گاهی اوقات صحبت از اصلاح
الگوی رفتاری در زندگی شهرنشینی به گوش میرسد، رسانهها و مسئولان از ضرورت انجام این عمل میگویند و مردم نیز سعی در انجام آن دارند. اصلاح الگوی رفتاری یعنی چه؟ زمانی که از اصلاح الگوی رفتاری صحبت میکنیم، دقیقاً از چه صحبت میکنیم؟ در ابتدای کار بهتر است این ضربالمثل بسیار اشتباه را کنار بگذاریم که ترک عادت موجب مرض است؛ ترک عادت، رفتارهای کلیشهای و اشتباه ما موجب بهبودی و پیشرفت است. پس این ضربالمثل رایج و اشتباه توجیه و دلیلی است برای انجام تکرار رفتارهای اشتباه گذشته.
آیا ترک عادت واقعاً موجب مرض است؟
اگر در جایی هستیم که باید در صف بایستیم، طبق عادات اشتباه قبل در داخل صف میزنیم و نوبت را رعایت نمیکنیم. زمانی که در ترافیک هستیم بیدلیل بوق اتومبیل را به صدا درآورده و فقط باعث سلب آسایش میشویم. یا حتی وقتی که به اینترنت و شبکههای مجازی وابسته شدهایم و این وابستگی بیش از حد
سلامتی و زندگی عادیمان را دچار چالش میکند یا مثلاً دچار اضافه وزن هستیم، ورزش نمیکنیم، نمک و چربی اضافه مصرف کرده که به سلامتی خود ضرر میرسانیم. آیا ترک این رفتارها اغلب موجب مرض است یا پافشاری و اصرار به انجام آنها موجب مرض میشود؟
۲۱ روز برای تغییر رفتار
حال برای اصلاح الگوی رفتاری چه باید کرد؟ تغییر رفتار و اصلاح الگوی رفتاری اغلب در اکثر ما سخت و حتی غیرممکن است. چگونه است که با وجود رفتارهای ناخوشایند و اشتباه اغلب آنها را انجام میدهیم؟ چون به این رفتارها عادت کردهایم. ایجاد تغییر مستلزم سپراندن روزهای سخت است، البته سختی که به هر حال قابل انجام است. برای حل یک مسئله مهم پذیرش و قبول آن است و این پذیرش برای تغییر الگوی رفتاری و اصلاح آن لازم است. تغییر رفتار شدنی است به شرط اینکه خود فرد بخواهد. در این صورت فقط ۲۱ روز لازم است. در این مدت باید مدام تکرار کنیم من میتوانم فلان رفتار اشتباه را کنار بگذارم. حتی بد نیست روی کاغذ نوشته و آن را جلوی دید خود قرار دهیم. هرگز هیچ فردی نمیتواند دیگری را تغییر دهد. این تنها به خواست خود فرد امکانپذیر است.
رفتارها مسری هستند نه ارثی
اکثر افراد خواهان تغییر و بهترشدن امور و اوضاع در کل جامعه هستند، اما نمیدانند که ابتدا تغییر را باید از خود آغاز کرد. اگر خودمان را تغییر دهیم و رفتارهای صحیح را در پیش بگیریم، همین رفتار را فرزندمان در پیش گرفته و ما را الگوی خود قرار میدهد. افراد آیینه اعمال یکدیگرند؛ یعنی اگر در منزل و خانواده خشونت و پرخاشگری را در پیش بگیریم، فرزند ما هم پرخاشگر بار خواهد آمد. رفتارها مسری هستند نه ارثی، یعنی اگر بگوییم «چون
والدین پرخاشگر هستند ما هم پرخاشگری را به ارث بردهایم» این جمله غلط است. ما در واقع از آنها یاد گرفتهایم که پرخاشگر باشیم و این اخلاق را از آنها به ارث نبردهایم. ما رفتارها را ولو صحیح یا غلط به ارث نمیبریم بلکه یاد میگیریم. صفات، رنگ چشم، قد، نوع مو و... را از والدین یا از اجداد خود به ارث میبریم نه رفتارها را. پس بین این دو بسیار تفاوت است.
اول بپذیریم سپس تغییر دهیم
برای اصلاح الگوی رفتاری از خود باید شروع کرد، نه از افراد محیط و اجتماع. اگر ایراد و اشکال در رفتار خود را پذیرفتیم، پس میتوانیم درصدد اصلاح آن برآییم. در غیر این صورت بالاجبار نمیتوان کسی یا چیزی را تغییر داد. این اجبار و زور باعث سرخوردگی و افسردگی افراد میشود. اگر همواره بخشهای منفی خود را انکار کنیم، درصدد رشد رفتارهای غلط خود هستیم. حتی گاهی اوقات همین رفتارها اگر ترک نشود باعث ایجاد یک بزه و یک فرد تبهکار میشود. اگر از کودکی یاد بگیریم که رفتارهای بسیار خشن و ضد اجتماعی انجام دهیم و در یک محیط و خانواده متشنج تربیت شدهایم، پس ناخواسته فرد تبدیل به یک فرد ضداجتماعی میشود که از شخصیت ضداجتماعی خود تبعیت کرده و به غیر نوع و هم نوع خود آسیب میزند.
اگر نهالی کج کاشته شود، تا آخر عمر کج بار میآید. دیوار کج تا ثریا کج است. مگر اینکه خود فرد بخواهد و بتواند با اصلاح رفتارها و تغییر الگوهای رفتاری خویش، درصدد جبران برآید. یک درخت کج همواره کج نمیماند، فقط اراده فرد شرط است. چون انسان موجودی است که دارای اختیار آفریده شده و میتواند از اجبار و جبر محیطی که حاکم بر اوست، بگریزد. پس پذیرش، قبول و حل مسئله و تغییر آن و صد البته اراده فرد در تغییر رفتارهای اشتباه، مهمترین نکات و پیش شرطهای لازم است. ختم کلام اینکه ترک عادت موجب مرض نیست و اکثر ما نیازمند اصلاح الگوهای رفتاری هستیم.
منبع: روزنامه جوان