با خبرچینی همسر چه کنیم؟

برخی زوجین به دلیل بی تجربگی، برخی به دلیل وابستگی زیاد به خانواده و نداشتن شخصیت مستقل و برخی به دلیل عادت و داشتن شخصیت پرحرف که به اصطلاح هیچ حرفی در دهانشان نم نمی‌کشد، مسائل خصوصی زندگیشان را به مادر، اعضای خانواده و دوستان بازگو میکنند. حتی زوجینی که در ابتدا از روی بی تجربگی مرتکب چنین اشتباهی می‌شوند با گذشت زمان تبدیل به عادت برایشان می‌شود و می‌تواند مشکلات جدی برای زندگیشان ایجاد کند. زوجی که مستقل شده اند و در یک خانه و زیر یک سقف زندگی میکند به طور طبیعی هر از گاهی دچار اختلاف نظر و عدم تفاهم در برخی موارد می‌شوند که با کمی تدبیر و گذشت و سازگاری قابل حل است. ولی مشکل اساسی برای زندگی زمانی پیش می‌آید که یکی از زوجین یا هر دوی آن‌ها حرف‌هایی که با هم گفته اند، اختلافات و اتفاقات زندگی را برای دیگران تعریف می‌کند یا با کسی درد دل می‌کند که میتوند برای رابطه خطرساز و آسیب زا باشد. اگر همسرتان کوچکترین اتفاقات زندگی شما را به خانواده اش گزارش می‌دهد بهتر است با بیتوته همراه شوید تا به شما بگوییم بهترین رفتار با همسر خبرچین چیست.

وقتی دو نفر با هم ازدواج میکنند باید بدانند که یک سری موارد و مشکلات در زندگی مشترک، خصوصی است و کسی نباید از آن‌ها باخبر شود. متاسفانه خبرچینی و دهن لقی زوجین هم در زنان و هم در مردان رواج دارد و حتی گاهی خصوصی‌ترین رفتار و حرف‌ها یا مسائل جنسی را به مادر یا دوستانشان منتقل می‌کنند، این رفتار به مرور زمان باعث از بین رفتن حس عشق و علاقه بین زوجین شده، امنیت و صمیمیت را در زندگی مشترک از بین میبرد.

تا زمانی که یک زوج نتواند مسیر زندگی اش را از زندگی خانوادگی قبلی جدا کند نمی‌تواند وارد مسیر رشد زندگی مستقل شود. حریم زندگی مشترک از اهمیت زیادی برخوردار است و زمانی که این حریم رعایت نشود باعث می‌شود دیگران به خودشان اجازه دخالت در زندگی شما را بدهند بنابراین شما هستید که با رفتار خودتان و حمایت از یکدیگر به دیگران حد و حدود دخالت کردن یا احترام گذاشتن به استقلال خودتان را یادآور می‌شوید. در اولین مرحله باید علت خبرچینی همسرتان را پیدا کنید، با توجه به علت خبرچینی همسرتان میتوانید بهترین راهکار را پیدا کنید یا حتی برای درمان به مشاوره زوج درمانی مراجعه نمایید.

یکی از مواردی که باعث می‌شود همسر شما حرفش را نزد خانواده اش ببرد معمولا برای راهنمایی خواستن است. زمانی که شما نتوانید ارتباط عاطفی درستی با همسرتان برقرار کنید و مهارت گفتگوی سازنده را نیاموخته باشید و نتوانید با حرف زدن مشکلاتتان را حل کنید و به نتیجه خوبی برسید احتمال این که همسرتان به ناچار مجبور شود برای حل مشکلاتش از خانواده یا دوستانش کمک بگیرد زیاد است. مطرح کردن مشکلات با خانواده یا دوستان معمولا پای آن‌ها را برای دخالت‌های بیجا به زندگی شما باز می‌کند و از سویی دیگر اگر خیرخواه شما باشند، ولی ممکن است به دلیل نداشتن تخصص کافی راهنمایی‌های اشتباهی به شما بدهند و اگر حسود زندگی شما باشند ممکن است عمدا شما را به سمت و سوی جدایی عاطفی یا قانونی سوق بدهند.

وابستگی و عدم استقلال شخصیتی باعث می‌شود فردی که ازدواج کرده دچار ترس از طرد شدن و مورد بی توجهی قرار گرفتن در روابط قبل از ازدواجشان شوند. برخی از افراد بعد از ازدواج میترسند که توجه و محبت خانواده و به خصوص مادرشان زا از دست بدهند و به همین دلیل برای جلب توجهشان همه چیز را به آن‌ها می‌گویند و به آن‌ها اجازه دخالت در زندگیشان را می‌دهند و حتی گاهی پا را فراتر گذاشته و هر کاری که خانواده شان بگوید انجام می‌دهند تا از حمایت و توجه خانواده مطمئن باشند. این افراد معمولا شخصیتی وابسته با اعتماد به نفس پایین دارند و تصور میکنند اگر خانواده شان را راضی نگه ندارند نمی‌توانند به تنهایی زندگیشان را مدیریت کنند. احساس بی کفایتی و وابستگی باعث می‌شود که فرد بخواهد مسئولیت زندگی اش را به دیگری بسپارد. ترس از طرد شدن از سوی خاناده معمولا از کودکی در شخصیت فرد نهادینه شده و بنابراین در بزرگسالی هم سعی میکند همسو با معیار‌های خانوادهحرکت کند تا از سوی آن‌ها سرزنش نشود.

برخی افراد در خانواده شان به گونه‌ای تربیت شده اند که شخصیتی مطیع و فداکار نسبت به اعضای خانواده خودشان دارند و در بزرگسالی و بعد از ازدواج هم به همین رفتار ادامه می‌دهند و مطیع خانواده شان خواهند بود.

والدینی که در کودکی سعی میکنند فرزندشان را درست مطابق میل خودشان تربیت کنند به گونه‌ای که مثل خودشان رفتار کند، صحبت کند و علایق خودشان را داشته باشد باعث می‌شوند که فرزندشان از نظر شخصیتی تحول پیدا نکند. چنین فردی احساس می‌کند که باید مطابق خانواده اش رفتار کند و هویت مستقلی از خانواده ندارد و علایق شخصی خودش را نمی‌شناسد. چنین فردی اگر خانواده اش را از اتفاقات زندگی اش مطلع نکند و از ریز و درشت زندگی هم خبر نداشته باشند احساس بدی پیدا میکند. در این خانواده‌ها، والدین و فرزندان حق زیادی دردخالت کردن در کار و زندگی یکدیگر به خودشان می‌دهند.

خبرچینی همسر یا گزارش دادن اتفاقات بین زوجین به خانواده یکی از مشکلات شایعی است که به دلیل عدم آگاهی و آموزش نادرست مهارت‌های ارتباطی با همسر ایجاد می‌شود. اگر متوجه این مشکل شدید در اولین مرحله بهتر است با همسرتان گفتگو نمایید و نارضایتی خودتان را ابراز کنید. بهتر است از زاویه دید همسرتان هم به موضوع نگاه کنید، شاید همسرتان برای حل مشکلاتش را شما راه چاره‌ای پیدا نمی‌کد برای همین ناچار می‌شود مشکلاتش را با خانواده در میان بگذارد تا از آن‌ها کمک بگیرید یا به او آرامش بدهند. اگر بتوانید با استفاده از رویکرد حل مسئله مشکلات زناشویی با همسرتان گفتگو نمایید احتمالا میتوانید در این زمینه تاثیر گذار باشید. اگر به جز مشکلات هر مسئله‌ای را به گوش خانواده اش می‌رساند و حریم خصوصی زندگیتان را از بین برده است بهتراست محترمانه با او گفتگو کنید و در مورد حریم زندگیتان با هم به توافق برسید در غیر اینصورت لجبازی یا دعوا و بدخلقی می‌تواند شما را درگیر یک چرخه معیوب از رفتار‌های بی فایده تلافی جویانه کند که روحتان را می‌فرساید و خوشی را از زندگیتان می‌گیرد.

از آنجه که شما وارد محیطی جدید و دور از خانواده شده اید باید برای مشخص شدن حریم خصوصی تان با هم گفتگو کنید شاید حرف‌هایی که برای شما خصوصی محسوب می‌شوند برای همسرتان بی اهمیت باشند و تصوری از خصوصی بودن آن‌ها یا ناراحت شدن شما از بازگو شدنشان نداشته باشد و بالعکس. معمولا هنگام بروز مشکلات، دخالت خانواده‌ها در اغلب موارد منجر به پیچیده‌تر شدن آن‌ها خواهد شد. هر چه تعداد افرادی که در یک مشکل یا بحث دخیل می‌شوند بیشتر شود، سوتفاهمات بیشتری رخ میدهد و احتمال شکستن حرمت‌ها وجود دارد و به همان نسبت پیچیدگی موضوع و ناراحتی‌های ایجاد شده و زمان لازم برای رفع ناراحتی افزایش خواهد یافت. والدینتان باید بدانند که شما مستقل شده اید و حالا اولویت هایتان با زمان مجردی فرق کرده است و اگر قبلا ولویت تان خانواده بودد حال اولویتتان همسر و زندگی مشترکتان است.

اگر همسرتان به مادر و خانواده اش وابسته است مسلما این وابستگی ریشه در دوران کودکی اش دارد و نمیتوانید توقع داشته باشید بتواند به سادگی و سرعت تغییر کند. شاید خانواده اش همیشه باریش اولویتداشتهباشند و اگر شما با همسرتان همکاری نکنید و از مشاور کمک نکنید نمیتوانید او را به زور تغییر بدهید. در قدم اول باید مشکل همسرتان را بپذیرید و دست از جنگیدن با او بردارید. با پذیرش شما و شناخت ویژگی اخلاقی همسرتان کمتر اذیت می‌شوید ضمن این که اعصابتان آرام‌تر است و راحت‌تر می‌توانید او را راهنمایی کنید.

اگر میخواهید همسرتان دست از خبر چینی بردارد به هیچ عنوان نباید به خانوادهد اش توهین و بی احترامی کنید، چون این رفتار شما باعث می‌شود همسرتان گارد دفاعی بگیرد و نه تنها با شما همکاری نکند و به شما اولویت ندهد بلکه به جای کمتر شدن دخالت خانواده اش، بیشتر از شما دور شده و به خانواده اش نزدیک‌تر می‌شود.

مسلما اولویت هر کسی این است که همسرش ارتباط خوبی با خانواده اش داشته با شد، اگر بتوانید ارتباط خوبی با خانواده همسرتان برقرار کنید و با آن‌ها صمیمی شوید همسرتان بیشتر به شما نزدیک خواهد شد و بهتر میتوانید با او ارتباط برقرار کنیدو درباره مشکلاتتان صحبت کنید.

هنگامی که از نظر عصبی در آرامش هستید با همسرتان صحبت کنید و به او بگویید از این که حرفهایتان را از زبان خانواده اش می‌شنوید چه احساسی دارید. آیا احساس ناامنی میکنید؟ آیا حس می‌کنید شوهرتان هنوز بزرگ نشده است و توان تصمیم گیری ندارد؟ آیا حس میکنید شوهرتان با شما صمیمی نیست و برای همین همه چیز را به خانواده اش می‌گوید؟ آیا احساس میکنید نمیتوانید به شوهرتان تکیه کنید؟ زمانی که همسر یا شوهر شما از احساستان باخبر شود احتمال این که انگیزه برای اصلاح خودش پیدا کند بیشتر است.

اگر شما خودتان در مورد مشکلات با خانوادده تان درد دل کنید باعث می‌شوید که همسرتان هم تصور کند این کار مشکلی ندرد. سعی کنید برایش الگو باشید و حریم خصوصی زندگیتان را مطابق میل هر دو نفرتان حفظ کنید. حتی اگر ناراحتی‌ای بین خودتان پیش آمده آن را در مقابل خانواده‌ها بروز ندهید و با احترام و محبت با او رفتار کنید تا متوجه شود نباید مشکلات و گله‌ها را از حریم خودتان بیرون ببرد.

 

منبع : بیتوته