی ندارند؛ آنچه شاهدش هستیم ترکیبی از بازیها و شخصیتهای تصنعی (بخصوص وقتی در میان قبیلۀ وحشیان هستیم) و بازیها و شخصیتهای معمولی است که فقط به صورتی ماشینی دیالوگهای سطحی و بیرمقشان را میگویند و میروند.
حال و هوای سریال نیز ظاهرا قرار است ترکیبی از عشق و معما باشد، اما به راستی هیچکدام نیست؛ نه عاشقانههای خنک لطفعلی و ماهمنیر چنگی به ساز عواطف بیننده میزند و نه نشان دادن مار و انداختن پوست گوسفند روی دوش برخی از شخصیتها میتواند کمکی به رازآلود شدن قصه کند.
در مجموع به نظر نمیرسد که رویکرد سریال تفاوت قابل ملاحظهای با فصل نخست داشته باشد؛ هنوز همان تاکید غلوشده و شعاری بر ارائۀ عناصر خاصی که «ایرانی بودن» داستان را به چشم مخاطب بکشند در سریال وجود دارد؛ بدون اینکه داستان به خودی خودش بتواند مخاطب را مجذوب کند و اشتیاقی برای تماشای ادامۀ داستان در او پدید بیاورد.
خلاصه اگر بخواهیم مطابق سیاق خود سریال، برای هر حرف و سخنی، بیتی از گنجینۀ ادبیات فارسی بیرون بکشیم و عرضه کنیم، دربارۀ سریال باید بگوییم:
زلفِ هندویِ تو گفتم که دگر رَه نزند
سالها رفت و بدان سیرت و سان است که بود
داستان سریال مستوران اقتباسی آزاد از افسانههای کهن ایرانی است. منابع بسیاری از داستانها و افسانههای کهن ایرانی به کمک فیلمنامه سریال مستوران آمدهاند تا فیلمنامه این سریال را غنی کنند. نتیجه ماجرا اساسا چنگی به دل نمیزند. منابعی که سریال در تیتراژ نهایی خود لیست میکند اساسا پتانسیل بیشتری از آنچه در سریال مستوران به تصویر کشیده، دارند. همین مسئله نشان میدهد که مستوران سریال ضعیفی از نظر فیلمنامه محسوب میشود.
ویجیاتو نوشت: با این حال تردیدی وجود ندارد که هنرنمایی بازیگران سریال مستوران تحسینبرانگیز است. بیژن بنفشهخواه [که بیشتر در عناوین کمدی دیده شده] یکی از متفاوتترین هنرنماییهای کارنامه بازیگریاش را در سریال مستوران ارائه کرده و رویا میرعلمی هم فراتر از سطح انتظارات میشود. نازنین فراهانی به خوبی نشان میدهد که بازیگر توانمندی است و هنرنمایی حمیدرضا آذرنگ هم بیمثال لقب میگیرد.
گردآوری: تابناک جوان