روزنامه ایران چهارشنبه هفتم آبان در یادداشتی به قلم هادی خانیکی استاد دانشگاه، نوشت: ما به نظر میرسد، مدیریت پیشگیری و درمان، حساسیت عمومی و درک همهجانبه ابعاد آن متناسب با وضعیت کنونی نیست. این یک واقعیت انکارناپذیر است که پیدایش و گسترش ویروس کووید ۱۹ همه ساحتهای علمی، فلسفی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را با حیرت روبهرو کرد و هرچه پیش تر رفت بر دامنه وقوف انسان مدرن و جامعه پیشرفته نسبت به جهل خویش افزود. اما سرگشتگی، ابهام و عدم تعین در مواجهه با این ابتلای نوین نمیتواند مجوزی برای جدی نگرفتن آن و سستی در مهار کاهش تلفات انسانی و اتلاف سرمایههای مادی و معنوی جامعه باشد.
این روزها شیپور خطر کرونا در دور و نزدیک ما به گوش میرسد اما در یک داوری کلی به نظر میرسد نهادها و دستگاههای رسمی و مسئول در مدیریت بحران گرفتار آنچنان تنگناها و ناتواناییهایی شدهاند که خود نیز به صراحت ابراز میکنند. جامعه بویژه گروههای در معرض خطر هم دچار نوعی بیحسی و بیتفاوتی در مشارکت برای کاهش دامنههای بیماری شدهاند.
نهادهای مدنی، رسانهها و شبکههای اجتماعی نیز حداقل به اثربخشی اقدامات و تلاشهای خود چندان امیدوار نیستند. روشن است که در چنین شرایط دشوار و پیچیدهای که در آن هر لحظه بخشی از سلامت، حیات انسانی، سرمایه اجتماعی، منابع اقتصادی، قدرت مدیریت سیاسی و توانمندی جامعه مدنی به تحلیل میرود، مهمترین پرسش و مبرمترین وظیفه ملی چیست؟
اگر خواسته باشم از حوزه ارتباطات به این سؤال بپردازم میتوانم از تعبیری استفاده کنم که چندین سال است جای بسیاری را در این حوزه به خود اختصاص داده است، «سواد رسانهای» اصطلاحی است که حداقل برای جلب توجه در زمینه اختلالهای ارتباطی به کار میرود. اگر چه این تعبیر حتی تا حدود زیادی عوامزده نیز شده است اما میتوان هدف آن را معتبر دانست که بالا بردن سطح فهم انتقادی از پیامهای مختلف در جامعه است. با همین مقیاس شاید بتوان گفت در فرآیند مقابله با شیوع کرونا همه عوامل دخیل در آن از سیاستگذاران و برنامهریزان و مجریان تا کنشگران و فاعلان و عاملان اجتماعی در چنبره کم بهرگی «سواد کرونا» گرفتار شدند.
سواد کرونا مترادف داشتن اطلاعات یا حتی اطلاعرسانی انبوه و شتابزده نیست. سواد کرونا درست و بموقع فهمیدن و فهماندن خطر و جلب توجه، حساسیت و مشارکت ذینفعان در مواجهه با خطر و فراهم کردن زمینه و بستری مناسب و مساعد برای همدلی و همکاری همه اندیشمندان، متخصصان و کنشگران حرفهای، اجتماعی، مدنی و سیاسی در یک برنامه و اقدام ملی است. گام اول برای رسیدن به این اقدام تفاهم بر سر ضرورت «ادراک همگانی خطر کروناست» که به نظر میرسد ما در هر سه سطح حاکمیت، نخبگان و عموم شهروندان با این ضرورت عملاً فاصله داریم.