بیشتر بخوانید:
والدین باید از واژگان انضباطی استفاده نکرده و تا میتوانند از واژگان عاطفی استفاده کنند.
واژههای عاطفی را باید به جای واژههای انضباطی به کار ببریم و فضا را با واژههای عاطفی تلطیف کنیم. با نسبت دادن فرزندمان با صفت و ویژگیهای مثبت آفرین؛ مانند «پسرمفید و یاری رسان پدر، آفرین دختر خوشگل مادر، دختر غمخوار مادر و...»
این واژهها واژههایی هستند که در آنها فرامین تربیتی نهفته است. وقتی فرزندمان را مثلا دختر باهوش، خلاق، مفید، غمخوارم صدا میکنیم؛ باور کنید چه بخواهیم و چه نخواهیم این صفات و ویژگیها در فرزندمان درونی میشود؛ بنابراین توصیه بنده به والدین این است که از واژگان انضباطی استفاده نکرده و تا میتوانند از واژههای عاطفی استفاده کنند.
بهترین تشویق برای بنده، شما، همسر و فرزندان، توجه و توجه است
همه ما انسانها نیازمند توجه هستیم. وقتی فرزندان ببینند مورد توجه قرار گرفتند؛ این مورد توجه قرار گرفتن نه اینکه مدام بچهها را بغل کرده و ببوسیم و با این ویژگیها و صفات اسم ببریم؛ بلکه وقتی فرزندم نقاشی کشیده، یا چیزی را خلق کرده، ما برای دست ساخته و حاصل فکر آن ارزش قائل شویم؛ آن را در بهترین نقطه خانه نصب کنیم؛ به جای خیلی چیزهایی که به در و دیوار خانه نصب میشود؛ در حالی که این چیزها واقعا پیام اثر بخشی را منتقل نمیکنند؛ اما تصور کنید کار بنده و شما را در بهترین نقطه خانه یا کلاس نصب کنیم و توجه خود را نشان دهیم که تو (فرزندم) و کار تو برای بنده بالاترین ارزش را دارید.
بسیاری از خانوادهها فکر میکنند فقط باید محبت کنند و محبت کردن فقط قربون صدقه رفتن، نوازش کردن و عشق ورزیدن است؛ در حالی که این طور نیست.
اینها را ما حتی در جهات منفی آن استفاده میکنیم و کودکان نیز اینها را به عنوان امتیاز گیری و باج گیری استفاده میکنند؛ حتی زمانی که از فرزند ما یا بسیاری از کودکان رفتارهای نامطلوبی سر میزند، باز هم والدین بی توجه به این رفتار نامطلوب، واکنش منفی و تنبیهی نشان نمیدهند؛ حتی خنثی؛ بلکه حتی متاسفانه در بسیاری از مواقع آن رفتار نامطلوب را تایید کرده و فکر میکنند دیگر فرزندمان بزرگ شده و نباید تنبیه شود.
در حالی که رفتارهای نامطلوب فرزندان باید تنبیه شود؛ اما دو نوع تنبیه داریم؛ یکی تنبیه شخصی که در این نوع، شخصیت فرزند را تحقیر و سرزنش و در واقع ترور میکنند؛ طبیعتا این تنبیه باید ممنوع باشد.
مثلا وقتی فرزند من اتاقش را مرتب نمیکند؛ به او میگوییم شلخته! این کاملا یک واژه انضباطی است، اما وقتی به فرزندم بگویم «وقتی وسائلی را بر میداری سرجایش نمیگذاری؛ از تو میخواهم وقتی وسیلهای را برداشتی و استفاده کردی سر جایش بگذار» این یک واژه هدایتی و عاطفی است.
آن وقت فرزند من با این واژههای عاطفی به سمت رفتار درست هدایت میشود، اما ما متاسفانه وقتی میخواهیم تنبیه کنیم از واژههایی مثل «تو لیاقت نداری!»، «شایستگی نداری!» «تنبلی!» و «کودن هستی!» استفاده میکنیم.
همچنین میگوییم «چقدر به تو بگویم!» «چقدر باید بزنمت!» این واژههای بسیار شوم و مخربی هستند که بسیاری از والدین متاسفانه از آنها استفاده میکنند.
در حالی که اگر فرزند را آگاه کنیم؛ تنبیه یعنی آگاه کردن فرزند از رفتاری که از او سر میزند و متنبه شدن نسبت به عواقب و پیامدهای این رفتار است.
این رفتار فرزندمان را تنبیه کنیم؛ مثلا فرزندمان با خواهر کوچکتر یا برادر بزرگترش بی احترامی کرده، اینجا باید چکار کنیم؟
در اینجا اگر هریک از فرزندان را قضاوت کنیم، آنها قضاوت ما را به خوبی تفسیر نمیکنند؛ ممکن است بگویند پدر یا مادر نابرابری میکند و عدالت را رعایت نمیکند.
تبعیض قائل میشود؛ آنکه مقصر بود تازه تشویق هم شد و پدر یا مادر بغلش کرد! من که هیچ کاری نکرده و مقصر نبودم مورد بی توجهی، کم لطفی و حتی تنبیه قرار گرفتم.
بسیاری از والدین اظهار میکنند من با فرزندم دوست هستم؛ در حالی که بنده معتقدم این واژه بسیار غلط است
بنابراین، توصیه بنده این است که رفتارهای مطلوب را با واژههای عاطفی، با لمس کردن، تایید کردن، با مورد توجه قرار دادن و اعتماد کردن به فرزند و رفتار دوستانه ابراز کنیم.
بسیاری از والدین اظهار میکنند «من با فرزندم دوست هستم»؛ در حالی که بنده معتقدم این واژه بسیار غلط است.
فرزندم، فرزند من است و من پدر یا مادر او هستم؛ ما دوتا دو دوست نیستیم، اما باید اعلام کنیم رفتارهای ما دوستانه است؛ یعنی رفتار توام با احترام، عشق، صمیمیت و اعتماد.
یقینا اگر همان پدر و مادر در روابط خودشان با دوستان و اقوام کوچکترین بی احترامی یا بی اعتمادی یا عدم محبت را داشته باشند، رابطه دوستی قطع میشود.
بنابراین، باید رابطه پدر و مادر چه با هم و چه با فرزند کاملا رابطه دوستانه باشد، اما نه اینکه بگوییم ما با هم دوست هستیم.
دوست یک واژه خاص است و فرزند نیز یک واژه متفاوتی است. فرزند، فرزند من است و دوست هم دوست من است.