روانشناسان اجتماعی چندین دهه است که سوالاتی از این قبیل را مورد توجه خود قرار دادهاند. نتایج چند آزمایش روانشناسی اجتماعی مشهور دنیا ممکن است برایتان جذاب و خواندنی باشد.
۱.آزمایش غار دزدان
چرا نزاع و درگیری همواره بین گروهها، احزاب و فرقههای مختلف روی میدهد؟ روانشناسی به اسم مظفر شریف معتقد است، درگیرهای بینگروهی در نتیجهی رقابت بر سر منابع، کلیشهها و تعصبات رخ میدهد. محققان در یک آزمایش بحث برانگیز، ۲۲ پسر ۱۱ و ۱۲ ساله را در اردوگاهی در پارک غاردزدهای اوکلاهاما به دو گروه تقسیم کردند. پسرها به دو گروه مجزا تقسیم شده بودند. دو گروه در هفتهی اول آزمایش با افراد گروه دیگر در ارتباط بودند.
در فاز دوم آزمایش بچهها متوجه شدند که گروه دیگری هم وجود دارد. در همین مرحله بود که محققان گروهها را در رقابت مستقیم و صریح با همدیگر قرار دادند. پسرها علنا از اعضای گروه خودشان طرفداری میکردند، ارزشی برای اعضاء گروه مقابل قائل نمیشدند و به این ترتیب، درگیری و نفاقی مشهود و قابلملاحظه بین دو گروه به وجود آمد.
در فاز پایانی، محققان از کارهایی استفاده کردند که به مشارکت و همکاری دو گروه نیاز داشت. این کارهای مشترک به پسرها کمک کرد تا شناختی از اعضاء گروه مقابل بهدست بیاورند و در نهایت، منجر به آتشبس بین دشمنان و رقبا شد.
۲. آزمایش ویولوننواز در مترو
ویولوننواز معروفی به نام جاش بل در سال ۲۰۰۷ خودش را در هیبت یک نوازندهی خیابانی درآورد و در یکی از ایستگاههای شلوغ متروی واشنگتن دی. سی. به نواختن ویولون پرداخت. بهای متوسط هر بلیط کنسرت بل در آن سال ۱۰۰ دلار بود. او یکی از معروفترین و بزرگترین نوازندههای دنیا است و ارزش ویولون دستسازش در آن سال بیشتر از ۳.۵ میلیون دلار بود. بااینوجود، بیشتر مردم در ایستگاه مترو شتابزده و بیتوجه به او از کنارش رد میشدند. اگر کودکی از قضا میایستاد تا نواختن او را تماشا کند و به سازش گوش بدهد، پدر یا مادرش دستش را محکم میکشید و کودک را با خودش میبرد.
این آزمایش سوالات تاملبرانگیزی را مطرح کرد: چطور میشود که ما آدمها نه ارزشی برای زیبایی قائل میشویم و نه اندکی درنگ میکنیم تا شاهد زیباییها و آثار هنری اطرافمان باشیم و در برابر آنها قدرشناسی کنیم؟
۳. آزمایش روانشناسی اجتماعی پلههای پیانویی
چطور میتوانید کاری کنید که مردم رفتار روزمرهی خود را تغییر بدهند و انتخابهایی سالمتر داشته باشند؟
فولکس واگن حامی یک آزمایش اجتماعی شد و تئوری سرگرمکنندهای مطرح کرد؛ بر اساس این تئوری، جذاب کردن معمولیترین و خستهکنندهترین کارها میتواند به مردم انگیزهای برای تغییر رفتارشان بدهد. آزمایش پلههای پیانویی هم بخشی از این تئوری بود. در این آزمایش، پلههای مترو به دکمههای پیانوی خیلی بزرگی تبدیل شده بودند. درست کنار پلهها هم پلهبرقی قرار داشت و مردم میتوانستند انتخاب کنند که با پله برقی بروند یا پلهها را بالا و پایین کنند.
نتایج این آزمایش نشان داد ۶۶ درصد از مردم بجای پله برقی از پلهها استفاده کردند.
اضافه کردن یک عنصر جذاب و سرگرمکننده میتواند به مردم انگیزهای بدهد تا رفتار خود را تغییر بدهند و گزینهی سالمتر را انتخاب کنند.
۴. آزمایش روانشناسی اجتماعی مارشمالو
در اواخر دههی ۱۹۶۰ و اوایل ۱۹۷۰ میلادی، روانشناسی به نام والتر میشل آزمایشهایی روی لذت به تاخیر افتاده انجام داد. میشل علاقمند بود بداند آیا توانایی به تاخیر انداختن لذت میتواند نمادی از موفقیت افراد در زندگی آیندهشان باشد. او این سری آزمایشهایش را روی کودکان ۴ تا ۶ ساله انجام داد. میشل بچهها را در اتاقی قرار میداد که از قبل مارشمالو یا کلوچههایی هم در آنجا گذاشته بود. پژوهشگر قبل از ترک اتاق به هر کدام از بچهها میگفت که اگر بعد از ۱۵ دقیقه هنوز به خوراکی خودشان دست نزده باشند، خوراکی دیگری هم به آنها داده میشود.
ادامهی این مطالعات سالها بعد روی همین شرکتکنندگان انجام شد. نتایج بهدست آمده نشان داد کودکانی که توانسته بودند لذت حاصل از خوردن مارشمالوها یا کلوچهها را به تاخیر بیندازند، در حوزههای مختلف زندگیشان- از جمله دستاوردهای تحصیلی- عملکردی موفقتر و بهتر داشتهاند. معدل دیپلم بچههایی که توانسته بودند ۱۵ دقیقه صبر کنند و خوراکی دوم را دریافت کنند، بالاتر بود و به سطوح تحصیلی بالاتری راه یافته بودند.
نتایج این آزمایش نشان میدهد که مهارت صبر کردن برای بهرهمند شدن از لذت مهارتی لازم برای موفق شدن است. بر اساس این یافتهها، این مهارت در کودکی شکل میگیرد و تا آخر عمر در فرد باقی میماند.
۵. آزمایش اتاق دودی
اگر شما کسی را ببینید که مشکلی برایش پیش آمده و در دردسری گرفتار شده، آیا فکر میکنید کاری میکنید تا به او کمکی کرده باشید؟ روانشناسان دریافتهاند که پاسخ به این سوال به شدت به تعداد افراد حاضر در آن موقعیت بستگی دارد. وقتی ما تنها شخص حاضر در آن موقعیت هستیم، به احتمال بسیار زیاد کاری برای کمک به آن شخص میکنیم. اما وقتی ما عضوی از یک جمع حاضر در این موقعیت باشیم، احتمال کمک کردن از سمت ما بسیار کم میشود.
در حقیقت، قاتل زن جوانی به نام کیتی ژنووسه باعث شد توجه عموم به این پدیده جلب شود. اگرچه در هنگام حمله قاتل به زن جوان عدهای شاهد این ماجرا بودهاند، کسی به کمک زن نرفت تا وقتی که دیگر کار از کار گذشت. این رفتار نمونهای از اثر تماشاگر نامیده میشود؛ همان چیزی که میگوید فرد در صورت حضور دیگران قادر به اقدام کردن نیست.
پژوهشگران در آزمایشی از شرکتکنندگان خواستند تا در اتاقی بنشینند و پرسشنامهای را پر کنند. ناگهان اتاق پر از دود میشد. در برخی از مواقع، شرکتکننده در اتاق تنها بود. در برخی مواقع سه شرکتکنندهی بیخبر از همه جا در اتاق بودند و در برخی مواقع هم یک شرکتکننده واقعی و دو شرکتکنندهی نمادین در اتاق حاضر بودند. در موقعیتی که یک شرکتکنندهی واقعی و دو شرکتکنندهی نمادین در آزمایش حضور داشتند، شرکتکنندههای نمادین وانمود کردند به دود بیاعتنا هستند و همچنان به پر کردن پرسشنامهها ادامه دادند.
وقتی شرکتکنندهها تنها بودند، حدودا سه چهارم شرکتکنندهها با آرامش اتاق را ترک کردند تا به پژوهشگران خبر بدهند که دودی در اتاق پیچیده. در شرایطی که سه شرکتکنندهی واقعی در اتاق وجود داشت، فقط زیر ۴۰ درصد از آنها خبر پیچیدن دود را به پژوهشگران دادند. در شرایطی که دو شرکتکنندهی نمادین در اتاق وجود داشت که اعتنایی به دود نکرده بودند، فقط ۱۰ درصد از شرکتکنندگان واقعی اتاق را ترک کردند تا از پیچیدن دود در اتاق به پژوهشگران خبر بدهند.
این آزمایش به خوبی نشان میدهد که وقتی پای ضرورت در میان باشد، مردم چقدر به عکسالعملهای دیگران وابسته هستند تا دست به اقدامی بزنند.
وقتی ماجرایی در حال وقوع است اما ظاهرا کسی عکسالعملی نشان نمیدهد، هر فرد به نشانههایی که از جمع میگیرد وابسته میشود و تصور میکند نیاز نیست عکسالعملی نشان بدهد.
۶. آزمایش روانشناسی اجتماعی کارلسبرگ
آیا تابحال احساس کردهاید دیگران بر اساس ظاهرتان قضاوت غیرمنصفانهای از شما داشتهاند؟ یا برایتان پیش آمده که نخستین بار که کسی را دیدهاید بر اساس اینکه ظاهرش چطور به نظر میرسد، برداشت اشتباهی از او کرده باشید؟ متاسفانه، آدمها قضاوتهای آنیشان از نخستین برخورد با دیگران را مبنای تصمیمهای سریع و شتابزدهشان میکنند. این تاثیرات و قضاوتهایی که مبتنی است بر ظواهر و شواهد بیرونی برخی اوقات باعث میشود افراد ویژگیها و خصوصیات درونی دیگران را نادیده بگیرند.
در یک آزمایش اجتماعی که درواقع ابتدا به صورت یک تبلیغ بازرگانی شروع شد، یک زوج بیخبر از همه جا وارد یک سینمای شلوغ میشدند. به جز دو صندلی، همهی ۱۵۰ صندلی داخل سینما پر بودند. ماجرا از این قرار بود که تمام آن ۱۴۸ صندلی دیگر توسط مردان ترسناک و قویهیکلی پر شده بود.
اگر شما در چنین موقعیتی قرار میگرفتید چه کار میکردید؟ آیا با خیال راحت میرفتید، روی یکی از آن صندلیها مینشستید و از تماشای فیلم لذت میبردید یا وحشت میکردید و پا به فرار میگذاشتید؟ در آزمایش غیررسمی، همهی این زوجها در نهایت روی صندلیهایشان نمینشستند اما آنهایی که در نهایت در سالن میماندند، فرار نمیکردند و سر جایشان مینشستند، با تشویق حاضران روبهرو میشدند.
این آزمایش مثال خوبی است و نشان میدهد چرا مردم نباید از روی ظاهر چیزی یا کسی آن را قضاوت کنند.
۷. آزمایش تاثیر هاله
این آزمایش در سال ۱۹۲۰ در مقالهای منتشر شد. در این مقاله روانشناسی به نام ادوار سورندایک از فرماندهان نظامی خواست تا به ویژگیهای مختلف سربازان زیردست خودشان نمره بدهند. سورندایک میخواست بداند چطور تاثیر یک ویژگی- مثلا هوش- روی درک فرماندهان از سایر ویژگیهای فردی- مثل رهبری، وفاداری و صداقت- اثر میگذارد.
سورندایک دریافت وقتی افراد تاثیر خوبی از یک ویژگی در فردی دیگر میگیرند، آن احساس بر درک آنها از سایر ویژگیهای آن فرد تاثیر میگذارد. مثلا، وقتی از نظر شما کسی جذاب باشد، بنا بر اثر هاله، این احساس شما نسبت به این فرد باعث میشود تصور کنید او فردی مهربان، باهوش و خوشمشرب است. برعکس آن هم صادق است. احساسات منفی ما نسبت به یک ویژگی خاص در یک فرد میتواند در مجموع تاثیری منفی بر درک ما از سایر ویژگیهای آن فرد بگذارد.
۸. آزمایش اجماع غلط
در اواخر دههی ۱۹۷۰ پژوهشگری به نام لی راس و همکارانش آزمایشهای روشنگرایانهای انجام دادند. در یکی از این آزمایشها، محققان از شرکتکنندگان خواستند تا تصور کنند که در یک نزاع و درگیری فرضی گیر افتادهاند و راهی برای بیرون رفتن از این وضعیت انتخاب کنند و بعلاوه برآورد کنند که چه تعداد افراد همین راهی که آنها میروند را انتخاب میکنند. محققان دریافتند صرف نظر از اینکه شرکتکنندگان کدام گزینه را انتخاب میکنند، آنها معتقدند اکثریت قابلملاحظهای از سایر مردم همان راهی که آنها میروند را انتخاب خواهند کرد.
پژوهشگران در تحقیق دیگری از دانشجویانی که در محوطهی دانشگاه بودند خواستند تابلوی بزرگی را در دست بگیرند. درواقع آنها قرار بود با آن تابلوی تبلیغاتی در محوطهی دانشگاه قدم بزنند و با این کار رستورانی را تبلیغ کنند. در مرحلهی بعدی پژوهشگران از آنها پرسیدند که به نظر آنها چه تعداد از بقیهی دانشجوها نیز حاضر به چنین کاری میشوند. نتایج این نظرسنجی نشان داد آنهایی که خودشان تابلوی تبلیغاتی را در دست گرفته بودند، گمان میکردند اکثریت دانشجوها با این کار موافقت خواهند کرد. آنهایی هم که با این کار موافقت نکرده بودند، احساس میکردند بقیه با این پیشنهاد موافقت نخواهند کرد.
نتایج این آزمایشها تاثیر اجماع غلط در علم روانشناسی را نشان میدهد.
مهم نیست چه باورهایی داریم، چه انتخابهایی میکنیم یا چگونه رفتار میکنیم؛ ما انسانها ترجیح میدهیم باور کنیم که بیشتر مردم با ما موافقند و همان طوری رفتار میکنند که ما رفتار میکنیم.
کلام آخر
روانشناسی اجتماعی شاخهای عمیق و متنوع در علم روانشناسی است. روانشناسی اجتماعی به ما کمک میکند تا چگونگی رفتار انسانها در میان گروهها و چگونگی تاثیرپذیری رفتار از فشارهای اجتماعی را درک کنیم. مطالعهی برخی از این آزمایشهای روانشناسی اجتماعی دیدی وسیعتر به علاقمندان این حوزه میدهد.