تا به حال نام بی بی مریم و یا پسرش به گوشتان خورده است؟ می خواهیم بگوییم ماجرای بی بی مریم چیست و چرا در تاریخ ما ثبت شده است. تاکنون درباره زندگینامه سردار بی بی مریم آثاری مانند فیلم و کتاب تولیده شده است. سریال تلویزیونی «بانوی سردار» نیز در همین موضوع پخش شد.
سردار مریم بختیاری فرزند حسینقلی خان ایلخان مقتدر بختیاری، مادر شهید علیمردانخان و از زنان مبارز دوره مشروطیت است که از زمان و مکان دقیق تولدش اطلاع دقیقی نیست، ولی طبق شواهد موجود در سال ۱۲۸۷ ه. ق مطابق ۱۲۴۹ ه. ش متولد شده و طبق گفته نوادگان بیبی مریم، زادگاه این سردار ایرانی چغاخور بوده، اما در اصفهان و سورشجان از توابع چهارمحال و بختیاری زندگی میکرده و خانه او در اصفهان به نام قصر رودابه در خیابان شیخ بهایی مشهور بوده است.
سردار مریم بختیاری نخستین بانوی سردار ایرانی است که به خاطر رشادتهایش در جنگ جهانی و مبارزه با انگلیس و روسیه بالاترین نشان پادشاهی آلمان از کنسول آلمان در ایران را دریافت کرده بود.
بیبی مریم بختیاری، قبل از فتح تهران، مخفیانه با عدهای سوار وارد تهران شد و به مجرد حمله سردار اسعد به تهران، در پشت بام خانهای که مشرف به میدان بهارستان بود سنگربندی کرد و با عدهای سوار بختیاری، از پشت سر با قزاقها مشغول جنگ شد. نقش او در فتح تهران، میزان محبوبیتش را در بین مردم ایران و ایل بختیاری افزایش داد و طرفداران بسیاری یافت، به طوری که به لقب سرداری مفتخر شد.
در مراسم آیین بزرگداشت «بیبی مریم بختیاری» در سال ۱۳۹۷ از سردیس این زن ایرانی در کتابخانه ملی رونمایی و درباره ویژگیهای این سردار آزادگی بیشتر صحبت شد.
قلعه سردار مریم بختیاری در طول مبارزات، مامن و پناهگاه بسیاری از رجال آزادی خواه و مشاهیر کشور از جمله دکتر محمد مصدق، علامه دهخدا، ملک الشعرا بهار، وحید دستگردی و… که در خلال جنگ جهانی اول مورد تعقیب نیروهای متفقین بویژه انگلیسیها بودند، بوده است.
سردار مریم بختیاری، در سال ۱۳۱۶ خورشیدی، سه سال پس از اعدام فرزندش شهید علیمردان خان در اصفهان در گذشت و جسدش در تکیه بختیاریهای تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.
نویسنده کتاب «سردار بیبی مریم بختیاری؛ سردار آزادگی» در مراسم آیین بزرگداشت بیبی مریم بختیاری اظهار کرد: حدود ۱۳ سال پیش که در شهرکرد زندگی میکردم برای چاپ یک کتاب به تهران آمدم و نزد غلامعباس نوروزی- مدیر نشر آنزان- رفتم که کتاب خاطرات بیبی مریم را به من هدیه داد. من هم این کتاب را خواندم و بسیار تحتتأثیر قرار گرفتم و متوجه شدم کسی که این خاطرات را نوشته و این حرفها را زده، نمیتوانسته یک آدم عادی باشد و تصمیم گرفتم مستنداتی درباره این زن پیدا کنم.
برای شروع تحقیقاتم نزد اساتید تاریخ دانشگاه تهران رفتم. اولین کسی هم که از او شروع به تحقیق کردم استاد باستانیپاریزی بود. ایشان در خیلی از جاها از بیبیمریم بهخوبی یاد و به قدرت او اشاره کرده و گفت «اگر وقتی بختیاریها تهران را فتح کردند حکومت را به بیبی مریم داده بودند، بسیار مقتدرانه عمل میکرد و میتوانست خیلی موفقتر از سایرین باشد.» با این وجود، این استاد به من گفت این کار خیلی سخت است و پیدا کردن اطلاعات درباره بیبی مریم مثل پیدا کردن سوزنی است که در کاهدان افتاده باشد.
او ادامه داد: شرایط سختی بود، اما من ناامید نشدم و حدود دو سال وقت گذاشتم و تمام روزنامههای آن زمان را خواندم و میلیونها کاغذ را ورق زدم، اما چیزی جز کتاب خاطرات خود بیبی مریم وجود نداشت. اولین سندی که پیدا کردم، «پاداش فتوت» بود که در روزنامه کاوه در آلمان در زمان جنگ جهانی اول چاپ شده بود. در آنجا نوشته بود که زنی به نام بیبی مریم، افسران آلمانی را نجات داد و امروز امپراتور ویلهلم دوم خوشحال است. با پیدا کردن این سند فهمیدم که راه را درست آمدهام. پیدا کردن این سند انگیزهای شد تا بیشتر تحقیق کنم و هر بار میتوانستم چند خط راجع به او پیدا کنم. خانواده بیبی مریم هم با من همکاری کردند و اسنادی را در اختیارم قرار دادند و توانستم این کتاب را تدوین کنم.
در گرگ و میش یک روز سرد زمستان، چوبه داری در محوطه زندان قصر به پا شده بود و آن طرف تر، شیر بچه سردار بی بی مریم بختیاری، در بند روباه صفتان و شغالان میغرید. با هر حرکت علیمردان خان، مزدوران و بزدلان شاه چند قدمی از او فاصله میگرفتند.
در ده بیست قدمی، چند نظامی مسلح با تفنگهای آماده شلیک ایستاده بودند و منتظر فرمان اجرای حکم اعدام بودند، آن هم اعدام چه کسی؟
این مبارز بختیاری فرزند سردار بیبی مریم، که در سریال تلویزیونی «بانوی سردار» همه با او بیشتر آشنا شدیم بانویی که جلوی روس و انگلیس ایستاد تا ایران، ویران نشود و علیمردانی که در جوانی، از سواران به نام بختیاری بود و در قیام مشروطه همراه و همسو با مردم جنگید.
علیمردان خان پس از چندی علیه دولت رضاشاه شورید و شهرکرد و شمال خوزستان را تصرف کرد، اما نهایتاً با هجوم شدید ارتش و دخالت دیگر خوانینِ بختیاری، پس از یک سال جنگ و گریز در فرخ شهر اصفهان، محاصره و بعد از امان نامه رضاخان قلدر، مجبور به تسلیم گردید و به زندان قصر منتقل شد؛ و سرانجام در اسفند ماه ۱۳۱۳ برخلافِ امان نامهای که رضاشاه صادر کرده بود، در برابر جوخه اعدام قرارگرفت و به شهادت رسید.
در آخرین لحظاتی که میخواستند وی را به چوبه دار ببندند کلاه پهلوی خود را به نشان نفرت از رژیم پهلوی مچاله کرد و به دور انداخت و داشت با صدای رسا فریاد میزد "زنده باد ایران و آزادی" که با صدای دهشتناک چند گلوله به خاموشی گرایید و لحظاتی بعد جسد بیجان مردی که دلی، چون شیر و عزمی مثل کوه داشت و در میدان جنگ هیچکس پشت او را ندیده بود، با صورت بر زمین افتاد و در خون خود غلطید.
علیمردانخان مردانی بختیاری متولد ١٢٧١ در چهارمحال و بختیاری و از سرداران بختیاری که با حکومت پهلوی از سال ۱۳۰۸ تا ۱۳۱۳ به مدت ۵ سال جنگید و به دستور رضاشاه در زندان قصر به جرم شورش در مقابل دولت مرکزی اعدام شد و در حرم شاعبدالعظیم حسنی در شهر ری در آغوش خاک وطن آرام گرفت.
علی مردان خان یا شیرعلیمردان بختیاری همچون میرزا کوچکخان جنگلی و آیتالله مدرس از وطنخواهان مبارزی بود که ضمن مقابله با عوامل بیگانه از مخالفان جدی رضاشاه بود.
در آن زمان، رضاخان پهلوی اقدامات بسیار سویی در سراسر کشور از جمله علیه بختیاریها انجام داده بود که موجب نارضایتی بسیاری از مردم به خصوص عشایر و روستانشینان شده بود.
دریافت مالیاتهای سنگینی که مشخص نبود در چه راهی هزینه میشود، اعزام اجباری جوانانی که سرپرست خانواده و نانآور بودند به سربازی، دریافت احشام روستاییان و عشایر، مجبور کردن مردان بختیاری به کنار گذاشتن اسب و تفنگ، اجبار عشایر به یکجانشینی و تحمل یک نوع زندگی طاقتفرسا و مجبور شدن مردان به پوشیدن کلاه پهلوی از جمله دلایل نارضایتی مردم در عرصه حکومت رضاشاه پهلوی بود.
در چنین شرایطی برخی از جوانان و افراد فرهیخته بختیاری دور هم جمع شدند و برای یافتن راه چاره به شور و مشورت پرداختند. این افراد هیات اجتماعی بختیاری تشکیل دادند و برای ایفای حقوق خود از حکومت، قیام کردند و به مبارزه پرداختند. در این راستا، پرچمهایی را برای خود برگزیدند که مزین به شعارهای لا اله الا الله، محمد رسول الله و علی، ولی الله بود.
هدف این افراد اصلاح جامعه دینی بود و حدود ۲ هزار نفر دور شیرعلیمردانخان جمع شدند و به مبارزه با رضاشاه پرداختند تا کشور را از وضعیت موجود نجات بدهند، که این جنگها ۵ سال به طول انجامید و با شهادت علی مردان خان به پایان رسید.
از اسناد مهم تاریخ معاصر ایران در رابطه با موضوع روابط بختیاریها و دولت، نامهها و شکایتهایی است که علی مردان خان بختیاری به ریاست مجلس شورای ملی نگاشته است و اصل نامهها در مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی نگهداری میشود.
علی مردان خان در این نامه ها، روی چند نکته و موضوع تاکید و اشاره کرده است:
ظلم و ستم فراوان خوانین به بختیاری ها، وابستگی خوانین به اجانب و بیگانگان، بی اعتنایی برخی خوانین به اصول مشروطیت و عدالت خواهی.
در فرهنگ ایل بختیاری، هنوز خوانندگان برای علی مردان خان (شیرعلی مردان خان) مرثیه میخوانند و تلاشها و فداکاری هایش در جنگ علیه بیگانه خارجی و استبداد داخلی، را میستایند.
بیشتر بخوانید:
مهراب عالی، جامعهشناس با اشاره به اینکه جامعهشناسان و متفکران اجتماعی بر اهمیت استفاده از سرمایههای نمادین برای توسعه جوامع تاکید میکنند، اظهار کرد: استفاده از سرمایههای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و انسانی از جمله مفاخر و مشاهیر هر جامعه، چه از نظر اجتماعی آن شخصیت مثبت بوده باشد و چه منفی، در رونق صنعت توریسم و گردشگری و گام نهادن در مسیر توسعه امری ضروری و غیر قابل انکاری است.
وی با بیان اینکه هر پدیدهای است که قدرت خلق یا جذب "ارزش" را داشته باشد، سرمایه است، تصریح کرد: هرگاه یکی از اشکال سرمایه از جمله سرمایه اقتصادی، فرهنگی، انسانی و ... به مرز شهرت برسد به نحوی که مورد تحسین و افتخار جمع زیادی از اعضای یک جامعه قرار بگیرد تبدیل به سرمایه نمادین میشود.
این جامعهشناس ادامه داد: هنگامی که سرمایه نمادین تبدیل به سرمایه اجتماعی شود میتواند برای جامعه ارزش بیافریند و فرایند توسعه یافتگی و رشد اقتصادی را تسریع ببخشد، همچون برج ایفل، اهرام ثلاثه مصر، پیکاسو، گاندی و دیگران، سرمایههای اقتصادی، فرهنگی، انسانی و ... در جوامع مختلف بودهاند که تبدیل به سرمایه نمادین شدند و برای جوامعشان ارزشهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی آفریدند.
وی با اشاره به اینکه انقلاب مشروطه یکی از دو رخداد بزرگ یک صده گذشته کشور است، ادامه داد: چهارمحال و بختیاری خاستگاه و مهد انقلاب مشروطه بوده و مردمان و سرداران این مرز و بوم نقشی بی بدیل در انقلاب مشروطه داشتهاند.
عالی گفت: یقینا انقلاب مشروطه، کتیبهها، دست نوشتهها، آثار به جامانده و سرداران قیام مشروطه از جمله سردار مریم بختیاری و سردار اسعد بختیاری در کنار دیگر مفاخر استان از جمله میرزا حبیب دستان بنی، آیتالله دهکردی، عمان سامانی، طالبپور بروجنی، داراب افسربختیاری و ... سرمایههای نمادینی هستند که امروز فرصت مغتنمی فرا روی جامعه برای خلق سرمایه اجتماعی، ارزش افزوده و رشد و توسعهیافتگی گذاشته است.
وی تاکید کرد، استفاده از این سرمایهها و نمادها از جمله بانوی سردار برای بالا رفتن از نردبان توسعه نخست به فهم، درک و دانش ما از اقتصاد و توسعه و پتانسیلهای توسعه استان بستگی دارد و سپس به وسعت دید و بلند نظری و میزان دوریمان از حسادت و تنگنظری و کوتهبینی.
عالی خاطرنشان کرد: امید است نامگذاری خیابانها و اماکن عمومی استان به نام این مفاخر و مشاهیر که خواسته و مطالبه شهروندان استان است و بارها توسط بزرگان و مسئولین کشور و استان نیز بر اجرای آن تاکید شده است بیش از این معطل نماند و با نصب تندیس بانوی سردار (مریم بختیاری) و سرداران انقلاب مشروطه در مرکز استان و دیگر مفاخر و مشاهیر در سایر شهرهای استان، اندرز استاد سخن و ادب فارسی حکیم فردوسی که گفت: «چو خواهی که نامت بود جاودان/ مکن نام نیک بزرگان نهان» را ارج نهیم.
پریچهر سلطانی نویسنده کتاب «سردار بیبی مریم بختیاری، سردار آزادگی» در خصوص این زن برجسته تاریخ ایران، اظهار کرد: او دارای شش برادر و ۱۱ خواهر بود و دوران کودکی و نوجوانی خود را طبق رسم ایل، در ییلاق و قشلاق به سر میبرد و هرچند تنها فرزند مادرش بیبی فاطمه بود، اما همواره در کنار خواهران و برادران و زنان دیگر پدر و همسران برادران زندگی میکرد و هفت سال پس از قتل پدر را در آوارگی گذراند و در همین دوره بود که ظلم و بیعدالتی و قدرت طلبی را با گوشت و پوست خود لمس کرد و دانست که برای به قدرت و ثروت رسیدن، برادران هم به برادران رحم نمیکنند.
سلطانی افزود: او شجاعت و رشادت خود را در مراحل مختلف زندگی بروز داده است در خانواده و درگیریهای خانوادگی در بیان نظرات خود در خصوص حاکمان ظلم و مستبد قاجار در انقلاب مشروطه و در جنگ جهانی اول و در دفاع از عدالت و مقابله با ظلم در هر شکل آن شاید تا امروز فقط به استناد اقوال شفاهی این سخنان گفته میشد، اما در کتاب بیبی مریم این اسناد را آوردم.
سلطانی خاطرنشان کرد: بیبی مریم در جنگ جهانی اول آنچنان شجاعتی از خود نشان داده که امپراتور آلمان و عثمانی و اتریش از وی قدردانی کردند. او در کنار آزادی خواهان ایران و سربازان آلمان با روس و انگلیس جنگید و افسران و سربازان مخالف روس و انگلیس را پناه داد.
این نویسنده کتاب گفت: طبق اسناد که به دست آوردم بیبی مریم یک قطعه نشان مرصع تمثال امپراطور آلمان، یک قطعه تمثال امپراطور آلمان، هدیه نقدی دولت آلمان را دریافت کرده است و به همین دلیل در تمام طول زندگی به نام «سردار بیبی مریم» خوانده شد.
وی تصریح کرد: بیبی مریم خواهان وحدت ملی بود و به شدت از قوم گرایی و تفرقه بیزار بود و بارها از ستارخان و باقرخان که برای بیرون کردن بیگانه از کشور تلاش کردند دفاع کرد لذا ما حق قومگرایی نداریم، زیرا اسطورههای ما وحدت طلب بودند و هدفشان دور کردن بیگانه از کشور بود.
سلطانی بیان کرد: اگر به فرهنگ خود قائل هستیم باید در کتب درسی این اسطوره را معرفی کنیم تا فرزندان ما این افراد را بشناسند و الگو قرار دهند.
منبع: ایسنا / فارس