۸۰سال قبل، وقتی اکبر جعفری (اکبر مشتی)برای یافتن کسبوکار آبرومندانه پا به تهران گذاشت، کسی تصورش را هم نمیکرد که مرد جوان ملایری بعدها یکی از مشهورترین ساکنان پایتخت شود. او بعد از فرازونشیبهای بسیار، نخستین بستنیساز ایران لقب گرفت و این خوراکی خوشمزه فرنگی را بومی کرد و طولی نکشید که شهرت بستنی اکبر مشتی عالمگیر شد.
اکبر مشتی را بشناسید
ﻧﺎﻡ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺍﻛﺒﺮ ﻣﺸﺘﯽ ﻣﻼﯾﺮﯼ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۲۵۷ ﻫﺠﺮﯼ ﺷﻤﺴﯽ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﺪ. ﺍﻛﺒﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﺎﻓﺘﻦ ﺷﻐﻞ ﺍﺯ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﻭﯼ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﻜﻪ ﺑﻪ ﺷﻐﻞ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﺩ ﺷﻐﻞﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻔﯽ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ .
ﺍﻭ ﺍﺯ ﺷﻤﺎﻝ ﺷﻜﺮ ﻭ ﭼﺎﯼ ﻣﯽ ﺧﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﻭﺵ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ. ﺩﺭ ﺳﻦ ۲۰ ﺳﺎﻟﻜﯽ ﺑﺎ ﻓﺮﺩﯼ ﺑﻨﺎﻡ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﯾﺶ ﺁﺷﻨﺎ ﺷﺪ . ﻣﺤﻤﺪ ﺭﯾﺶ ﺑﺎ ﺩﺭﺑﺎﺭﯾﺎﻥ ﻣﻈﻔﺮﺩﯾﻦ ﺷﺎﻩ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻧﺰﺩﯾﻜﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﻟﺬﺍ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﻛﺒﺮ ﻣﺸﺘﯽ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﯾﺶ ﺑﺎ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﻫﺎﯼ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﺁﺷﻨﺎ ﺷﺪ .
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺭﺿﺎ ﺧﺎﻥ، ﻣﺤﻤﺪ ﺭﯾﺶ ﻭ ﺍﻛﺒﺮ ﻣﺸﺘﯽ ﻣﻼﯾﺮﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺍﯾﺮ ﻛﺮﺩﻧﺪ . ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻛﻨﺎﺭ ﺭﺍﻩ ﺁﻫﻦ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۳۱۸ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺯﯼ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﯾﺶ ﺍﺯ ﺷﺮﺍﻛﺖ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻛﺎﺭ ﺟﺪﺍ ﺷﺪ ﻭ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻛﺮﺩ ﻭﻟﯽ ﺍﻛﺒﺮ ﻣﺸﺘﯽ ﺑﻪ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻓﺮﻭﺵ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻭ ﭘﺎﻓﺸﺎﺭﯼ ﺩﺍﺷﺖ.
محمد ملایری، پیرمرد هشتادسالهای که به قول خودش در دامان اکبر مشتی بزرگ شده، حالا وارث قدیمیترین بستنیفروش تهران است و نام یکی از معروفترین برندهای سنتی پایتخت را زنده نگه داشته است.
او از کودکی آن قدر عصای دست اکبر مشتی بوده که حالا برای خودش یک مشتی دیگر در عالم بستنیفروشی است و میگوید همه قدیمیها، از آبشار و آبمنگل گرفته تا خیابان ری، او را با نام امیر مشتی میشناسند: «اکبر مشتی شوهرعمهام بود. سالها قبل ۳برادر به نام اکبر، صادق و شعبان همراه مادرشان از ملایر به تهران میآیند. صادق وسط راه توسط راهزنها کشته میشود و بقیه هم در تهران همسایه ما میشوند. شعبان که برادر بزرگ بود با مادر بزرگ من و اکبر مشتی هم با عمهام ازدواج میکنند و فامیل میشویم. من از بچگی در خانه اکبر مشتی بزرگ شدم و او به خاطر من از پدر و مادرم هم نگهداری میکرد.»
اکبر مشتی فرزند نداشت و یکجورهایی محمد ملایری را فرزندخوانده خودش میدانست. او بعد از ادامه تحصیل وارد دانشگاه میشود و در سال۱۳۴۳ لیسانس حقوق میگیرد، اما دست روزگار یک بار دیگر زندگیاش را با میراث اکبر مشتی گره میزند؛ «خدابیامرز همیشه میگفت تو میراثدار من هستی و میتوانی چراغ مغازهام را روشن نگه داری. من حقوق خواندهام و کارمند شرکت نفت بودم. وقتی اکبر مشتی در سال۱۳۴۷ و در نودوهفتسالگی فوت کرد، کارگر قدیمیاش مغازه را میچرخاند، اما بعد از آن که پسرش در جبهه تیر خورد و قطع نخاع شد خودش هم از کار افتاد و مغازه بستنیفروشی خیابان ری بلاتکلیف ماند و دست آخر در سال۱۳۶۶ بسته شد.
اکبرمشتی در خواب به من گفت: چرا مغازه من تعطیل است؟
ﻣﺤﻤﺪ ﻣﻼﯾﺮﯼ ﺗﻨﻬﺎ ﻭﺍﺭﺙ ﻭ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺍﻛﺒﺮ ﻣﺸﺘﯽ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ۴سال بعد اکبر مشتی به خوابم آمد و گفت میخواهم مغازهام را ببینم. در عالم خواب او را به مغازه قدیمیاش بردم. وقتی به آنجا رسیدیم گفت چرا چراغش خاموش است و کلی غصه خورد. بعد از این ماجرا برای بازنشستگی عجله داشتم تا اینکه در سال ۱۳۷۵ بازنشسته شدم. بلافاصله دست بهکار شدم و اینجا را خریدم. وقتی به نزدیکی میدان تجریش و خیابان شهرداری آمدیم، اینجا چند بستنیفروشی معروف داشت، اما مردم وقتی فهمیدند این شعبه اصلی است آمدند و ما دوباره نام اکبر مشتی را زنده کردیم.»
وی افزود : ﺑﺴﺘﻨﯽ ﺍﻛﺒﺮ ﻣﺸﺘﯽ ﺑﺎ ﻧﻮﻉ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﺁﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺑﻮﺩ، ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﮔﻼﺏ ﻭ ﺯﻋﻔﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﺳﺘﺒﻼﯾﺰﺭﻫﺎ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺍﺯ ﮔﯿﺎﻫﺎﻥ ﺧﺎﺻﯽ ﻧﯿﺰ ﺑه ﻌﻨﻮﺍﻥ ﻃﻌﻢ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺍﻭ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺻﺪﺍﻗﺖ ﻭ ﺩﺭﺳﺘﯽ ﺷﻬﺮﺕ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻛﯿﻔﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻭ ﻋﺮﺿﻪ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﺩﺍﺷﺖ.
ﻣﺤﻤﺪ ﻣﻼﯾﺮﯼ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﯾﺎﺩﻡ ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻓﺼﻞ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺯﺣﻤﺎﺕ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﻣﯽ ﻛﺸﯿﺪ . ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﻛﺒﺮ ﻣﯽ ﺑﺎﯾﺴﺖ ﯾﺦ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻛﻮﻩ ﻫﺎﯼ ﻧﺰﺩﯾﻚ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺟﻤﻊ ﻣﯽ ﻛﺮﺩ. ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺁﻧﻬﺎﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﺗﺎ ﻋﻤﻖ ۶۰ ﻣﺘﺮ ﮔﻮﺩ ﻣﯽ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻓﺼﻞ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺑﺮﻑ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺼﺮﻑ ﺩﺭ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﺫﺧﯿﺮﻩ ﻣﯽ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺍﮐﺒﺮ ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﻧﻘﺮﺍﺽ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻗﺎﺟﺎﺭ ﺩﺭ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺗﻬﯿﻪ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﻭ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ﻣﯽ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ. ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻊ ﺭﺿﺎﺧﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﺍﺧﺮﺍﺝ ﺷﺪ. ﺍﮐﺒﺮ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺧﺮﺍﺝ ﺑﺎ ﺍﻧﺪﮎ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﺭﺍﻩ ﺁﻫﻦ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ. ﺍﮐﺒﺮ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻮﺩ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﻃﻌﻢ ﻣﻨﺎﺳﺒﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺯ ﺯﻋﻔﺮﺍﻥ، ﮔﻼﺏ ﻭ ﺧﺎﻣﻪ ﺭﯼ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﻫﺎﯾﺶ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ . ﺷﯿﺮ، ﺧﺎﻣﻪ، ﺯﻋﻔﺮﺍﻥ ﻭ ﮔﻼﺏ ﻣﻮﺍﺩ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
بستنی فروشی اکبرمشتی اینگونه راه میافتد و به عنوان اولین بستنی فروشی پایتخت ثبت میشود و آنقدر شهره میشود که اکبرمشتی در سالگرد مشروطه تعطیل میکند و تمام مجلس را کیلوکیلو بستنی میدهد. پولدارهای پایتخت برایش صف میبندند و برای مهمانیهایشان از اکبرمشتی بستنی میگیرند تا شهرت اولین بستنی فروشی پایتخت جهانی شود:«این خامه خشکی که در بستنی سنتی وجود دارد ابداع خود اکبرمشتی است. اکبرمشتی از همان اول تمام تلاشش را میکرد جنس خوب دست مردم بدهد. به جای آب در شیر خامه میریخت. بهترین نوع گلاب را از کاشان میآورد. بهترین و گرانترین پسته را میخرید و داخلش میریخت. اوایل بستنی سفید بود و برای اعیانی شدن زعفران رویش میریختند اما بعدها اینطور باب شد. خود اکبرمشتی میگفت من بستنی فروشی را از شغل دورهگردی تبدیل به یک شغل ثابت و آبرودار کردم. قدیمها دوره گردها یک چیزی شبیه بستنی و آلاسکا داشتند که آن را میفروختند و در کوچهها داد میزدند. اما اکبرمشتی کاری کرد که هرکس بستنی میخواهد از هرجای تهران که هست تا درمغازهاش بیاید.»
ﻣﺤﻤﺪ ﻣﻼﯾﺮﯼ ﺩﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﯾﻜﺒﺎﺭ ﻓﺨﺮﺍﻟﺪﻟﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺩﻛﺘﺮ ﺍﻣﯿﻨﯽ ﻧﺨﺴﺖ ﻭﺯﯾﺮ ﻭﻗﺖ ﺍﺯ ﺍﻛﺒﺮ ﻣﺸﺘﯽ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﺍﺯ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﺎﻧﺶ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﺑﺮﻭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﺍﮐﺒﺮﻣﺸﺘﯽ ﺭﺍﻩ ﺑﻪ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﯽ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯼ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺷﺎﻩ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ – ﻧﺎﺻﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﺷﺎﻩ – ﺭﺍ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﺒﺎﺭ ﻓﺮﺍﻧﺴﻮﯼﻫﺎ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﺸﻮﻧﺪ؛ﮔﻬﯽ ﭘﺸﺖ ﺑﻪ ﺯﯾﻦ ﻭ ﮔﻬﯽ ﺯﯾﻦ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ!
ﺍﻛﺒﺮ ﻣﺸﺘﯽ ﻣﻼﯾﺮﯼ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ۹۰ ﺳﺎﻝ ﻋﻤﺮ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﺪﻟﯿﻞ ﻣﺸﻜﻼﺕ ﻛﻠﯿﻮﯼ ﺩﺭ ﺳﻦ ۹۲ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺖ. ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﺮﺍﻗﯽ ﻭ ﭘﺎﻛﺴﺘﺎﻧﯽ ﺧﺒﺮ ﻣﺮﮒ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﻛﺮﺩﻧﺪ . ﯾﻚ ﺩﯾﭙﻠﻤﺎﺕ ﭘﺎﻛﺴﺘﺎﻧﯽ ﯾﻚ ﺳﺘﻮﻥ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺰﺭﮔﺪﺍﺷﺖ ﺍﻛﺒﺮ ﻣﺸﺘﯽ ﺩﺭ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻧﻮﺷﺖ. ﺍﻛﺒﺮ ﻣﺸﺘﯽ ﺑه ﺨﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﻜﻪ ﺑﻪ ﺷﻐﻠﺶ ﺧﯿﻠﯽ ﻋﻼﻗﻪ ﻣﻨﺪ ﺑﻮﺩ ﻓﺮﺻﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻧﯿﺎﻓﺖ ﻭ ﻟﺬﺍ ﻓﺮﺯﻧﺪﯼ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺖ.
ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻗﯿﻤﺖ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﺎ ﻛﯿﻔﯿﺖ ﺍﻛﺒﺮ ﻣﺸﺘﯽ ﻫﺮ ﻛﯿﻠﻮﮔﺮﻡ ﺗﻨﻬﺎ ۳ ﻗﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ. ﻫﻨﻮﺯ ﻋﻠﯽ ﺭﻏﻢ ﻣﺎﺷﯿﻨﯽ ﺷﺪﻥ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﻧﺎﻡ ﺍﻛﺒﺮ ﻣﺸﺘﯽ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺯﺑﺎﻥﻫﺎﺳﺖ . ﻧﺎﻡ ﺑﺴﺘﻨﯽﻫﺎﯼ ﺍﮐﺒﺮ ﻣﺸﺘﯽ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﯿﺎﺕ ﺧﻮﺩﺵ، ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﻟﺲ ﺁﻧﺠﻠﺲ ﻭ ﭘﺎﺭﯾﺲ ﻫﻢ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ.
ﻫﻢ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺑﺴﺘﻨﯽﻓﺮﻭﺷﯽﻫﺎﯼ ﻣﺘﻌﺪﺩﯼ ﺩﺭ ﺷﻬﺮﻫﺎﯼ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺟﻬﺎﻥ، ﺑﺎ ﻧﺎﻡ ﻭ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﺍﮐﺒﺮ ﻣﺸﺘﯽ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻓﺮﻭﺵ ﻣﺤﺼﻮﻻﺕ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﺧﻮﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
بستنی اکبر مشتی در روزگار کرونا
بیشتر رهگذران با دیدن نام و تصویر اکبر مشتی روی تابلوی مغازه، آهستهتر قدم برمیدارند، اما از چشیدن طعم بستنیهای شعبه اصلی محبوبترین بستنیفروشی پایتخت واهمه دارند.
از سال۱۳۲۰ که این بستنیفروشی در خیابان ری و روی تپههای خاکی این خیابان قد علم کرد، تا امروز که قریب به ۸۰سال از آن روزها گذشته، چنین روزهای سوت و کوری را بهخود ندیده، اما تردیدی نیست که این روزها نیز میگذرد و بازهم عطر و شهد بستنی اکبر مشتی همهجا را پر خواهد کرد. اکبر مشتی حدود ۶۰سال است که فوت کرده، اما بستنیفروشی او هنوز در نفس میکشد و به بخشی از هویت تهران و تاریخچه تهران قدیم بدل شده است.