در همین سالها و در همین سرزمین، خانم های تاثیرگذاری زندگی کردند که اینجا فقط چند نفرشان را معرفی میکنیم.
مَه لَقا مَلّاح معروف به «مادر محیط زیست ایران»
سالها رئیس کتابخانه موسسه تحقیقات
روانشناسی بود و بعد از بازنشستگی در هشتادسالگی فعالیتهای محیط زیستیاش را به طور جدی شروع کرد. خانم ملاح میگوید همیشه دوست داشتم فرهنگ حفظ محیط زیست را به مردم یاد بدم. از طرف دیگر من در خانوادهای بزرگ شدم که برای آب به عنوان مهریه حضرت زهرا احترام زیادی قائل بودند؛ دورریز غذایی نداشتند و بسیار به طبیعت علاقهمند بودند. سال ۱۳۷۳ همراه همسرش و چند استاد دانشگاه علاقهمند به محیطزیست سازمان مردمی «جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیطزیست» را پایهگذاری کرد. اما چرا جمعیت زنان؟ چون معتقد است یک زن و یک مادر بهتر میتواند به بچه هایش و به جامعه آموزش بدهد. بعد هم اینکه این زنان هستند که مسئول خرید خانه و تهیه غذا هستند و اگر آگاهی داشته باشند زباله کمتری تولید میشود.
سیده نصرت امین معروف به بانو امین
متولد سال ۱۲۶۵ شمسى در اصفهان بود؛ از چهار سالگى به مکتبخانه رفت تا قرآن و زبان فارسى را یاد بگیرد آنهم زمانی که سوادآموزی براى پسرها هم آسان نبود چه برسد به دخترها. بانو در چهل سالگی توانست به درجه اجتهاد برسد؛ این اولین اجازهی رسمی اجتهاد و روایت است که به یک زن داده شد. بانو امین در شرایط سخت سیاسی زمان خودش، با تأسیس چند دبیرستان دخترانه، زمینه تحصیل را برای خانمهای علاقهمند به معارف اسلامی فراهم کرد.
توران میرهادی را به اسم مادر ادبیات کودک ایران میشناسند. چون میدانست که هیچ چیز به اندازهی ادبیات نمیتواند فرهنگ یک کشور را تغییر دهد
علامه طباطبایی، علامه جعفری، و شهید مرتضی مطهری از بزرگانی هستند که با این بانوی دانشمند دیدار داشتند. استاد مطهری جایی گفتند: «از بانو مجتهده امین سؤالی کردم و وقتی او شروع به پاسخگویی کرد، دیدم که من باید دست و پای خودم را جمع کنم.» بانوامین با یکی از تجار سرشناس و معتبر اصفهان ازدواج میکند و صاحب ۸ فرزند میشود، اما انجام وظایف خانهداری و مادری و درد از دست دادن ۷ فرزند مانع از ادامه تحصیلش نمیشود. بانو امین اعتقاد داشت که: «مردها نمیتوانند تمام شرایط زن را درک کنند، پس زنان باید این قدر بخوانند تا خودشان فتوا بدهند و البته این احتیاج به تحصیل زیادی دارد.»
بی بی مریم بختیاری
از زنان مبارز دوران مشروطه خواهی بود؛ که به خاطر لیاقت و شجاعت به «سردار مریم» معروف شد. مادر علی مردان خان بود، قهرمان ملی مبارزه با رضاخان. بی بی تیرانداز و سوارکار ماهری بود و برای کمک به مشروطه خواهان نیروهای مبارز زیادی داشت؛ منزل بیبی، پناهگاه خیلی از آزادیخواهان بود. مثل علامه دهخدا و ملک الشعرای بهار که زمان جنگ جهانی اول تحت تعقیب بودند. سردار مریم از معدود خانمهای باسواد و روشنفکر زمان خودش بود که خاطراتش را هم نوشته است. در بخشی از کتاب خاطراتش از زنها خواسته در زندگی شخصی جایگاه واقعیشان پیدا کنند و برای اجتماعی که در آن زندگی میکنند، مفید باشند. سریال "بانوی سردار" هم بخشی از زندگی سردار مریم را روایت میکرد.
طاهره صفارزاده
شاعر نواندیش، پژوهشگر و مدرس دانشگاه بود. اولین کسی بود که قرآن را به دو زبان فارسی و انگلیسی ترجمه کرد. پایهگذار آموزش ترجمه به عنوان یک علم در دانشگاههای ایران بود و برگزیده اولین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر در بخش شعر نو. طاهره صفّارزاده قبل از انقلاب همراه نویسندههای سرشناس و متعهد، «کانون فرهنگی نهضت اسلامی» را تاسیس کرد. اونجا حدود ۳۰۰ هنرجو در رشتههای سینما، عکاسی، نقاشی، شعر و داستان آموزش دیدن؛ و آن مرکز بعدها شد همین حوزهی هنری که میشناسیم. سال ۲۰۰۶ همزمان با روز جهانی زن، سازمان نویسندگان آفریقا و آسیا، دکتر صفارزاده را بهعنوان شاعر مبارز و زن نخبه و دانشمند مسلمان انتخاب کرد.
طاهره دباغ
با اسم اصلی مرضیه حدیدچی زن مقاوم و سرسختی بود که وجود همسر و هشت فرزندش باعث نشد تا از میدان مبارزه کنار بکشد. سابقه مبارزات انقلابی، دستگیری و تحمل شکنجههای سخت را در زندانهای ساواک داشت.
بانو امین در شرایط سخت سیاسی زمان خودش، با تأسیس چند دبیرستان دخترانه، زمینه تحصیل را برای خانمهای علاقهمند به معارف اسلامی فراهم کرد.
سال ۱۳۵۳ بعد از آزادی، پنهان از چشم ساواک از ایران رفت. بیشتر فعالیتهای خارج از کشورش مربوط به آموزش مبارزات چریکی در سوریه و لبنان بود. سال ۱۳۵۷ بعد از رفتن امام به پاریس خانم دباغ همراه بقیه مبارزین به نوفل لوشاتو رفت؛ هم محافظ شخصی امام شد و هم مسئول امور منزل، مثل خانهداری و خرید. امام ایشان را به اسم «خواهر طاهره» صدا میزدند. مرضیه دباغ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران برگشت. بازهم شبانه روز برای انقلاب تلاش کرد و شد اولین و تنها فرمانده زن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. دباغ یکی از سه نمایندهای بود که سال ۶۷ پیام امام را به دست آخرین رهبر شوروی رساندند. حضور یک زن ایرانی در آن هیئت همراه، برای رسانهها خیلی جالب بود.
توران میرهادی
ایشان را با این جمله معروف میشناسیم: «غم بزرگ را تبدیل کنیم به کار بزرگ!» خانم میرهادی استاد ادبیات کودک بود؛ و همراه همسرش ۲۵ سال مدرسه فرهاد را با شیوههای جدید آموزش، اداره کرد؛ یکی از بنیانگذاران شورای کتاب کودک هم بود. یکی دیگر از تاثیرگذارترین خدمات ایشان از سال ۱۳۵۸ تا اواخر عمر، سرپرستی گروه تألیف یک فرهنگنامه مهم بود؛ فرهنگنامه بیست و چند جلدی کودکان و نوجوانان. توران میرهادی را به اسم مادر ادبیات کودک ایران میشناسند. چون میدانست که هیچ چیز به اندازهی ادبیات نمیتواند فرهنگ یک کشور را تغییر دهد.
منبع: تبیان