«همش به کسانی توجه میکنن که
جراحی میکنن و پلنگن!»، «احساس میکنم کسایی که زیباترن، مقبولترن»، «دماغو صورتم حس خوبی بهم نمیدن»، «احساس میکنم زیبا نیستم» و... اینها برخی جملات بیمارانی است که برای جراحی بینی مراجعه میکنند و درصدد اقدامات درمانی برای زیبایی هستند. بیشک خود زشت پنداری اولین و بارزترین تابلوی بالینی فردی است که
جراحی زیبایی انجام میدهد و پلنگها بیماران عمیق شخصیتی هستند که جنبههای بارز بیماری خود را در اینستاگرام فریاد میزنند. در واقع اینستاگرام در بسیاری موارد صفحه پروجکت پاتولوژیهای ذهنی افراد است یعنی «من خواستنی نیستم»، «من را بخواهید»، «من را ببینید»، «من را تأیید کنید»، «من را دوست داشته باشید» و «به من توجه کنید.» جراحی زیبایی از جنبههای متعددی قابل تأمل و بررسی است. صنعت مدلینگ،
اختلالات شخصیتی، نیاز پزشکی، مداخله سلامت و...
ایجاد نیاز در مردم با صنعت مدلینگ
صنعت
مدلینگ دارای گستردگی و گردش مالی عظیمی است که چند زیر صنعت عظیم در پس آن نهفته است. تبلیغات و رسانه، پزشکی- مهندسی پزشکی، دارو و لباس سه صنعت بزرگ وابسته به مدلینگ هستند. موجودیت رسانه وابسته به دو فاکتور است یا دارای اسپانسر دولتی هستند و وابسته به یک جریان فکری رشد مییابند یا وابسته به تبلیغات صنعتیاند که از این میان بیشترین مخاطبان سوژه هدف صنعت مدلینگ هستند. در واقع میتوان گفت که موجودیت رسانه غیردولتی وابسته به مدلینگ است. هر چند رسانههای دولتی نیز متناسب با جریان فکری شان به این صنعت میپردازند. تعامل مدلینگ و رسانه تعاملی «بُرد – بُرد» است و هیچ کدام بدون دیگری نمیتوانند تداوم داشته باشند. رسانه به مخاطب این پیام را میدهد که آنچه در بِرند ارائه و آنچه در رسانه تیتر میشود، منبع ارزشگذاری و ارجحیت گذاری است و مستقیم یا غیرمستقیم به مخاطب القا میشود که خود را با مدل مقایسه کند. مهمترین اصل تبلیغات ایجاد نیاز در مخاطب است. در واقع به جای تبلیغ کالا در مخاطب ایجاد نیاز میشود و کارکرد مهم رسانه در مدلینگ و تبلیغات جریان دهی ذهن مخاطب به سوی ایجاد نیاز است. زمانی که نیاز ایجاد شد، صنعت، کالای ایجاد نیاز شده را به تولید و فروش میرساند و بدینگونه اقتصادی عظیم به گردش در میآید. تعامل اقتصاد مدلینگ و زیبایی بر تصمیمگیری و خودپنداره افراد اثر میگذارد و کالای تولیدی به فروش میرسد. کالای تولیدی میتواند یک ابزار لاغری یا یک دارو و... باشد. بدین ترتیب آنچه در مدل ارائه میشود صنعت اقتصادی را به حرکت و فردیت و هویت تصمیمگیرنده و آزاد انسانی را به کنترل در میآورد.
در پس فرآیند تبلیغات، این الگو را در قالب ذهن مخاطب تزریق میکند که افراد حتی در ساخت بدنی هم شبیه آنچه خود واقعیشان هستند، نباشند بلکه شبیه کسی باشند که مدل تبلیغاتی نمایش میدهد. در واقع هویت و فردیت افراد نه وابسته به خود واقعی آنها و نه بر اساس آنچه هستند، است بلکه بر اساس آنچه تبلیغات، رسانه و مد برای آنها شکلدهی کرده است سوق پیدا میکنند و هیچ گاه این افراد رضایت نفس را به دست نمیآورند حتی اگر مدل هم باشند.
التماس به دیگران برای دیده شدن
آنان زمانی که به دلیل ضعف ساختار شخصیت نمایش خود را ارائه میدهند، نیازمند تأیید هستند و هر زمان این تأیید قطع شود، آنها دچار سرخوردگی میشوند. در واقع شخصی که قسمتی از تأییدطلبیاش را از طریق جراحی زیبایی به دست میآورد، بعد از جراحی حال مناسبی ندارد. چون وابسته به یک تأیید برون فردی و بیرونی است.
مهمترین موضوع در حیطه
اختلالات شخصیت و جراحیهای زیبایی، برون ساختاری سازمان شخصیت است که میتواند منجر به نداشتن
اعتمادبهنفس، خودپنداره ضعیف، زیبا نپنداشتن یا تصویر از خود منفی «Negative self- image»، خودباوری ضعیف و... شود. افرادی که با اینگونه سازمان شخصیتی وابسته به تأیید و عاملی بیرونی برای احساس بودن، احساس سلامت، احساس ارزشمندی و... هستند، کاندیداهای واقعی جراحیهای زیباییاند. زمانی که حمایت تأیید ارزشگذاری و اهمیتدهی رخ میدهد، احساس ارزشمندی و آرامش در این افراد جاری میشود، اما زمانی که این حمایت یا تأیید برداشته میشود، احساس بیارزشی، خواستنی نبودن، خودسرزنشی و... در آنها رخ میدهد.
بیماری اختلال شخصیت هیسرتیونیک، نماد بارز این بیماری است که دارای سازمانهای شخصیتی آسیبپذیر و شکننده است. همچنین موضوع بسیار قابل اهمیتی که در این جراحیها نمایان است مازوخیستیک بودن این رفتار در برخی موارد است. در واقع در برخی موارد نوعی رنج به خود دادن و خودآزاری نمایان در فرآیند جراحی رخ میدهد. جراحیهای دردناک از جمله تتو و خالکوبی نوعی رنج دادن به خود است و میتواند نماد بارز خشمی به خود بازگشته را نشان دهد. خودآزاری، رنج به خود و خودسرزنشی از جمله پارامترهای این اختلال است. تلاش برای دیده شدن و ترمیم رابطهای که معیوب است، از جمله تلاشهایی است که ممکن است برخی زنان به واسطه آن با جراحی زیبایی توجه عاطفی همسر خود یا دیگران را برانگیزند. در واقع رابطهای آسیبدیده و دارای پارامترهای بیمار را اینگونه میخواهند ترمیم کنند تا توجه لازم را دریافت نمایند. این قبیل رفتارها دو موضوع را در پس خود دارد. اولاً: رابطه بدینگونه ترمیم نمیشود و توجهی که در فرآیند رابطه وجود ندارد، خبر از رابطهای مختل میدهد و با جراحی زیبایی آسیب رابطه یا ذهن یا عاطفه ترمیم نمیشود.
موضوع دوم خودضعیف پنداری و منفی نگریستن به خود است که زنان را و در برخی موارد مردان را نیز به این سو سوق میدهد تا تغییری در ساختار فیزیک خود بدهند و توجه از دست رفته را به دست آورند! این در حالی است که به جای جراحی بینی، جراحی شکم، پروتز، جراحی پوست و... لازم است جراحیای در ساختار شخصیت و روان خود و برای این موضوع اقدام درمانی انجام دهند.
ضرورت حضور روانشناس در کنار جراح زیبایی
نیاز پزشکی واقعی به جراحی زیبایی یا ترمیم آسیب از مهمترین پارامترهای شکلگیری علم و تکنولوژی مبتنی بر زیبایی بوده و هست. اما تفکیک اینکه این موارد کدام یک بیماری و نیاز پزشکی مداخله یا کدام یک جراحی زیبایی است نکتهای است که به آگاهی اجتماعی، سلامت شخصیتی بیمار و سلامت حرفهای جراح وابسته است. به نظر میرسد از هر زاویهای به انجام عمل جراحی زیبایی بنگریم حضور یک روانشناس متخصص در کنار یک جراح زیبایی میتواند کمک بسیار ارزشمندی به سلامت بیماران کند و حرف آخر اینکه آیا تاکنون اندیشیدهاید که چه چیزی تعیینکننده این است که چه کسی زیباتر است و چه کسی زشتتر؟
منبع: روزنامه جوان