یکی از نوحههای معروفی که در ۲۸ صفر خوانده میشود مداحی معروف «دختر بدرالدجی امشب سه جا دارد عزا ...» است. روزهای آخر ماه صفر روزهای عزاداری شهادت پیامبر اکرم، امام حسن مجتبی و امام رضا علیه السلام است. قبلا در مطلبی که به مناسبت بیست و هشت صفر در تابناک جوان منتشر شد به سوال آیا پیامبر به شهادت رسید؟ پاسخ دادیم.
نوحه دختر بدرالدجی از مداحی های مخصوص آخر صفر است. اگر با زبان عربی آشنا نباشید با شنیدن این نوحه شاید بگویید معنی بدرالجی چیست؟ و منظور از دختر بدرالدجی کیست؟ در این مطلب علاوه بر پاسخ این سوال قصد پرداختن به ریشه این نوحه و شناسایی شاعر آن را داریم.
این لقب برای حضرت زهرا سلام الله علیها به کار گرفته میشود. حضرت زهرا (س) در این شعر صاحب عزا معرفی شده است. اما دختر بدرالدجی در این مداحی یعنی چه؟ معنی بدرالدجی در لغت به معنای ماه روشن در شب تاریک و ظلمانی است و این لقب را به هرکدام از اهل بیت (ع) میتوان اطلاق کرد؛ که در اینجا یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله بدرالدجی است یعنی نوری روشن در تاریکیها و دختر ایشان را گفته اند دختر بدرالدجی.
در روزهای پایانی ماه صفر ایام رحلت پیامبر (ص)، شهادت امام حسن (ع) و شهادت امام رضا (ع) در تقویم رسمی کشور به ثبت رسیده و هیأتها در این روزها به عزاداری برای این ۳ معصوم (ع) میپردازند.
به گزارش فارس، در هیأتهای مذهبی در این ایام نوحهای رواج دارد که البته دودمهای از آن بیشتر معروف شده است: «دختر بَدر الدُجی امشب سه جا دارد عزا / گاه میگوید پدر گاه حسن گاه رضا». متن کامل این نوحه نیز به صورت واحد نُص و یا سبک سقایی در هیأتهای عزاداری خوانده میشود، اما بیشتر دودمه آن این روزها برسر زبانهاست.
دختر بَدر الدُجی صفت حضرت خیر النساء، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است و این بیت برگرفته از نوحه قدیمی است که بسیاری آن را به مردم بوشهر نسبت میدهند که در ایام سوگواری ماه صفر در محافل عزاداری و سینهزنی خوانده میشود. این شعر مانند بسیاری دیگر از اشعار مشهور عزاداری خاندان عصمت و طهارت شاعرش میان مردم شناخته شده نیست و به روایتهای دیگری هم در شهرهای دیگر کشور خوانده میشود.
بیشتر بخوانید:
در برخی از متون در این شعر جای پدر، عبارت حسین وجود دارد، اما با توجه به مناسبتها، پدر در آن معنا و مفهوم بیشتری دارد. متن اصلی این شعر به شرح زیر است:
دختر بَدر الدُجی امشب سه جا دارد عزا، آه و صد واویلتا
گاه میگوید پدر، گاهی حسن، گاهی رضا، آه و صد واویلتا
رحلت جانسوز ختم الانبیا، فاطمه صاحب عزا
کشته شد از زهر کینه مجتبی، فاطمه صاحب عزا
میروم، اما پریشان توامای دخترم، غصه دار حیدرم
میخوری سیلی، ولی من نیستمای کوثرم، غصه دار حیدرم
میرود از دار دنیا رحمه للعالمین، فاطمه شد دل غمین
اشک میریزد از این ماتم امیرالمومنین، فاطمه شد دل غمین
آسمان خون گریه کن امشب که زهرا مضطر است، ماتم پیغمبر است
پیکر بی جان او بر شانههای حیدر است، ماتم پیغمبر است
نوحهای که در بوشهر به عنوان پیشخوان خوانده میشود
بسیاری بر این باورند که این نوحه مربوط به استان بوشهر است و ریشه آن را به این شهر نسبت میدهند. علیرضا پولاد عضو کانون مداحان استان بوشهر، نماینده بنیاد دعبل خزاعی در استان و از مداحان سرشناس این شهر در این خصوص میگوید: «بسیاری از پیرغلامان شهر ما معتقد هستند که ریشه اصلی این نوحه برای بوشهر است و بیش از ۱۰۰ سال هم سابقه و قدمت دارد.
در بوشهر در هر مراسم دو نوحهخوان در مجلس حضور پیدا میکند که یکی به عنوان نوحهخوان پیشخوان مدنظر است. نوحه «دختر بَدر الدُجی امشب سه جا دارد عزا» از این قبیل نوحههاست که به صورت پیشخوان خوانده میشود و عمدتاً هم روند به این صورت است که مردم با نوحه نوحهخوان، همراه میشوند و با او میخوانند. البته در خصوص شاعر و سراینده این نوحه هیچ اطلاعاتی در میان پیرغلامان بوشهر وجود ندارد.»
این نوحه در بوشهر با این متن خوانده میشود که البته جای حسین گاهی عبارت پدر هم قرار میگیرد:
به حسن گریه کنم یا به حسین یا به رضا
به حسن گریه کنم؛ یا به شهید کربلا ...
دختر بَدر الدُجی امشب سه جا دارد عَزا
گاهی میگوید حسن، گاهی حسین، گاهی رضا
گاهی میگوید حسین در سفر کرببلا
دید، چون زینب محزون که زمین میلرزد!
شط و دریا شده؛ خون ماء معین میلَرزد
دید زینب که سواری به حرم میآیَد
دیدهاش پُر غم و با قامت خم میآید ...
گفت: زینب به یقین این شه و این اکبر اوست؟!
این نوحه باید برای اواخر دهه ۳۰ باشد.
اما مهدی امین فروغی پژوهشگر موسیقی آیینی نظر دیگری در خصوص این نوحه دارد. او میگوید: «این نوحه از چند وجه قابل بررسی است. اول اینکه عزاداری و برگزاری مجلس برای پیامبر (ص)، امام حسن (ع) و امام رضا (ع) متفاوت از عزاداری برای سیدالشهدا (ع) و یا جشن در بسیاری از اعیاد است و قدمت بسیاری ندارد. در دوران پهلوی دوم یعنی اواخر دهه ۳۰ این مجالس وارد تقویم هیأتهای مذهبی شد.
به طور مثال تعطیلی شهادت امام صادق (ع) در تقویم با پافشاری مرحوم سیدابوالقاسم کاشانی در این دوره انجام گرفت. در گذشته عمده عزاداریها مربوط به شهادت امام حسین (ع) و نهایتاً روز ۲۱ ماه رمضان شهادت امیرالمومنین (ع) بود و بقیه ائمه (ع) مهجور بودند بنابراین قطعاً این نوحه در اواخر دهه ۳۰ و یا اوایل ۴۰ سروده شده است.»
امین فروغی در خصوص خاستگاه این نوحه هم نظر متفاوتی دارد و میگوید: «نوع بازی ادبیاتی و زبانی این شعر که بَدر الدُجی را با سه جا همراه کرده است، قطعا خاستگاه شاعر را در آن بازه زمانی در تهران قرار میدهد و باتوجه به اینکه این نوحه در گذشته با سبکهای مختلف دودمه، واحد نُص و همچنین سقایی در تهران با ملودیهای متفاوت خوانده شده است این فرضیه را باطل میکند که نوحه از بوشهر به تهران آمده باشد، زیرا در بازه زمانی دهه ۳۰ و ۴۰، شهرستانها پیرو نوحهها و اشعار خوانندگان مرکز بودند و از مرکز به شهرستانها صادر میشد و حتی دیگر رسوم عزاداریها نیز نشأت گرفته از تهران بود. جدای از این، زبان شیوه و بیان شعر نشان میدهد که به سبکهای دوره قاجار و معاصر نیز شباهتی ندارد بنابراین نمیتوان آن را به ۱۰۰ سال قبل نسبت داد.»
شاعر این نوحه در میان بوشهریها که خود را خاستگاه آن میدانند مغفول بود. امین فروغی هم میگوید: «سراینده شعر مشخص نیست و در هیچ پژوهش و نسخهای، از نام شاعر سخن به میان نیامده است که احتمال میرود، فرد گمنامی باشد.»
پیگیریهای ما از دیگر بزرگان و سرشناسان عرصه شعر و نوحه در خصوص سراینده این اثر به جایی نرسید تا اینکه حسن رشیدی پیرغلام اباعبدالله الحسین (ع) که حافظه تاریخی خوبی نسبت به نوحههای قدیمی کشور دارد، اعلام کرد این نوحه سروده میرزا عبدالله خداداد از نوحهسرایان تهرانی است که با تخلص «دیوانه» شعر میسرود. او این شعر را در اوایل دهه ۴۰ در تهران سروده است. عبدالله خداداد را بیشتر با شعر معروف «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد علمدار نیامد. علمدار نیامد/ سقای حسین سید و سالار نیامد علمدار نیامد. علمدار نیامد»
رشیدی میگوید: «میرزا عبدالله، صاحب نوحههای معروفی است که هنوز هم در زبان و ذهن مردم تهران جایگاه ویژهای دارد.ای اهل حرم، میر و علمدار نیامد/ علمدار نیامد/ سقای. او سروده بود: سقای حرم سید و سالار نیامد، اما با گذشت زمان و تکرار لفظ، به «سقای حسین» تبدیل شد. این نوحه وداع هم متعلق به اوست: کس ندیده در عالم، این چنین گرفتاری/ شه رود به میدان و زن کند جلوداری/ شد کشته شاها عباس علمدارت/ من به جای عباسات میکنم علمداری. یا این دو دمه: «ای باد صبا رو به حرم گو به سکینه/ نشد آب میسر، نشد آب میسر/ آب از کف من ریخت ایا ماه مدینه/ نشد آب میسر» هم از شعرهای میرزا عبدالله خداداد است. این نوحه دودمه حضرت علیاکبر (ع) هم از سرودههای میرزاست: «اکبر رودای اهل حرم جانب میدان/ کفن کرده به گردن/ گیرید به بالای سر او همه قرآن/ کفن کرده به گردن.»
میرزاعبدالله صاحب فرزند نشد و در گمنامی و ناشناختگی عجیبی دارفانی را وداع گفت. مزار او در گورستان مسگرآباد تهران واقع بود که با جمعآوری قبور و تبدیل آن به پارک در اواسط دهه ۵۰ قبر او نیز از بین رفت. حسن رشیدی میگوید: «میرزا قبر میخواهد چه کار؟ اسم و رسم را برای چی لازم دارد. شب و روزی نیست که نوحه «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد» نه تنها در کربلا که در سراسر دنیا خوانده نشود. همین برای او کافی نیست؟»