سالهاست که در کشورمان در کنار پزشکی مدرن، طبی با عنوان «طب سنتی» مطرح شده است و پس از فراز و فرودهای بسیاری که از سرگذراند امروز به عنوان یک نظام طبی رایج و شناخته شده مورد استفاده قرار میگیرد و بسیاری به این طب و روشهای درمانی آن اعتماد دارند و گاه به جای درمان از طریق روشهای پزشکی مدرن از روشهای درمانی طب سنتی استفاده میکنند و نتیجه هم میگیرند، اما در این میان و پس از مطرح شدن طب سنتی در کشورمان، سخن از طبهای دیگری تحت عنوان طب ایرانی، طب اسلامی و امثال اینها مطرح شد که بر سر موثق و معتبر بودن آنها مناقشه و بحثهای زیادی درگرفت.
جدای از مناقشه میان طب سنتی و پزشکی مدرن، مناقشه دیگری با طب اسلامی در جریان است و حتی بسیاری از حامیان طب سنتی، طب تحت عنوان طب اسلامی را مورد قبول نمیدانند. طرفداران و متولیان طب موسوم به طب اسلامی در حالی مشغول به تبلیغ شیوه طبی خود هستند که سال ۱۳۹۶ محمود خدادوست، مدیرکل دفتر طب سنتی وزارت بهداشت در گفتگویی تأکید کرد که چیزی به نام طب اسلامی نداریم. فارغ از اینکه چنین طبی وجود دارد یا نه و اینکه چقدر قابل اعتماد است، در این میان عدهای به قصد سودجویی و کسب درآمد به نام طب اسلامی به درمانگری میپردازند و هزینه و گاه جان مراجعه کنندگان را ضایع میکنند.
به بهانه مسائلی که اخیراً بر سر موضوع «طب اسلامی» پیش آمده با چند نفر از موافقان و مخالفان این موضوع گفتگو کردیم و نظراتشان را راجع به این مسئله جویا شدیم.
طب اسلامی پیشینه تاریخی ندارد
حجت الاسلام سید کاظم طباطبایی، رئیس پژوهشگاه مؤسسه دارالحدیث قم گفت: طب سنتی تعریف مشخصی دارد و به معنی طب کهن اقوام و ملیتهای متفاوت است و گونههای متفاوتی هم دارد مثل طب سنتی چینی، طب سنتی هندی، طب سنتی یونانی که همگی بر طب سنتی ایرانی هم مقدم هستند. علاوه براینها ما یک پزشکی محلی هم داریم به این معنی که مثلاً طب سنتی مناطق گرمسیر با طب سنتی مناطق سردسیر که باهم فرق دارند. علاوه براینها ما یک طب فولکوریک هم داریم به این معنی که میان مردم و طی دوران مختلف سینه به سینه منتقل شده است. اتفاقاً یکی از وظایف وزارت بهداشت این است که این طب فولکلوریک که مربوط به مناطق مختلف ایران است را آکادمیک کند. در کنار اینها ما یک طب سنتی عربی هم داریم که مربوط به منطقه شبه جزیره است. مجموعه اینها طب سنتی است که امروز هم به آن به چشم طب مکمل نگاه میشود و این موضوع فقط مربوط به ایران نیست، بلکه در سراسر جهان به عنوان طب مکمل پذیرفته شده است.
وی افزود: در کنار اینها یکسری ادعا کردند که ما طب اسلامی داریم، ولی این طب پیشینه تاریخی ندارد و در دوران معصومین هیچوقت چیزی به عنوان طب اسلامی مطرح نبوده است و کسی هم سراغ ائمه و معصومین برای درمان نمیرفته است. مواردی بوده که پزشکان نزد ائمه و معصومین میرفتند، ولی برای پرسیدن سوال فقهی خود نزد آنها میرفتند نه سوال پزشکی. خلاصه اینکه ما طبی تحت عنوان طب اسلامی نداریم و این نظام طبی در دوره متأخر پدید آمده است. اخیراً ما گرایشی به رجوع به روایات به عنوان درمان داشتیم نه به عنوان خواص خوراکی و اینها. در ۱۰-۲۰ سال اخیر این رجوع شدت گرفته است که چرایی آن هم جای بحث دارد.
کسی برای پرسیدن سوال طبی نزد امام (ع) نمیرفت
رئیس پژوهشگاه مؤسسه دارالحدیث قم ادامه داد: گاهی روایاتی که ناظر به خواص خوراکیها یا چگونگی پیشگیری از بیماریها باشد داریم. به عنوان مثال در روایات کافی مطرح شده که شخصی نزد امام صادق (ع) میرود و امام از این فردمی پرسد که چرا رنجوری و فرد پاسخ میدهد که فلان بیماری را دارم و حضرت میفرمایند که گوشت را کباب کن و بخور نه گوشت آب پز. نکته مهم در اینجا، این است که در اینجا امام از فرد سوال میکند نه اینکه فرد برای درمان و معاینه نزد امام رفته باشد. توصیه امام (ع) هم به خاطر معرفت و آگاهی که به امور داشتند بوده است نه اینکه طبیب بوده باشند و کسی هم برای پرسیدن سوال طبی نزد امام (ع) نمیرفته است. ممکن است که امام درباره خواص میوهای مثل سیب صحبت کرده باشند، ولی با اینها نمیتوان یک نظام طبی درست کرد.
وی با اشاره به اینکه لازم است مجموعه متونی که داریم را مورد بررسی قرار بدهیم، تأکید کرد: باید با متونی که داریم به صورت یک روش علمی برخورد کنیم و از لحاظ سند و معتبر بودن مورد بررسی قرار بدهیم، مثلاً مدعیان طب اسلامی میگویند ما ۱۰-۱۱ هزار روایت درباره طب اسلامی داریم، منتها نکتهای که وجود دارد این است که بیشتر این روایات در منابعی است که ما اصلاً آنها را نمیشناسیم و فقط حدود هزاروخورهای از این روایات معتبر و آشناست. ما تعداد اندکی روایات ناظر به خواص خوراکیها داریم، ولی نظام طبی که مبتنی بر منطق خاص خودش باشد و بیماری را تشخیص بدهد نداریم؛ بنابراین وقتی میگوئیم طب اسلامی نداریم به این معنی نیست که روایت طبی معتبر نداریم، بلکه به این معناست که این روایات طبی ناظر به خواص خوراکی هاست نه چیزی بیشتر از این. روایاتی هم که درباره درمان داریم ناظر به تشخیص طبی نیست، مثلاً اگر امام (ع) تجویزی برای دل درد یک نفر داشتند برای همان بیماری خاص بوده وبا توجه به معرفتی که داشتند آن تجویز را میکردند و نمیتوان آن تجویز را سرایت داد.
ما «روایات طبی» داریم، ولی «طب اسلامی» نداریم
طباطبایی اضافه کرد: نکته مهم دیگری که در روایت طب اسلامی وجود دارد بحث تشخیص است. در این روایات تشخیص بیماری نداریم. مجموعه اینها بیانگر این است که ما نمیتوانیم نظام طبی استخراج کنیم و به اهل بیت نسبت دهیم اگرچه ممکن است یکسری روایت داشته باشیم. مدعیان طب اسلامی معتقدند که با روایات طبی نباید مثل یک علم تجربی برخورد کنیم؛ بنابراین اگر کسی درمان مبتنی برگفتههای آنها را انجام داد و نتیجه نگرفت باید به حساب مشیت الهی و تقدیر گذاشته شود و این گروه هیچگونه مسئولیتی را به عهده نمیگیرند. همچنین آنها معتقدند که این روایات طبی برای کسانی است که اعتقاد مذهبی دارند؛ لذا نظرات اینها قابل صحت سنجی نیست و نمیتوان آنها را راستی آزمایی کرد.
این پژوهشگر با تأکید براینکه اصطلاح طب اسلامی در ۲۰ سال اخیر مطرح شده است، گفت: ما «روایات طبی» داریم، ولی «طب اسلامی» نداریم. کاری که مدعیان طب اسلامی انجام میدهند نسبت ناروایی به اهل بیت است که خیلی هم جسارت و جرأت میخواهد.
وی در پایان اظهار داشت: ما به یکسری پژوهشگر احتیاج داریم که این تجویزها را تجربه و آزمایش کند. خیلی از توصیههایی که این افراد میکنند براساس کتاب «طب الائمه» نوشته دو برادر نیشابوری است که هیچ سند و مدرک معتبری ندارد، مبنی براینکه این تجویزها مربوط به امام است، اما وقتی این تجویزها تجربه شود موضوع فرق میکند، مثلاً الان تعدادی از جوانان تحصیلکرده و علاقمند به این حوزه اخیراً چنین کار تجربی کردند و داروی امام کاظم (ع) که برای ایمن سازی بدن بود را به تعدادی از زائران اربعین که به تصادفی انتخاب کرده بودند دادند تا تأثیر آن را مشاهده کنند و بعد مشخص شد که این دارو توانسته بدن افراد را تاحدی نسبت به کسانی که دارو را مصرف نکرده بودند ایمن کند. حال اگر متولی این امر، وزارت بهداشت شود موضوع خیلی متفاوت میشود. براین اساس ما نمیتوانیم صد در صد بگوئیم که این دارو منتسب به امام کاظم (ع) است، ولی دلیلی هم برای انکارش نداریم.
شأن و منصب امام این نبوده که بنشیند و طبابت کند
محمد مهجوری، درمانگر طب اسلامی که درحال حاضر مشغول تحصیل در مدرسه آیت الله خویی است و کار درمانگری هم انجام میدهد، اما نظر دیگری دارد. وی معتقد است: طب اسلامی، طبی برگرفته از آیات و روایات است، لذا تاریخ آن به تاریخ احادیث و اهل بیت برمی گردد. این روایات کم کم به مرور زمان به دست ما رسیده است. اگرچه بر اساس آیات و روایات موجود به نظر میرسد که در آن زمان یک نظام طبی مستقل وجود داشته است. شأن علم امام خیلی بالاست و بر اساس روایات علم امام، ناظر به همه عالم است، بنابراین شأن و منصب امام این نبوده که بنشیند و طبابت کند، ولی وقتی از ایشان سوالاتی در خصوص درمان میپرسیدند ایشان با توجه به علمی که داشته به آنها پاسخ میداده است.
وی افزود: امام با توجه به علمی که داشته، توصیهای میکرده که همه نوع از یک بیماری را درمان میکرده و ما هم الان این کار را میکنیم و به همان توصیهها عمل میکنیم. مثلاً امروز انواع و اقسام سرطان وجود دارد، ولی ما یک داروی کلی تهیه کردیم که براساس روایات، این دارو مشکلترین غدهها را برطرف میکند، حالا از هر نوعی باشند. در واقع امام یک معیار کلی به ما داده و ما براساس آن عمل میکنیم.
مهجوری با اشاره به اینکه طب سنتی یک مکتب مستقل از طب اسلامی است، ادامه داد: اینکه تاکنون صحبتی از طب اسلامی نبوده و در سالهای اخیر مطرح شده به کم کاری علما برمی گردد. ما درباره اقتصاد تعداد زیادی حدیث و روایت داریم، ولی علما هنوز سراغ آنها نرفتهاند و روی آن کار نکردهاند. اینکه الان چندسال است که طب اسلامی مطرح شده به این معنی نیست که ما کلاً طب اسلامی نداریم. اهل بیت آمدهاند که به ما برنامه جامع در همه زمینهها بدهند نه اینکه فقط درباره نماز و روزه و محرمات نظر بدهند. مریض شدن، سلامت جسمی و … همه جزو برنامههای زندگی است. ما حدود یازده هزار روایت طبی داریم که حتی اگر از بخشی از آنها که معتبر نیست چشم چوشی کنیم با بخش بسیاری از آنها میتوان یک مکتب طبی مستقل تهیه کرد.
بین مراجع تقلید هم در این باره اختلافاتی است
این درمانگر طب اسلامی گفت: بین مراجع تقلید هم در این باره اختلافاتی است؛ برخی مثل آیت الله نوری همدانی این مکتب را قبول دارند و از عملکرد این مکتب دفاع میکنند، برخی هم مثل آیت الله مکارم شیرازی مخالفت میکنند. سند ما هم برای طب اسلامی چهارکتاب معتبر شیعه مثل کتاب کافی، من لایحضره الفقیه، استفسار و تهذیب الاحکام است که در هر چهار اثر روایتهای معتبر طبی وجود دارد.
محمدعلی تبریزیان، از دیگر درمانگران طب اسلامی در ادامه و در تکمیل سخنان مهجوری گفت: پیشینه و تاریخ طب اسلامی به زمان پیدایش اسلام برمی گردد، چون از همان زمان آغاز دین اسلام مسائل درمان و سلامتی و اینها مطرح بوده است، ولی بحث احیا و اجرای آن چیز دیگری است. مثل بحث حکومت اسلامی که از زمان پیدایش اسلام مطرح بوده، ولی در ایران توسط امام خمینی (ره) اجرا و احیا شد، بنابراین مفهوم حکومت اسلامی چیز جدیدی نیست فقط توسط امام خمینی به عرصه عمل آمد.
وی افزود: طب اسلامی برای اولین بار حدود بیست سال پیش توسط آقای عباس تبریزیان مطرح شد و به عرصه عمل آمد. تعریف ما از طب اسلامی عبارت است از گزارههای سلامتی و بهداشتی در فرمایشات پیامبر و معصومین که براساس این تعریف، مدارک و سند معتبر هم وجود دارد. گاهی داروهایی که تهیه میکنیم مستقیماً از کلام معصومین گرفته شده گاهی هم به واسطه روایتها دارو را تهیه میکنیم. ما نمیگوئیم که برای همه درمانها نزد طب اسلامی بیایند، حتی اگر ۵۰ درصد این روایات معتبر و کاربردی باشد برما واجب است به همین ۵۰ درصد عمل و از آن استفاده کنیم و برای ۵۰ درصد باقیمانده افراد میتوانند به دیگران مراجعه کنند به عبارت دیگر به آن مقداری که میتوانیم کمک میکنیم.
تبریزیان ادامه داد: برخی میخواهند ریشه این علم را بزنند و میگویند ما کلاً چیزی به عنوان طب اسلامی نداریم در حالی که قطعاً طب اسلامی داریم، منتها در مورد حدود و جزئیات آن اختلافاتی وجود دارد. ما به متون شیعه که این روایات طبی در آن هست اعتماد داریم، چون متون شیعه معتبر و مکتوب است نه منقول. مثلاً در یک حدیث معتبر امام صادق (ع) از پیامبر آمده است که مریضیها کلاً به سه دسته تقسیم میشوند و درمان هم سه دسته است. خب ما براساس این قاعده کلی میتوانیم بسیاری از بیماریها را درمان کنیم.
عدهای ممکن است فکر کنند چون علم اسلامی وجود دارد طب اسلامی هم وجود دارد
در مقابل سیدمهدی ناظمی قره باغ، محقق و پژوهشگر طب سنتی که همچون طباطبایی معتقد است ما طبی با عنوان طب اسلامی نداریم به خبرنگار مهر گفت: طب اسلامی اصطلاحی است که وقتی به کار میبریم سریعاً یک زمینه پررنگ مذهبی و دینی از آن حمایت میکند که میتواند اذهان را فریب بدهد و افراد فکر میکنند که طبی منتسب به اسلام است و همین باعث مشروعیتش میشود. عدهای هم ممکن است فکر کنند که، چون علم اسلامی وجود دارد طب اسلامی هم وجود دارد، ولی باید دقت کنیم که علم اسلامی به طور مشخص مربوط به علوم حوزوی اشاره دارد و از نوعی عقلانیت بهرهمند هستند. طب سنتی هم برای خودش تعریف و اصول و موازین خودش را دارد.
وی افزود: در تاریخ ما هیچگاه طبی تحت عنوان طب اسلامی نداشتیم و نداریم و به قول معروف یک اصطلاح من درآوردی است. بعضی از افرادی که استاد طب سنتی بودند از اصطلاح طب اسلامی- ایرانی استفاده میکردند، منتها منظورشان یک طب جدید نبود، بلکه منظورشان این بود که طبی که معرفی میکنند خاستگاه ایرانی و اسلامی دارد. ما میتوانیم از احادیث طبی در اسلام استفاده کنیم و بسیاری از این احادیث با طب سنتی هم همخوانی دارد، اما حدیث وقتی یقینی است که ما در دلالتش یقین داشته باشیم و بدانیم از جانب معصوم صادر شده است.
ما میتوانیم از احادیث طبی در اسلام استفاده کنیم و بسیاری از این احادیث با طب سنتی هم همخوانی دارد، اما حدیث وقتی یقینی است که ما در دلالتش یقین داشته باشیم و بدانیم از جانب معصوم صادر شده است ناظمی قره باغ ادامه داد: عدهای که در ابتدا این اصطلاح را مطرح کردند از روی خیرخواهی این اصطلاح را مطرح کردند، ولی بعدها پای سود و درآمد زایی به میان آمد. متأسفانه بسیاری از این افراد متوجه نیستند که این درآمدزایی هم سلامت مردم را به خطر میاندازد و هم اعتقادات مردم را تضعیف میکند، چون فرد با اعتقاد دینی نزد این افراد میآید و وقتی درمان نمیشود اعتمادش را به اعتقادات مذهبی از بین میرود؛ بنابراین فقط بحث سلامت جسمانی در این موضوع مطرح نیست.
وی افزود: استفاده از احادیث درست است منتها توسط یک فرد متخصص و طبیب سنتی نه کسی که فقط عربی بلد است و میتواند متون دینی بخواند. اگر دیدگاه مدافعان طب موسوم به اسلامی بخواهد بسط پیدا کند علم از بین میرود و زیر سوال میرود. ما وقتی میتوانیم احادیث طبی را بفهمیم که از علم پزشکی هم مطلع و با آن آشنا باشیم. از اساتید بزرگ فقهی و حوزوی، یک نفر هم پیدا نمیکنیم که دیدگاهی مرتبط با طب اسلامی داشته باشند.
فقط طب سنتی میتواند از احادیث استفاده کند
این پژوهشگر اظهار داشت: به عقیده من فقط طب سنتی میتواند از احادیث استفاده کند و اینکه توقع داشته باشیم علم جدید از احادیث استفاده کند خیلی کار سختی است، چون روشهایشان با هم متفاوت است، ولی در هرحال لازم است که با اصول خاصی جلو رفت. من با اغلب اساتید طب سنتی صحبت کردم و قریب به اتفاق این نظر را دارند که طبی موسوم به طب اسلامی نداریم و از فضای پیش آمده ناراضی هستند. یکی از دلایلی که این افراد اظهار نظر صریح نمیکنند این است که نگرانند مورد توهین طرفداران این طب قرار بگیرند و از سوی آنها تکفیر شوند، اما دلیل دیگر این است که مسئولین محترم اساتید طب سنتی را در کنار طب موسوم به اسلامی قرار میدهند و به نوعی این دو را یک کاسه میکنند، در حالی که این دو با هم فرق دارند و در کنار یکدیگر قرار دادن این دو گروه در اذهان مردم تأثیر بد میگذارد، ضمن اینکه از افراد متخصص این حوزه هم استفاده نمیشود. اما همانطور که در ابتدا اشاره شد در مقابل مخالفان این نظام طبی افرادی هم هستند که به صورت سرسختانه از این نظام طبی دفاع میکنند و این روزها هم مشغول درمانگری هستند
با توجه به این نظرات موافق و مخالفی که درباره این نظام طبی تازه مطرح شده وجود دارد، به نظر میرسد باید متولیان و مسئولان حوزه بهداشت و درمان وارد عرصه عمل شوند و به این اوضاع سامان دهند. لازم است که پژوهش و تحقیقات جدی دراین باره صورت بگیرد و نظر وزارت بهداشت به عنوان نهاد متولی سلامت و درمان در این باره به صورت شفاف و جدی مطرح شود تا مردم نسبت به اموری از این قبیل آگاه شوند و کمتر مورد سواستفاده قراربگیرند.