از یکصد و ده سال پیش که مظفرالدین_شاه فرمان مشروطیت را امضا کرد خیلی شرایط و مسائل تغییر کرده اما انگار از شگفتی های تاریخ کشور ما این است که گویی مسائل ملت و جامعه همان است که بود.
بعبارتی به نحوی بسیار عجیب و غریب مشروطه یکصد و ده سال است کارت پستال یا عکس دسته جمعی ملت ایران است.
از فراز و فرودهای مربوط به انقلاب اسلامی و دفاع مقدس که بگذریم که در مقاطعی توانست جامعه را یکپارچه، منسجم و یکسو نماید ؛ کلیت مشکلات ما با کلیت مشکلات جمعی که در عکس می بینید و جملگی به رحمت حضرت حق رفته اند فرقی نمی کند.
- اختلاف ملیون و مذهبیون
- اختلاف روشنفکرها و اهل مشروعه
- از فتوای همراهی با انقلاب تا حکم اعدام شیخ فضل الله نوری و انزوای روحانیت طرفدار مشروطه در فضای حوزه
- از هدایت درس خوانده های غرب در انقلاب تا پناه آوردن ملت و علما به سفارت بریتانیا برای مشروطه
- از دفاع خارجی ها از مشروطه تا سرکوب مشروطه توسط روس و انگلیس
- از تندروی های #مطبوعات و #رسانه های آن زمان تا زمینه چینی برای استبدادصغیر - میل وافر بخش بزرگی از ملت برای سو استفاده از آزادی و فضای باز سیاسی و زمینه سازی برای بروز هرجو_مرج -
- از عکس دسته جمعی همه ملت همیشه در_صحنه تا باز بی تفاوتی همین ملت برای پیگیری اهداف این انقلاب
-و بالاخره بزرگترین میراث مشروطیت ایرانی ، یعنی سیاست_زدگی ایرانیان و اظهارنظرهای کف خیابانی و بی پایه توسط همه اقشار در همه امور.
خوب که این صد و ده سال را مرور کنیم انگار بهیچ وجه جامعه ما قصد دور شدن از مشروطه را ندارد و وقایع مختلف عینا در سیکل های بیست ساله و سی ساله از اول تکرار می شود.
تولد جامعه پسا مشروطه یعنی عبور از هیجان ها و سرخوردگی ها؛
دوقطبی شیدایی و افسردگی و رسیدن به جامعه ای که تکلیف خودش را می داند.
از مشروطه بدین سو ، عنوان آشنای "عبور از مرحله گذار" چیزی است که بالاخره هنوز هم اتفاق نیفتاده و به راستی به جهت تاخیر در آن و در جا زدن تاریخی و اجتماعی خود باید از آن نگران و ناراحت بود
به واقع باید در فکر خروج از دور باطل اجتماع در حال و هوای مشروطه بود.
محمد صادق دهنادی