اگر انسان در مسئله انتخاب همسر، معیار و ملاک صحیح داشته باشد، هیچ وقت دچار سرگردانی و اشتباه نمیشود ؛ باید بدانیم آن دقتی که در مورد انتخاب همسر، مطرح میشود، غیر از سختگیریهای بیمورد و افراطی است ؛ چرا که هیچ وقت، همسرِ کاملِ بدون هیچ عیب و نقص و از هر جهت مطابق با میل انسان، یافت نشده و نمیشود. آیا خود شما از هر جهت، بیعیب و نقص هستید بنا بر این در انتخاب همسر نباید خیلی آرمانگرایانه فکر کنیم ؛ هماهنگی و همفکری صد در صد با همسر آیندهمان، امکانپذیر نیست و همیشه تعدادی ناهماهنگی و فاصله باقی خواهند ماند که ما باید این فاصلهها و ناهماهنگیها را به حداقل برسانیم تا باقی آنها هم به وسیله تفاهم، گذشت، محبّت و بزرگواری، پس از ازدواج، برطرف شوند.
می توان مسئله را این گونه تبیین کرد که از آن جا که اصولا چیزی به عنوان ایده آل و کامل در دنیا وجود ندارد، صبر کردن و گشتن به دنبال چنین آرزویی تلاشی توان فرسا و بی ثمر خواهد بود و ممکن است فرد را به جایی برساند که در نهایت به دلیل خستگی و استیصال تصمیمی سریع و اشتباه بگیرد. اما نکته اینجاست که وقتی ذره بین به دست دارید نمی توانید ایرادها را نبینید و در واقع وقتی فرد کمال گراست، نمی تواند به کم راضی شود و یا گذشتن از یک سری معیارها برایش سخت خواهد بود و حتی اگر بگذرد بعد از ازدواج احساس پشیمانی خواهد کرد. پس در واقع هیچ وقت ما به افرادی که کمال گرا هستند، توصیه نمی کنیم که معیارهایشان را کم یا از برخی از آن ها چشم پوشی کنند. آنچه که پرداختن به آن مهم ونیاز به رفع شدن دارد خود کمال گرایی است که گرچه کارکردهای فایده بخشی را نیز به همراه دارد اما موجب مشکلاتی در زندگی فرد هم می شود. فرد کمال گرا باید یا با خود تمرینی و یا از طریق بهترین حالت آن یعنی مراجعه به مشاور، اساسا به کاهش این ویژگی در خود بپردازد.