۲۸ ماه صفر برابر است با رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله، پیامبری که در مظلومیتش همین بس که خود ایشان فرمودند: هیچ پیامبری به اندازه من آزار ندید و اذیت نشد. آیا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به شهادت رسید یا وفات کردند؟ حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) چگونه به شهادت رسید؟ این سوالی است که بر اساس منابع معتبر قصد پاسخ دادن به آن را داریم.
دلایل بسیاری وجود دارد که شهادت ناشی از مسمومیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را تأیید مینمایند. این دلایل و روایات، از تواتر معنوی برخوردارند؛ یعنی هرچند که الفاظ و توصیفات آنها کاملاً با یکدیگر مشابه نیستند، اما از مجموع آنها، میتوان موضوع مورد بحث را ثابت نمود. اکنون به تعدادی از این روایات با استناد به کتب فریقین اشاره مینماییم:
آیا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به شهادت رسید؟
روایت اول: امام صادق (علیه السلام) میفرمایند:، چون پیامبر اسلام (ص)، ذراع (یا سر دست) گوسفند، را دوست میداشتند، یک زن یهودی با اطلاع از این موضوع ایشان را با این بخش از گوسفند مسموم نمودند. [۱]
روایت دوم: امام صادق (ع) فرمودند: "پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در جریان جنگ خیبر مسموم شده و هنگام رحلتشان بیان فرمودند که لقمهای که آن روز در خیبر تناول نمودم، اکنون اعضای بدنم را نابود نموده است و هیچ پیامبر و جانشین پیامبری نیست، مگر این که با شهادت از دنیا میرود". [۲]
در این روایت، علاوه بر تصریح به مسموم شدن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و شهادت ایشان در پی مسمومیت، به اصلی کلی نیز اشاره میشود که مرگ تمام پیامبران و اوصیا با شهادت بوده و هیچ کدام، با مرگ طبیعی از دنیا نمیروند!
روایات دیگری نیز وجود دارد که این اصل کلی را تقویت مینماید. [۳] بسیاری از دانشمندان شیعه، با استفاده از این اصل کلی، نیازی به جست و جوی مورد به مورد در ارتباط با چگونگی شهادت هر کدام از معصومان (علیهم السلام) احساس نمیکنند. [۴] بر این اساس، هر چند دلیل متقنی بر شهادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز ارائه نشود، باز هم میتوان معتقد بود که رحلت ایشان طبیعی نبوده است!
آیا پیامبر شهید شد؟
تنها شیعیان نیستند که معتقد به شهادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند، بلکه روایات فراوانی در صحاح و دیگر کتب اهل سنت وجود دارد که همین موضوع را تأیید مینماید که به عنوان نمونه، به دو مورد آن اشاره مینماییم:
روایت اول: در معتبرترین کتاب اهل سنت، نقل شده که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در بیماری منجر به رحلتشان، خطاب به همسرشان عائشه فرمودند: "من همواره درد ناشی از غذای مسمومی را که در خیبر تناول نموده ام، در بدنم احساس میکردم و اکنون گویا وقت آن فرا رسیده که آن سم، مرا از پای درآورد". [۵]
همین موضوع در سنن دارمی نیز بیان شده است. علاوه بر این که در این کتاب، به شهادت برخی از یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، بر اثر تناول همان غذای مسموم نیز اشاره شده است. [۶]
روایت دوم: احمد بن حنبل در مسند خود، ماجرایی را بیان مینماید که طی آن، بانویی به نام ام مبشر که فرزندش به دلیل خوردن غذای مسموم در کنار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، به شهادت رسیده بود؛ در ایام بیماری ایشان به عیادتشان آمده و اظهار داشتند که من احتمال قوی میدهم که بیماری شما ناشی از همان غذای مسمومی باشد که فرزندم نیز به همین دلیل به شهادت رسید! پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در پاسخ فرمودند که من نیز دلیلی به غیر از مسمومیت، برای بیماری خویش نمیبینم و گویا نزدیک است که مرا از پای در آورد. [۷]
مرحوم مجلسی نیز با نقل روایتی؛ تقریبا مشابه با این روایت بیان نموده که به همین دلیل است که مسلمانان اعتقاد دارند، علاوه بر فضیلت نبوت که به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هدیه شده، ایشان به فوز شهادت نیز نائل آمده اند. [۸]
روایت سوم: محمد بن سعد؛ از قدیمیترین مورخان مسلمان ماجرای مسمومیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را این گونه نقل مینماید:
هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، خیبر را فتح نموده و اوضاع به حالت عادی برگشت، زنی یهودی به نام زینب که برادر زاده مرحب بود که در جنگ خیبر کشته شد، از دیگران پرسش مینمود که پیامبر (ص) کدام بخش از گوسفند را بیشتر دوست میدارد؟ و پاسخ شنید که سر دست آن را. سپس آن زن، گوسفندی را ذبح کرده و تکه تکه نمود و بعد از مشورت با یهودیان در مورد انواع سم ها، سمی که تمام آنان معتقد بودند، کسی از آن جان سالم به در نمیبرد را، انتخاب نموده و اعضای گوسفند و بیشتر از همه جا، سردستها را مسموم نمود.
هنگامی که آفتاب غروب نموده و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز مغرب را به جماعت اقامه فرموده و در حال برگشت بودند، آن زن یهودی را دیدند که همچنان نشسته است! پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دلیل آن را پرسیدند و او جواب داد که هدیهای برایتان آوردم! پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با قبول هدیه، به همراه یارانش بر سر سفره نشسته و مشغول تناول غذا شدند ... بعد از مدتی، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند که دست نگه دارید! گویا این گوسفند مسموم است! مؤلف کتاب، سپس نتیجه میگیرد که شهادت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به همین دلیل بوده است. [۹]
بدین ترتیب، از مجموع روایات نقل شده در کتب شیعه و اهل سنت، میتوان نظریه شهادت ناشی از مسمومیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را تقویت نمود که در قریب به اتفاق این روایات، زمان مسمومیت ایشان، هم زمان با جنگ خیبر و توسط زنی یهودی بیان شده است.
البته برخی نقلهای ضعیف دیگری نیز وجود دارد که کیفیت شهادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و عامل شهادت ایشان را به گونهای دیگر توصیف مینماید که اثری از این دسته روایات در کتب معتبر وجود نداشته و به همین دلیل، نمیتوان بدانها استناد نمود.
اما با این وجود، باید بدانیم که موضوع شهادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، از اصول دین و یا بدیهیات آن نبوده که ایمان و اعتقاد بدان، واجب و لازم بوده و انکار آن، موجب خروج از دین شود و به همین دلیل نیز، تعداد اندکی از مسلمانان، در شهادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تردید نموده و رحلت ایشان را ناشی از عاملی طبیعی؛ مانند بیماری ذات الجنب (سینه پهلو) و یا تب شدید دانسته اند، [۱۰] با این که خود پیامبر تأکید نموده بود که من به برخی از این بیماریها هرگز مبتلا نخواهم شد! [۱۱].
شیخ مفید عالم کم نظیر شیعه میفرماید: «ایشان در ۲۸ صفر سال دهم هجری در سن ۶۳ سالگی در مدینه منوّره، مسموم و به شهادت رسید.» شیخ طوسی بزرگ اندیشمند شیعه هم نوشته است: «رسول خدا دو شب باقیمانده از ماه صفر در سال دهم هجری، مسموم درگذشت.»
علامه حلی، دانشمند نامی شیعه نیز شهادت رسول خدا را به وسیله سم ذکر میکند. در این راستا علامه مجلسی میگوید: «شهادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در سال یازدهم هجری بوده است.»
در المستدرک الوسائل هم آمده است که حاکم نیشابوری سنی نیز در کتاب خود از «شعبی» نقل کرده که گفته است: به خدا قسم رسول خدا با سم کشته شده است. همچنین ابن مسعود که از بزرگان اهل تسنن است، کشته شدن پیامبر را تأیید کرده است.
در کتاب «المجدی فی الانساب» ابن سعد نیز روایتی نقل میکند که پیامبر در سن شصت و سه سالگی مسموم شد و درگذشت. همچنین از معتبرترین کتاب اهل تسنن نیز به دست میآید که پیامبر در لحظات آخر عمر شریف خود دردی مستمر داشت چنانکه در «صحیح بخاری» آمده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمود: حال وقت آن است که رگ قلبم از آن سمّ قطع شود.
بیشتر بخوانید: زیارت مجازی مسجدالنبی / از «محراب پیامبر (ص)» تا «محل اذان بلال»
بنابراین اصل موضوع مسموم کردن پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله مورد توافق شیعه و اهل سنت است، اما در مورد اینکه چه کسی حضرت را مسموم کرد اختلاف وجود دارد.
ما در صحیح بخاری میخوانیم که از قول فردی مشخص نقل میکند که میگوید ما در دوران بیماری رسول خدا صلیالله علیه و آله یک دارو به او خوراندیم! یعنی به زور در دهانش ریختیم! در حالی که حضرت مدام اشاره میکرد که به من دوا ندهید، اما ما میگفتیم، چون پیامبر بیمار است و فرد مریض اصولاً دوست ندارد دارو بخورد، ما این کار را با اجبار انجام دادیم. وقتی حضرت به هوش آمد به ما گفت اگر این دوا بود آن را به همه بدهید بخورند.
اگر این مطلب صحیح باشد، مشخص میکند که پیامبر میخواست اشاره کند چیزی که به من خوراندید، دوا نبود. همین مسئله شکی را برای ما به وجود میآورد که در زمان وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله چیزی را به ایشان خوراندهاند. این موضوع در کتاب صحیح بخاری که یکی از معتبرترین کتابهای اهل سنت است، نوشته شده است.
در میان روایتهای شیعه هم چنین نظری وجود دارد؟
در منابع شیعه برخورد میکنیم به این موضوع که نوشته شده به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در آخرین لحظات زندگی ایشان سم داده شد. امام حسن علیه السلام فرمودند: «هیچ یک از ما معصومین نیست مگر اینکه مسموم شده باشد یا مقتول.»
در هر حال پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در سن ۶۳ سالگی از دنیا رفتند، در حالی که هنوز جوان بودند و برای تبلیغ اسلام وقت داشتند. اما گویا در تاریخ بنا بوده که ثبت کنند ایشان به مرگ طبیعی از دنیا رفته است! در حالی که روشن است که پیامبر گرامی اسلام را مسموم کرده اند.
ارجاع:
[۱]کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۶، ص ۳۱۵، ح ۳، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۶۵ ش.
[۲]محمد بن حسن بن فروخ صفار، بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۵۰۳، کتابخانه آیت الله مرعشی، قم، ۱۴۰۴ ق.
[۳]مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۲۱۶، ح ۱۸ و ج ۴۴، ص ۲۷۱، روایت ۴، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ ق.
[۴]همان، ج ۲۷، ص ۲۰۹، ح ۷.
[۵]صحیح بخاری، ج ۵، ص ۱۳۷، دار الفکر، بیروت، ۱۴۰۱ ق.
[۶]سنن دارمی، ج ۱، ص ۳۳، مطبعة الاعتدال، دمشق.
[۷]مسند احمد بن حنبل، ج ۶، ص ۱۸، دار صادر، بیروت.
[۸]بحار الانوار، ج ۲۱، ص ۷.
[۹]محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۲۰۲ – ۲۰۱، دار صادر، بیروت.
[۱۰]ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج ۱۰، ص ۲۶۶، کتابخانه آیت الله مرعشی، قم، ۱۴۰۴ ق.
[۱۱]همان، ج ۱۳، ص ۳۱؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۸، ص ۱۹۳، ح ۲۲۹.
[۱۲]وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفیقاً (نساء، ۶۹)؛ ر. ک: ترجمه المیزان، ج ۴، ص ۶۵۲؛ تفسیر نمونه، ج ۳، ص ۴۶۰.
منبع: اسلام کوئیست / تسنیم.