برای خیلیها سوال است که چرا وقایع ۹۶ و ۹۸ از سالهای ۷۸ و ۸۸ خشنتر بود و تلفات بیشتری را در پی داشت.
شواهد حاکی از آن است که CIA در جنگ شهری علیه ایران، استراتژی خود را تغییر داده است.
مدل سیستمی بلوا، از سال ۲۰۱۷ با روی کار آمدن مایکل اندریا به عنوان مسئول میز ایران در سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا تغییر محسوسی پیدا کرد.
اندریا از سال ۱۹۷۹ وارد سیا شد و اندکی بعد در پوشش کارمند سفارت، اولین مأموریت خود را در دارالسلام تانزانیا آغاز کرد.
وی در سالهای بعد ماموریتهای داخلی و خارجی بسیاری را تجربه کرد تا آن که نیویورک تایمز سال ۲۰۱۷ در خبری اعلام کرد که اندریا مسئول میز ایران در CIA شده است.
مک آدمز رئیس اندیشکده «رند پال» در مصاحبهای در مورد وقایع آبان ۹۸ ایران گفت که این گونه نا آرامیها بیشتر کار «مرکز ماموریت ایران» است و اگر به خاطر داشته باشید مایکل اندریا به مدیریت آن منصوب شد.
آنها با برخی از مردم داخل ایران کار میکنند. آنها با اقلیتهای قومی و مذهبی کار میکنند. آنها سازمان مجاهدین را دارند که به عنوان مأمور آمریکا به داخل ایران میروند.
قبل از اندریا، سیا با کمک بنیاد جرج سوروس یهودی در سالهای گذشته تلاشهایی را در راستای انقلابهای رنگی انجام داد، ولی وقایع این دو سال اخیر نشان میدهد که با انتخاب ترامپ، مدل براندازی تغییر کرده و اندریا روش انقلاب سزارینی را در دستور کار قرار داده است.
انقلابهای سزارینی بر خلاف انقلابهای مخملی بسیار خشن و ضربتی هستند.
علت آن که این انقلابها نام سزارینی به خود گرفتهاند آن است که شبیه روش مبارزه مارکسیستها خونین و دردناک هستند.
مارکس در دکترین مبارزاتی خود گفته بود؛ (قوه) قهر، به مثابه قابله هر جامعهی کهنهای است که آبستن جامعه نوین است.
هوشی مین، رهبر چریکهای کمونیست ویتنام نیز گفته بود؛ در مبارزه سخت علیه دشمنان طبقاتی و ملی باید برای کسب قدرت و دفاع از آن قهر انقلابی را علیه ضد انقلاب به کار بست.
چریکهای چپ از ۱۹۱۷ بعد از پیروزی انقلاب اکتبر روسیه در اکثر کشورها از جمله چین و ویتنام معتقد بودند که جنین حکومت جدید باید از پهلوی حکومت فعلی متولد شود و این تولد مثل هر تولد دیگری درد زایمان دارد.
بستر انقلابهای مخملی (مثلا آنچه که در اوکراین اتفاق افتاد) بر اعتراضات سیاسی سوار است، ولی انقلابهای سزارینی بر خلاف مخملی بر بستر اعتراضات اقتصادی شکل میگیرند و همانطور که دیدیم ظرف چند روز از حالت عادی وارد فاز مسلحانه و خشونت میشوند.
در آییننامههای ارتش آمریکا، اعتراضات خیابانی همراه با بلوا را به سه دسته کلی تقسیم میکنند:
بلوای سازمان نیافته و غیر مسلحانه که آشوب نام دارد.
بلوای سازمان یافته و غیر مسلحانه که اغتشاش نام دارد.
بلوای سازمان یافته و مسلحانه که شورش نام دارد.
انقلاب سزارینی که اندریا برای ایران طراحی کرده بود ظرف چهار روز به گام سوم رسید و به راحتی بلوا را وارد فاز درگیری مسلحانه کرد (بر خلاف سال ۸۸).
سال گذشته روزنامه تکویم ترکیه از قول اندریا نوشته بود که بین ۹۰۰ نفر از عوامل مستقیم و غیر مستقیم سازمان سیا در قالب بازرگان و تجار وارد ایران شدهاند. در اعتراضات اخیر مشخص شد که بخشی از این افراد نقش تعیین لیدر و بخشی نقش پشتیبانی داشتند. تعدادی از آنها دستگیر و تعدادی دیگر همچنان آزاد هستند.
لیدرهای این اغتشاشات سعی داشتند برای خونین کردن صحنه نبرد، درگیریها را به سمت نقاط حساس مثل خطوط لوله گاز، منابع نفت، کلانتریها، ناحیههای مقاومت بسیج و. ببرند. طبیعی است که در دفاع از نقاط حساس حق تیر مستقیم برای ماموران محفوظ است چرا که انتخاب برای آنها بین بد و بدتر است. یا باید مهاجمین متفرق شوند یا باید مسئولیت مرگ هزاران نفر در صورت منفجر شدن منابع نفتی و یا دزدیده شدن اسلحههای کلانتری را پذیرفت.
کشته شدگان اعتراضات به سه بخش تقسیم میشوند:
* بخشی از کشته شدگان آبان ماه، نیروهای امنیتی بودند.
* ۸۵% کشتهشدگان طبق اعلام شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی مردم عادی بودند.
* درصد محدودی هم، سرشاخههای هدایت اغتشاش بودند که بخش از هفتصد نفر آموزش دیده توسط «مایکل اندریا» بودند. کسانی که اعتراضات بحق مردم را به سوی حمله به مراکز خاص هدایت میکردند تا کار به شورش و درگیری مسلحانه بکشد. این افراد در لایههای زیرین جامعه مانده و کمین کرده بودند برای روز مبادا. با کشتهشدن این افراد نظام حجامت شد.
در پایان باید گفت که انقلاب سزارینی اندریا با جنگ اقتصادی منوخین وزیر خزانهداری و جنگ رسانهای برایان هوک، به صورت یکپارچه استراتژی کلان جنگ هیبریدی آمریکا علیه ایران را شکل میدهد.