شاید افراد زیادی یادشان نباشد که در جریان
جنگ تحمیلی عراقیهایی بودند که علیه صدام دوشادوش ایرانیها جنگیدند و در عملیاتهای مختلفی کمک کردند. آنها «سپاه بدر» نام داشتند، سپاهی که هنوز هم پابرجاست و فعالیت میکند.
تا پیش از عملیات بیت المقدس در سال ۱۳۶۱ که منجر به آزادسازی خرمشهر شد، نیروهای مجاهد عراقی به صورت داوطلبانه در کارهای تخصصی مانند تکنسین فنی، مترجمی اسرای عراقی و شنود مکالمات بی سیم بعثیها در برخی یگانهای ایرانی نقش داشتند.
محسن رضایی فرمانده کل سپاه در دفاع مقدس میگوید که بعد از آزادسازی
خرمشهر تصمیم گرفته شد تا تیپی با استفاده از نیروهای عراقی سازماندهی شود تا در جریان پیشروی در خاک عراق و ورود به شهرها و روستاهای عراق نقش داشته باشند و پس از مدتی بتوانند مستقل بشوند و به عراق برگردند و در راستای آرمانشان که سرنگونی رژیم بعثی صدام بود، فعالیت کنند.
سپاه بدر چگونه شکل گرفت؟
هسته اولیه این یگان، در سال ۱۳۶۲ و در شرق بصره شکل گرفت. در آنجا از تعدادی رزمنده مسلمان عراقی گردانی به نام «شهید صدر» تشکیل و در پدافند پاسگاه زید به کار گرفته شد.
در عملیات بدر، این گروه با عنوان گردانهای شهید صدر در کنار لشکر ۲۵ کربلا، قرارگاه نجف ۲ را تشکیل دادند و فعالیتهای مهمی را هم انجام دادند. بعد از عملیات بدر نیز مسئولیت پدافند قسمتی از هور را به عهده گرفتند و در تدابیر بعدی مسئولان سپاه، قرار شد که ترکیب این نیروها با نیروهای قرارگاه رمضان، «تیپ بدر» را به وجود آورد و عشایر مبارز تحت امر قرارگاه نصرت نیز در چارچوب این تیپ قرار بگیرند.
البته در این تیپ، کادرهایی از سپاه نیز حضور داشتند که بیشتر برای انتقال تجربه و همچنین برای استحکام بافت تیپ و قوام تشکیلات آن در کنار مجاهدان عراقی تلاش میکردند.
انتخاب شهید دقایقی برای فرماندهی تیپ بدر
سرلشکر محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران در دوران جنگ تحمیلی درباره سازماندهی و بکارگیری رزمندگان و مجاهدین عراقی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در «تیپ۹ بدر» که بعدها به لشکر و بعدتر در کشور عراق به «سازمان بدر» ارتقاء یافته است، میگوید: «ما در کار با نیروهای عراقی چند مرحله را پشت سر گذاشتیم. تا قبل از آزادسازی خرمشهر یک نوع همکاری را با نیروهای داوطلب عراقی در دستور کار داشتیم و پس از آزادسازی سازی خرمشهر وقتی که در سال ۱۳۶۱ به مرزها رسیدیم دوره جدیدی از به کارگیری نیروهای داوطلب عراقی آغاز شد.
در دوره نخست، نیروهای عراقی عمدتا آموزش میدیدند و به عنوان متخصص در برخی یگانها و لشکرهای سپاه مثلا به عنوان تکنسین فنی یا در مواردی برای مترجمی اسرای عراقی یا فعالیتهای شنود مکالمات بی سیم بعثیها از آنها استفاده میکردیم. اما کار سازمان یافتهای را با آنها آغاز نکرده بودیم.»
او درباره انتخاب فردی برای فرماهندهی این تیپ توضیح میدهد: «مناسبترین فردی را که برای فرماندهی لشکر میشناختم شهید دقایقی بود. من از قبل انقلاب با شهید دقایقی آشنا و دوست بودم. در جریان مبارزه با رژیم شاه در قالب «گروه منصورون» با هم بودیم و بعد از انقلاب هم رابطه ما ادامه داشت. صبر و حوصله شهید دقایقی بسیار زیاد بود. چون پیشاپیش معلوم بود که برای فرماندهی نیروهای داوطلب عراقی صبر و حوصله بالایی لازم است. برخورد انسان دوستانه و روح ملایم و دوستانهای در ایشان وجود داشت و برای چنین مأموریت مهمی این روحیه فوقالعاده لازم بود. همچنین سازماندهی و تشکیل یک لشکر جدید نیازمند دقت بالایی بود و او هم فرد بسیار دقیقی بود. به ویژه در شناسایی نیروها بسیار دقیق عمل میکرد.»
سختیهای کار فرماندهی تیپ بدر
شهید دقایقی برای سازماندهی و اداره این لشکر زحمات زیادی کشید. یاد گرفتن کامل زبان عربی، آموختن ویژگیها، فرهنگ عراقیها و درک تفاوتهای ناشی از تفاوت فرهنگ و بینش نیروهای مجاهدین عراقی و اسرای عراقی جزو سختیهای کار فرماندهی تیپ بدر بود. در مدت کوتاهی ظرف همان چند ماه نخست شهید دقایقی توانست بر مشکلات غلبه کند و لشکر را خوب سازماندهی و گردانبندی کرد.
نخستین عملیات
عملیات قدس ۴ نخستین تجربه این تیپ در زمینه عملیات محدود به شمار میرود که عملیات موفقی بود. این عملیات در ۱ مرداد ۱۳۶۴ در بخشی از هور انجام شد. این نیروها قبل از اجرای عملیات پدافند همین منطقه را بر عهده داشتند. شناسایی دقیق، ارتباط قوی بین نیروهای عملکننده و فرماندهی، توجیه خوب نیروهای عملیاتی، فعال بودن پست شنود، سرعت عمل و هماهنگی مناسب غواصان از دلایل موفقیت این عملیات بود.
مجاهدان و احرار
نیروهای این یگان دو دسته بودند. دسته نخست مجاهدان بودند که از ابتدا در شکلگیری این تیپ نقش داشتند. این دسته نیز شامل دو گروه بود. یک گروه نیروهای نظامی متشکل از افسران، درجهداران و سربازان عراقی بود که اوایل جنگ پناهنده شدند، اینها افراد با ایمانی بودند که بیشتر جنبه نظامی داشتند. گروه دوم نیروهای مردمی بودند که بیشترشان تحصیلات بالایی داشتند (دانشجو و فارغالتحصیل مهندسی و رشتههای دیگر) و دارای بینش سیاسی خوبی بودند. فرماندهی تیپ به طور مطلوبی این افراد را با توجه به تواناییهایی که داشتند به کار میگرفت.
دسته دوم احرار یا تواب بودند که در جنگ به اسارت رزمندگان ایرانی درآمده بودند. رزمندگان ایرانی به خصوص سردار شهید اسماعیل دقایقی آن افرادی را که به اجبار به جنگ آمده بودند را شناسایی و با تک تک آنها صحبت میکرد و در نتیجه این عراقیها وارد یگان بدر شدند و احرار نام گرفتند.
۱۰۵ شهید تنها در عملیات مرصاد
ابواحمد النداوی یکی از رزمنده سپاه بدر نیز که در عملیات مرصاد نیز حضور داشته است، درباره تعداد شهدای این لشکر میگوید: «در مجموع ۱۰۵ نفر از سپاه بدر در عملیات مرصاد به شهادت رسیدهاند که دو تن از آنان بحرینی و یک نفر فرانسوی بودند که این سه نفر نیز از نیروهای سپاه بدر محسوب میشدند.»
پایداری سپاه بدر پس از جنگ
بعد از سقوط حکومت صدام حسین، عملیاتهای نظامی این گروه در عراق، ادامه یافت. با ظهور داعش، این گروه نظامی، از آمادهترین شبهنظامیان شیعه عراقی هستند که در خط مقدم مبارزه با داعش حضور داشتند. با شروع عملیات آزادسازی تکریت، هواپیماهای آمریکایی از همراهی نیروهای عراقی خودداری کردند و علت این امر، حضور شبهنظامیان سپاه بدر در میان آنها بود. در نهایت، با لغو حضور سربازان بدر در جریان آزادسازی تکریت، نیروی هوایی آمریکا، از ۲۵ مارس ۲۰۱۵ (میلادی)، بمباران مواضع داعش در تکریت را شروع کرد.