زهره سعیدی: میگوید از همان ابتدای آشنایی هر که رسید به ما گفت: «مگه میشه این همه تفاوت، شما هیچیتون شبیه هم نیست» به جای اینکه برای ما آرزوی خوشبختی کنند، مدام به ما گوشزد میکردند . اما من گوشم به این حرف ها بدهکار نبود و برایم همین مهم بود که همدیگر را دوست داریم و یکدیگر را درک میکنیم. از او می پرسم: «مگر چه تفاوت هایی با هم داشتید که این اندازه به چشم می آمد؟، با ناراحتی پاسخ می دهد: «خب اون از خانواده ثروتمندی بود، خانواده من اما خیلی معمولی،آداب و رسوم شهر و خانواده هایمان هم با ما خیلی فرق داشت.»
می پرسم: «مثلا چه فرقی» ، می گوید: «مثلا در رفت و آمدهایشان خیلی بدحجاب بودند، اهل حجاب و روابط با حریم زن و مرد نبودند، خانواده ما و فامیلمان اینطور نبودند. من هم میگفتم یک کم من کوتاه میام، یک کم اون ، با هم کنار میایم اما اولین اختلافمان از همان مراسم عقد شروع شد. آنها مراسم مختلط میخواستند اما خانواده من راضی نمیشدند. اینطور شد که خیلی از فامیل های ما اصلا به مراسم نیامدند.» حرفش را قطع میکند و جرعه ای آب می نوشد.
دوباره ادامه میدهد: «هرطور بود مراسم را گذراندیم و محرم شدیم، بعد از آن باز هم اختلافاتمان کم نشد، الان برای رفتن به هر میهمانی و مجلسی عزا میگیرم چون نمیتوانم لباسی که خودم دوست دارم بپوشم یا حجابی که خودم می پسندم را داشته باشم». به او میگویم: «تو از اول همه اینها را می دانستی چرا ازدواج کردی؟» پاسخش یک کلام است: «دوستش داشتم و به این مسائل توجه نمی کردم اما حالا می خواهم درستش کنم هرطور که شده، هرکار که لازم باشد میکنم تمام تلاشم را میکنم تا زندگیم حفظ شود».
اینها صحبت های رد و بدل شده بین یک مشاور خانواده و دختر جوان است که به تازگی عقد کرده اما با دنیایی از اختلافات فرهنگی و عقیدتی روبه رو شده و مشخص نیست که بتواند آنها را حل کند و زندگی اش سامان بگیرد یا خیر!
یکی از مهمترین مسائلی که هر زوج جوانی برای ازدواج موفق باید در نظر بگیرد علاوه بر عشق و علاقه ، کفویت در مسائل مختلف است. شاید این را از زبان بزرگترها و قدیمی ترها زیاد شنیده باشیم اما هیچ گاه بدان توجه نکردیم. کفویت به معنای تشابه در مسائل مختلف است که باعث پایداری یک ازدواج می شود. البته منظور از این تشابه این نیست که در هر چیز دو نفر شبیه هم باشند چه اینکه در خیلی مسائل میتوان متفاوت و مکمل بود اما مواردی وجود دارد که بهتر است زوجین در آن زمینه ها بیشتر شبیه هم باشند تا متفاوت.
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «الْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ أُولئِکَ مُبَرَّؤُنَ مِمَّا یَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ»؛ زنان پلید سزاوارمردان پلیدند ومردان پلید سزاوار زنان پلید، زنان پاک براى مردان پاکاند ومردان پاک براى زنان پاک. آنان از آن چه دربارهشان میگویند منزّهاند و براى آنان مغفرت و روزى نیکویى است. یکی از موارد تفسیر این آیه در ارتباط با کفویت است. به این معنا که افراد در ازدواج همسویی فکری، عقیدتی، اخلاقی با هم داشته باشند و به عبارتی به سراغ همفکر خود بروند.
1-افق دینی و عقیدتی
خیلی از افراد با هم ازدواج می کنند هر دو هم انسان های خوبی هستند اما دو خوبی که خیلی به درد هم نمی خورند مثلا به لحاظ عقیدتی و مذهبی با هم زمین تا آسمان تفاوت دارند یا اینکه حتی تفاوت های ریزی دارند که در همان ابتدا درباره اش با هم یا صحبت نمی کنند یا اینکه آن را فاکتور می گیرند.مثلا این را دیگر همه می دانند که اگر دو نفری که یکی به قیودات دینی پایبند باشد و دیگری اصلا این مسائل مذهبی را قبول نداشته باشد، اینهابا هم به بن بست و اصطحکاک می خورند.
دکتر «نصرالله منصوری»، روانشناس و مشاور خانواده در ارتباط با افق های یک ازدواج موفق ما را یاری می کند ومیگوید: «من مراجعی داشتم که خانم و آقا با هم به اختلاف خورده بودند به خاطر اینکه آقا خیلی مقید به نماز اول وقت بود، خانم هم نماز می خواند اما مثلا چند ساعت بعد از اذان ، این آقا هم همیشه اعتراض می کرد که چرا همسرش بی توجهی به نماز اول وقت می کند و مدام همسر را توبیخ می کرد با اینکه بچه هم داشتند اما اختلافاتشان بالا گرفته بود و نزد مشاور آمده بودند.
بنابراین این کفویت در بحث نماز، روزه، حجاب، حضور در محافل و مجالس خیلی اهمیت پیدا می کند و افراد می بایست قبل از ازدواج در این زمینه ها شرایط خود و خانواده شان را برای هم توضیح دهند و به درک متقابل برسند وگرنه حتما در زمینه مسائل عقیدتی و مذهبی به دردسر و بن بست می رسند چرا که اصل این اختلافات پس از تولد فرزندان زیاد می شود مثل مراجع دیگری که داشتم و آقا مذهبی شدید بود و به بچه پنج ـ شش ساله اش نماز اول وقت یاد می داد، در حالیکه خانم به شدت مخالفت می کرد و مدام همسرش را توبیخ می کرد که این چه چیزهایی است که به بچه یاد می دهی! اینها مباحث مهم و بنیادین است که باید حل شود».
2-اقتصاد
شاید الان بحث شباهت های شرایط مالی و اقتصادی را بکنیم ، برخی اعتراض کنند که ای بابا الان دیگر همه دنبال شوهر پولدار یا زن پولدار هستند و ازدواج هم می کنند و زندگی شان خوب می شود، اینها ظاهر و پوسته قضیه است اگر به باطن زندگی هایشان ورود کنید، هزار آفت و آسیب می بینید که از همین تفاوت های اقتصادی نشأت می می گیرد اینکه یکی برده دیگری می شود یا اینکه مجبور به تن دادن به خواسته های طرف مقابل تا آخر عمرش می شود یا اینکه مدام از طرف همسر یا خانواده همسرش نیش وکنایه می شنود.
دکتر منصوری دراین زمینه نیز میگوید: «بخواهیم یا نخواهیم در هر جامعه افراد مشاغل مختلف و تفاوت های زیادی از این لحاظ با هم دارند، چنانچه دو نفری یکی در سطح خیلی عالی باشد و دیگری خیلی پایین، قطعا بگومگوها بعد از مدتی شروع می شود و کسی که سطح بالاتری دارد، دیگری را می چزاند یا سرزنش و تحقیر می کند. بنابراین روانشناسان توصیه می کنند که نسبت اقتصادی می بایست متعادل باشد.
درست است که برخی آنقدر با شخصیت هستند که هیچ گاه اجازه نمی دهند حرفی همسرشان را برنجاند یا اینکه اگر وضع مالی شان بالاتر است به خانواده همسرشان هم کمک می کنند و آنها را بالا می کشند، اما این موارد عمومیت ندارند، عموما شرایط باید طوری باشد که از نظر اقتصادی خانواده ها نزدیک هم باشند. اینها بتوانند با هم رفت و آمد کنند و صحبت داشته باشند یا اینکه درک متقابلی از هم برسند نه اینکه یک خانواده خود را آنقدر بالا بداند که اصلا در شأنش رفت و آمد با خانواده دیگر نباشد! اینها زوجین را به مرور زمان آسیب پذیر و روابطشان را تخریب می کند».
3-تحصیلات
معمولا پیشنهاد می شود که تحصیلات دو نفر نیز برای ازدواج نزدیک به هم باشد. حتی مباحث روانشناسی آن را هم به کار بگذاریم، از قدیم هم همین را می گفتند که کبوتر با کبوتر باز با باز. بنابراین چنین چیزی درباره تحصیلات دو نفر نیز صدق می کند. اینکه یک نفر سیکل باشد و دیگری فوق لیسانس یا دکترا شاید ابتدا جذابیت های ظاهری شان برای هم زیاد باشد اما به مرور اینها همدیگر را سرزنش یا تحقیر خواهند کرد و این اتفاق ناخواسته هم ممکن است بیافتد.
دکتر منصوری میگوید :« حتی مراجعی داشته که خانم سیکل بوده و آقا پنجم دبستان و تا بحثشان می شده، تحصیلات عالیه اش را خانم به رخ آقا می کشیده! با اینکه آقا وضع مالی خوبی هم داشته اما خود تحصیلات عامل تفرقه شده شده بوده پس دیگر بگذریم ازاینکه یک نفر دکتر است و دیگری لیسانس هم ندارد و مسائل دیگر. شاید در برخی افراد استثناهایی دیده شود ، اما عمومیت ندارد که ازدواج های موفقی ازاینها دربیاید».
4-آداب و رسوم
همین الان گنبد کاووس یک آداب و رسوم دارد، خوزستان، هرمزگان، شمال ایران ، تهران با آذربایجان همه آداب و رسوم متفاوتی دارند که اگر دو نفر به هر دلیلی به هم نزدیک شده از دو فرهنگ و آداب و رسوم متفاوت و توجهی به این مسائل نداشته باشند، قطعا دچار مشکل از طرف خانواده ها خواهند شد.
دکتر در تبین این آداب توضیح میدهد: «یک زمانی شیربها مد بود، در برخی شهرها شیربها از داماد میگرفتند، الان خیلی جاها به جای شیربها خرید چند قلم اجناس زندگی را به داماد محول می کنند. برخی شهرها آداب و رسوم حنابندان دارند و برخی اصلا اعتقادی ندارند. برخی عروسی سنگین می گیرند و برخی به ساده زیستی اعتقاد دارند. اینها مواردی است که می بایست زوجین از همان ابتدا مورد توجه قرار دهند که هر چند ساده به نظر بیاید اما در کنه قضیه اختلاف ایجاد میکند».
5-خودشناسی دختر و پسر
نکته بعدی این است که یک دختر و پسر برای اینکه ازدواج موفقی داشته باشند به یک خودشناسی صحیح رسیده باشند. منظور از خودشناسی این است که خود را محک بزنند و ببینند آیا مسئولیت یک زندگی را میتوانند قبول کنند صرف نظر ازاینکه لیسانس دارند یا دکترا ، مسئولیت پذیری به بلوغ روانی شان مرتبط می شود . دیگر این چیزی نیست که دختر و پسر بگویند حالا ما جلو می رویم، شد شد ، نشد نشد. یا مشکلات حل می شود!
دکتر منصوری معتقد است: «جوان باید خودش را برای پذیرش مسئولیت مادی و معنوی آماده کند تا قبل ازاینکه به کسی قول و و عده وعیدی برای ازدواج داد، پشیمان نشود. عده ای با اشتباه درگیر یک رابطه می شوند و دو خانواده را هم دچار عذاب و اذیت می کنند. خانواده های ما هم اغلب به این مسئله توجه ندارند این نکته را هم پدر و مادرها باید در نظر بگیرند که در ازدواج حق هدایت دارند نه حق انتخاب همسر. این را صریحا دین نیز گفته که شخصی در زمان امام صادق(ع) نزد ایشان رفت و گفت : پدر و مادرم برایم دختری انتخاب کردند اما من دختر دیگری را می پسندم، امام هم به این جوان گفت آن دختری را انتخاب کن که خودت پسندیدی. آن جوان هم خیالش راحت شد و شاد از نزد امام رفت.
چنین چیزی زمانی نفی می شود که دختر یا پسر، خودشان فردی را انتخاب کرده باشند که مشکلات عدیده ای داشته و خانواده بدنامی هم دارد وگرنه پدر و مادرها الکی و ازا ین باب که مثلا از قیافه این دختر خوششان نمی آید، نباید به جای پسر تصمیم گیری و او را هم ناامید کنند.
6-افق مخاطب شناسی
گاه پیش می آید که یک دختر و پسری یک یا دو سال هم با هم هستند، می روند، می آیند و به خانه های هم در قالب نامزدی رفت و آمد دارند اما زمانی که از آنها میپرسی از این آقا چند نکته مثبت و چند نکته منفی بگو، پاسخی برای نکات منفی اش ندارد . چون به صرف هیجانات زودگذرش تنها خوبی در او دیده است. برای خیلی از جوان های ما این اتفاق می افتد.
این دسته جوانان تنها به ظواهر ساده توجه کرده و شیفته هیجانات لحظه ای و زودگذر هستند و اصلا به نحوه غذا خوردن، راه رفتن، صحبت کردن، آداب و معاشرت، سخاوت داشتن، دنیت یا شکاکیت و چیزهای منفی دیگر بی توجهی می کنند. مرحوم نلسون ماندلا معتقد بود که قیافه زیاد بعد از مدتی عادی می شود اما رفتار باید زیبا باشد.
دکتر منصوری می گوید: «مراجعی داشتم که از همان قبل ازدواج پسر رفتارهای شکاکیت خود را نشان داده بود مثلا دختر خانم هر جا که می رفت به او می گفت یک عکس برای من بیانداز یا مثلا با چه کسی رفتی، با او عکس سلفی بگیر، این دختر هم بعد مدتی نزد من آمده بود که نمی دانم چرا اینکارهارا می کند و من هم به او گفتم مشخص است او شکاک است! و شکاکیت از آن دست رفتارهای ذاتی است که به راحتی حل نمی شود»
7-تناسب تیپ شخصیتی
دکتر منصوری دراین باره می گوید: «برخی می گویند در ازدواج قیافه برای ما مهم نیست! اینها یا دروغ می گویند یا تظاهر می کنند به چنین چیزی. مگر می شود قیافه در حد استاندارد و معمولی مهم نباشد؟ اصلا اگر هر فردی در حد استاندارد همسرش زیبا نباشد، بعدها حواسش در زندگی پی دیگران می رود و عامل آفت های زیادی می شود خود زن و مرد شاید به این مسئله توجه نکنند اما حتی تفاوت قد خیلی زیاد بین زن و مرد هم آفت ایجاد می کند.»
یا مثلا برخی ژنتیکی اینطور هستند که کم حرف اند، طرف مقابلشان پرحرف و هیجانی است اینها اصلا کم حرفی را نمی شناسند، دختر و پسر باید توجه کنند ببینند می توانند با کسی که در طول روز دو کلمه هم حرف نمی زند یا کسی که مدام در حال صحبت است، کنار بیایند ؟ حال شاید اوایل هر کدام ازاینها برای هر دو طرف جذاب باشد اما به مرور زمان چه؟ اینها مواردی است که می بایست درباره اش تأمل بشود.
برخی رفتارها هم هستند که ذاتی اند یعنی در وجود فرد نهادینه شدند مثل همین شکاک بودن که درباره اش گفتیم یا مثلا خسیس بودن که ا زنکات منفی است اما برخی رفتارها اکتسابی هستند، با اینها راحتتر میتوان کنار آمد درهرحال هیچ زوجی نباید به قصد تغییر طرف مقابل با او وارد زندگی مشترک شود و مثلا از یک رفتاری بدش می آید ، پیش خودش بگوید که آن را بعد از ازدواج تغییر می دهم چون امکانش خیلی کم است که بتوان یک فرد بالغ را تغییر داد مگر جزو رفتارهایی باشد که اکتسابی اند مثل رانندگی که می توان مثلا به مرور زمان تند رفتن را به با احتیاط رفتن تغییر داد. اما به نظر شما فرد خسیس یا شکاک را می توان تغییر داد؟
8-تناسب تفریحات و علاقه مندی ها
گاه از زوج های جوانی که به مرکز مشاوره برای ازدواج می آیند، میرسم که با هم رستوران رفتید، آداب غذاب خوردن هم را می دانید، از چه نوع تفریحی خوشتان میآید، ترجیح میدهید پارک بروید یا زیارت. خیلی ها شاید مدتی هم با هم رفت و آمد داشته باشند اما اینها را متوجه نشوند و تشخیص ندهند. حتی اگر سنشان هم بالا باشد . ربطی به سن و تحصیلات ندارند اینها نکات ریزی است که به جای نکات الکی، جوان ها باید بدان توجه کنند.
9-تعدیل و تغییرات تیپ شخصیتی
دکتر منصوری میگوید: «برخی اوقات زن و مردها از هم خواسته هایی دارند که مثلا اوایل ازدواج خیلی دستوری به طرف مقابل میگویند این را تغییر بده یا اینکار را نکن یا بکن، آن طرف مقابل هم بعد سی و اندی سال مثلا یک شبه می خواهند رفتارش را تغییر بدهد، شاید در ظاهر بپذیرد که مثلا با دوست و رفیق هایش رفت و آمد نکند و همیشه خانه باشد یا اینکه خیلی رفتارهاش را کنار بگذارد اما در درونش ناراحت است و می داند که فیلم بازی میکند. این تغییرات هم تاریخ مصرف دارد و زمانش که بگذرد، دو مرتبه فرد به حالت اول برمیگردد .»
10-سوتفاهم های رفتاری
یکی از مهمترین مسائل برای یک ازدواج موفق شناخت واقعی یکدیگر است برای اینکه دچار سوتفاهم نشوید وهر حرفتان به یکدیگر برنخورد. دکتر منصوری میگوید: «زمانی که دو طرف شناخت درست از هم ندارند، وقتی یک مسئله ای پیش میآید به راحتی قهر میکنند و رفتارهای دیگر. اما بعد که درست با هم صحبت میکنند ، متوجه می شوند که دچار سوتفاهم شده اند و مثلا به هم میگویند که من فکرمیکردم منظورت این است ولی اشتباه کردم».
دنیای این روزهای جامعه ما در حال گذار از سنت به شرایط جدیدی است که دختر پسرها تلاش میکنند هر دو را داشته باشند، اگر چنانچه بخواهیم یک زندگی نسبتا خوب داشته باشیم، نخست می بایست به حرف خداوند توجه کرده واخلاق را محور زندگی قرار دهیم و دوم دست از چشم و هم چشمی برداریم و به یکدیگر وفادار باشیم. شما برای انتخاب درست همسرتان چه گزینه هایی را مدنظر قرار دادید؟ شاید یک زوج همه این موارد را بخوانند و تصور کنند که چه راه دشواری، درحالیکه اینطور نیست با یک برآورد ساده و عاقلانه میتوان به همه این مسائل دست پیدا کرد.
منبع : فارس