جمعیت برای هر کشوری یکی از مولفهها و دغدغههای بزرگ است. در کشور ما بخشی از این مولفهها دلایل فرهنگی و مذهبی هم هستند، اما واقعیت این است که در این روزگار کشور پرجمعیتتر و البته دارای جمعیت جوانتر کشوری قدرتمندتر در عرصه بینالملل است. جمعیت مولفه قدرت است و جمعیت جوان نیروی انسانی ارزشمندی است که داشتن آن کشوری را موفق و نداشتن آن، کشور را از گردونه رقابتهای بینالمللی و پیشرفت حذف خواهد کرد.
در کشور ما جمعیت و میزان موالید از سوژههای پیچیدهای است که در گذر زمان اتفاقات و بحرانهای زیادی بر آن گذشته است. اما آنچه این روزها بر مقوله جمعیت ایرانیان میگذرد زنگ خطر پیری و سالمندی است. از آن طرف آمارها خبرهای خوشی از میزان موالید در کشور نمیدهد و تقریبا برنامهها، سیاستها، قوانین و لوایح مربوط به جمعیت، موالید و ازدواج هم معطل و رهاشده ماندهاند.
در یکی از تازهترین آمارها اعلام شده که ایران در تاریخ جهان سریعترین کاهش نرخ فرزندآوری به ازای هر زن را داشته است. فارغ از اینکه آیا جمیعتشناسان و متخصصین آماری با گذاره «درجهان» موافق باشند یا نه، آما آنچه آمارهای داخلی و تاثیرات ناشی از سیاست کنترل جمعیت در دهه هفتاد نشان میدهد این است که جمعیت در ایران در خطر است.
سریعترین در کاهش نرخ باروری
علیرغم اینکه قبلا درباره سریعترین نرخ کاهش فرزندآوری در ایران گفته شده بود، اما «ملیندا گیتس» با ارائه آماری مجددا در فضای مجازی آن را بر سر زبانها انداخت. گیتس که فعال حقوق بشر است و به همراه همسرش «بیل گیتس» اداره قدرتمندترین بنیاد خیریه خانوادگی به نام «بنیاد بیل و ملیندا گیتس» را برعده دارد در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی توییتر در حالی که درباره بهبود آمارهای جهانی در حوزه بهداشت و موالید صحبت میکرد با اشاره به ایران نوشت: «سریعترین کاهش نرخ فرزندآوری به ازای هر زن در تاریخ دنیا در ایران اتفاق افتاده است»
ملیندا گیتس و همسرش که به عنوان یکی از سردمداران و مروجین کاهش جمعیت در دنیا شناخته میشوند در همین توییت خود به دهه هفتاد یا دهه اواخر دهه نود میلادی اشاره میکند و میگوید «جایی که بزرگترین کارخانه تولید وسائل پیشگری از بارداری در جهان، در دهه نود در آن برپا شد» البته که شاید منظور خاتم گیتس همان برنامه کنترل جمعیت و چیزی بود که با نام «تنظیم خانواده» در ایران به راه افتاد و توانست تاثیر زیادی بر جمعیت ایران بگذارد.
آنچه در دهه هفتاد برای جمعیت اتفاق افتاددر دهه اول انقلاب اسلامی (سالهای ۱۳۶۶-۱۳۵۷) رشد جمعیت در ایران افزایش یافت و به ۹/۳ درصد رسید. دلایل اصلی رشد در این دوره را میتوان به عوامل زیادی نسبت داد. از جمله تعطیلی کلیه فعالیتهای سازمان های بینالمللی در اوایل انقلاب در کشور که مشوق زیادی برای کنترل جمیعت بودند، تشویق و حمایت مالی دولت از زوجهای جوان، کاهش میزان مرگ و میر به خصوص کاهش میزان مرگ و میر نوزادان در مناطق روستایی به علت راه اندازی شبکههای بهداشتی و درمانی کشور، توسعه راه ها، گسترش برق رسانی، توسعه وسایل ارتباط جمعی، توزیع مناسب منابع غذایی و افزایش سواد به ویژه در مناطق روستایی. مهمتر اینکه مردم انقلابی با پیامهای کنترل جمعیت به دلیل اینکه برنامههای کنترل جمعیت قبل از انقلاب را تداعی میکرد مقابله میکردند.
دردورهای که از سال ۱۳۶۷ تاکنون را شامل میشود، اقدامات وزارت بهداشت در زمینه کنترل جمعیت نتیجه داد و با جلب نظر و توجیه علما، شرایط پذیرش برنامههای تنظیم خانواده ایجاد شد.
گسترش شبکههای بهداشتی که تحت عنوان «سیاستهای غیر مستقیم» یا «سیاستهای ضمنی» از آن نام برده میشود، را نیز میتوان از عوامل اصلی اقدامات بسترساز برای اجرای رسمی برنامههای تنظیم خانواده از سال ۱۳۶۷ دانست.
موضوع کاهش جمعیت، سطح باروری و رشد جمعیت، کاهش تعداد و حجم جمعیت برای اولین بار پس از انقلاب اسلامی در برنامه اول توسعه کشور به صراحت هدفگذاری شد. بر اساس این برنامه کاهش نرخ باروری کل از ۴/۶ فرزند در سال ۱۳۶۵ باید به ۴ فرزند در سال ۱۳۹۰ برسد و نرخ رشد جمعیت نیز از ۲/۳ به ۹/۲ درصد برسد.
به هدف رسیدیم، اما متوقف نشدیم.اما مجموعه اقدامات نظیر قانون «تنظیم خانواده»، به کارگیری کلیه روشهای پیشگیری از بارداری، تبلیغ همه جانبهی رسانهای برای «فرزند کمتر، زندگی بهتر» و قوانین محدود کننده و ضد ارزش دانستن خانواده پراولاد و... موجب شد تا دوره ۵ ساله یعنی ۵ سال بعد از مصوبه نرخ باروری کل در سال ۱۳۷۱ به عدد ۴ برسد و اهداف برنامه اول توسعه در همان انتهای برنامه یعنی سال ۱۳۷۱ محقق شود.
از این رو باید با اتمام برنامه ۵ ساله وتحقق هدف، اقدامات کنترل و کاهش جمعیت متوقف و سیاستهای تثبیتی اجرا میگردید، اما بدون در نظر گرفتن تحقق هدف و بدون آینده نگری جمعیتی، لایحهای دائمی برای سیاستگذاری در راستای کاهش جمعیت در سال ۷۲ در مجلس شورای اسلامی تصویب شد که تنبیهات سخت گیرانهای برای خانواده دارای ۴ فرزند و بیشتر تعریف نمود.
عدم رصد و بازنگری سیاستهای جمعیتی موجب شد تا درانتهای دهه ۸۰ نرخ باروریِ کل پایینتر از حد جایگزینی قرار گیرد. با ادامه سیاستهای کاهش جمعیت، نرخ باروری کل از ۴ فرزند در سال ۱۳۷۱ به ۱/۲ در سال ۱۳۷۹ رسید که در واقع خط قرمز جمعیتی بود، اما هیچ توجهی به آن نشد.
سیاستهای کاهش جمعیت همچنان ادامه یافت. طوری که نرخ باروری در سال ۹۰ به ۷/۱ رسید. این کاهش شدید در جهان بی سابقه بود بدین جهت مجامع بین المللی از آن تعبیر به «انقلاب» نمودند. زیرا این تحول جمعیتی در کشورهای توسعه یافته که مبدع و مروج کاهش جمعیت بوده اند در بازه زمانی ۱۰۰ تا ۱۵۰ سال اتفاق میافتد، اما در ایران در یک بازه ۱۵ ساله اتفاق افتاد!
ایرانِ سالخورده
همه این اتفاقات در حالی درباره موضوع مهم جمعیت در حال وقوع است که آمارها میگوید تا ۲۰ سال آینده ایران کشوری سالمند و پیرترین کشور دنیا در منطقه خواهد بود. کمیسیون تازه تاسیس جمعیت در مجلس یازدهم نیز اعلام کرده است که اگر از پنجره جمعیتی فعلی عبور نکنیم باید اوج گیری بحران سالمندی در ایران از دهه ۱۴۳۰ را شاهد باشیم. آن هم در شرایطی که هنوز زیرساختهای کشور برای جمعیت سالمند آماده نیست.
کیانوش جهانپور؛ سخنگوی سابق وزارت بهداشت روز گذشته در صفحه شخصی خود در توییتر، توییت ملیندا گیتس درباره ایران را بازنشر و ترجمه کرد. اگرچه جهانپور این توییت را به عنوان یک موضوع نگران کننده بازنشر کرد، اما واکنش و نظرات افراد به این توییت گویای این بود که این روزها فقط طرح مسئله چارهساز نیست و باید دنبال راهحل بود.
عده زیادی از کاربران شرایط اقتصادی را عامل این کاهش و رکورددار شدن عنوان کرده بودند. کسانی که میگویند مطمئن نیستند در صورت فرزندآوری بتوانند از پس هزینههای آن در شرایط اقتصادی کنونی بربیایند.
اما عده دیگری هم هستند که در خم اول این ماجرا ماندهاند و فراهم نبودن امکانات برای ازدواج را عامل کاهش نرخ موالید بیان کردند. اگرچه این فراهم نبودن امکانات از قبیل مسکن، شغل و معیشت باز هم به وضعیت اقتصادی برمیگردد.
حالا درحالی که هنوز هم اسناد بالادستی و قوانین مربوط به افزایش جمعیت، تسهیل ازدواج و فرزندآوری بر زمین مانده است، یک بار دیگر آمارها اعلام کردند که ما همچنان در مسیر درستی از نظر جمعیتی قدم برنمیداریم.