الیکا عبدالرزاقی این روزها بیشتر با برنامه جوکر دیده می شود. الیکا عبدالرزاقی و شوهرش امین زندگانی هر دو بازیگران شناخته شده تئاتر و تلویزیون هستند. در این مطلب علاوه بر بیوگرافی الیکا عبدالرزاقی و همسرش به نحوه آشنایی و بخش هایی از صحبت شان پرداخته ایم.
الیکا عبدالرزاقی متولد ۱۸ مرداد ۱۳۵۸ در شهر رامسر، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون است. الیکا عبدالرزاقی دانشآموخته آموزشگاه هنری سمندریان و دارای مدرک کارشناسی ادبیات نمایشی است. الیکا عبدالرزاقی دو برادر دارد و مادرش سوسن فلکی مقدم است.
وی پدرش را در ۱۱ سالگی در زلزله رودبار از دست داده است.
الیکا عبدالرزاقی در تازهترین پست خود در اینستاگرام نوشت: وقتى کسى گلى رو دوست داره که تو کرورها و کرورها ستاره تنها یدونه ازش هست براى احساس خوشبختى تنها کافیه نگاهى به اون همه ستاره بندازه و با خودش بگه گل من یه جایى میون اون ستاره هاست باباى خوبم گل من هر سال این موقع بیش از هر وقت دلم برات تنگه و فقط با نگاهى به آسمون دلمو آروم میکنم و میگم هستى پشتمى کنارمى روحت شاد تک گل درخشان همه ستاره هاى آسمون. ٣١خرداد سالگرد عزیران از دست رفته زلزله رودبار بر همه بازماندگان تسلیت.
الیکا عبدالرزاقی در سال ۱۳۷۷ بعد از قبولی در تست بازیگر سریال گم شده وارد قاب تلویزیون شد تا اینکه یکسال بعد در فیلم مومیایی سه کنار پرویز پرستویی بازی کرد. سال ۱۳۸۵ وقتی ۲۷ ساله بود به دعوت مهران مدیری در سریال باغ مظفر بازی کرد تا اینکه با سریال مرد هزاز چهره و در نهایت با قهوه تلخ به اوج شهرت رسید.
امین زندگانی متولد ۵ شهریور ۱۳۵۱ در تهران، بازیگر است. امین زندگانی فارغ التحصیل لیسانس رشته تئاتر از دانشگاه هنر است؛ وی پسر مرحوم سیاوش زندگانی آهنگساز و نوازنده ویلن و برادر امید زندگانی است.
امین زندگانی در سال ۱۳۷۱ وارد دانشگاه هنر شد و در رشته تئاتر به تحصیل پرداخت، وی پس از آن پا به عرصه بازیگری گذاشت و در نمایشهایی مثل همسرایی مختار، خروسک پریشان، بازی تابلوی آخر، به من دروغ بگو، دو مرد بر یک نیمکت، سرخ سوزان، مرغ دریایی به ایفای نقش پرداخت.
امین زندگانی در سال ۱۳۷۴ برای بازی در سریال وکلای جوان انتخاب شد و برای اولین بار مقابل دوربین قرار گرفت. او پس از آن برای بازی در سریالهای به سوی پیروزی سیروس مقدم و راه سوم قاسم جعفری انتخاب شد. امین زندگانی با بازی در فیلم شهرآشوب وارد سینما شد و پس از آن در فیلمهای بازیگر و آدمکها به ایفای نقش پرداخت.
امین زندگانی و الیکا عبدالرزاقی در سال ۹۲ با یکدیگر ازدواج کردند. الیکا عبدالرزاقی یک بار در مصاحبهای دربارهی ماجرای آشنایی او و زندگانی و همینطور ازدواج شان گفته:
«داستان آشنایی من و امین به یک تله فیلم، بر میگردد، در آن فیلم ما نقش زن و شوهر را بازی میکردیم. بعد از بازی در آن اثر، ارتباط خانوادگی بین ما به وجود آمد و این مراودات خانوادگی بیشتر شد، تا این که بعد از گذشت مدتی، متوجه شدیم لحظه به لحظه بیشتراز لحاظ حسی به هم نزدیک تریم و مسائلی بین ما وجود دارد که باعث نزدیک شدن و کنار هم قرار گرفتن ما میشود، به همین خاطر وقتی بحث نامزدی ما مطرح شد، اطرافیان ما چندان تعجب نکردند و انگار منتظر چنین اتفاقی بودند. خوشبختانه خانوادههای ما از این تصمیم مان استقبال کردند.
وقتی خبر ازدواج من و امین زندگانی رسانهای شد، خیلیها از این که خبر ازدواج ما را شنیدند، تعجب کردند، شاید بخشی از موضوع به این خاطر بود که آنها فکر میکردند، من و امین به لحاظ فضای کاری از هم دور هستیم. نکته جالب اینجاست که خبر ازدواج ما درحالی رسانهای شد که ما تازه نامزده کرده بودیم و قصد نداشتیم، این موضوع را به این زودیها علنی کنیم و ترجیح میدادیم بدون حاشیه، این دوران را طی کنیم. مدتها بعد از رسانهای شدن ماجرا، در اسفند ۹۲ ما با هم ازدواج کردیم.
من و امین در عین تفاهم زیادی که با یکدیگرداریم، بسیار هم متفاوت هستیم و فکر میکنم این تفاوتها بوده که ما را به هم نزدیک کرده است! بخشی از این تفاوتهایی که من و امین داریم، از سبک زندگی متفاوت مان نشأت گرفته، من در یک خانواده شمالی بزرگ شدم و او در یک خانواده جنوبی، اما عشق و علاقه و تفاهمی که بین ما وجود دارد، باعث شده به یکدیگر فارغ از این فاصلهها نزدیک شویم.»
شما دربرنامه «دورهمی» حضور داشتید، میتوان آن را هم نوعی تله تئاتر دانست. بهنظر شما آن برنامه را تا چه میزان تاثیرگذار بود؟
جنس اجرای «دورهمی» شبیه جنس اجرای تئاترهایی است که در ایران «تئاتر آزاد» مینامیم، اما با متون کامل و نوشته شده و نه کاملا بی قاعده و بداهه باشد. مردم معمولا میپرسند کدام دیالوگها را بداهه گفتهایم، چون فکر میکنند اگر خودم بداهه گفته باشم مزیت بازیگر است و این به دلیل همان تئاتر آزادیست که مردم ما میشناسند و با آن ارتباط دارند. در حوزه نمایش و کمدی و این جنس کارها متن حرف اول را میزند، اما در کنارش بازیگر باید جوری اجرا کند که تماشاچی تصور کند بداهه است و این اتفاق درستی است.
در استندآپ کمدی هم همین را میبینیم، یک نفر مدت زیادی یک نمایش را تکرار میکند، اما مردم هربار که آن اجرا را میبینند فکر کنند بار اول است و این هم جنس تئاتر آزاد است. «دورهمی» هم نوعی تئاتر آزاد بود، اما با متنی متفاوت و میزانسن تعیین شده و کمی با تئاتر آزاد فرق میکرد، اما در نهایت برخورد تماشاچی با «دورهمی» مثل برخورد با تئاتر آزاد بود.
فکر میکنید آن برنامه در همان بازه زمانی چه قدر توانست سویههای فرهنگی بالقوه مردم را بالفعل کند و مردم را به سمت هنر و فرهنگ و تلویزیون سوق بدهد؟
«دورهمی» مردم را به بیننده محکمی تبدیل کرده بود. برنامه بسیار پربیننده بود و فردای هرشبی که پخش میشد از عکس العمل مردم در فضای واقعی یا مجازی میتوانستیم بفهمیم که برنامه با استقبال خوبی مواجه شده است. اما من فکر نمیکنم در حوزه تئاتر کمکی کرده باشد، چون مردم مخاطب جدی تئاترآزاد هستند واین هم از همان جنس بود.
زندگانی سپس درباره نحوه آشنایی خود با همسرش گفت: آشنایی ما از یک کار مشترک شروع شد؛ من برای بستن قرارداد بازی در یک سریال رفته بودم. ناگهان دیدم ایشان از دور من را نگاه میکنند و میخندند. سلام دادند و من هم پاسخ دادم و نهایتاً این آشنایی به ازدواج ختم شد.
عبدالرزاقی هم گفت: امین آن روز یک جلیقه قرمز پوشیده بود؛ من از دور دیدمش و او را شناختم. وقتی فهمیدم قرار است او هم در این پروژه باشد، دیگر رقم قرارداد را اصلاً نپرسیدم و قرارداد بستم (خنده)
در ادامه مدیری از علاقه عبدالرزاقی به خواب صحبت کرد و گفت: این قدر به خواب علاقه دارد که به خاطرش سر جلسه کنکور حاضر نشد و گرفت خوابید!
زندگانی نیز درباره این موضوع گفت: اوایل که ازدواج کرده بودیم، الیکا صبح میخوابید و عصر بیدار میشد. من ۱۲ شب میخوابیدم و ۶ صبح بیدار میشدم. با خودمان گفتیم پس چرا با هم زندگی میکنیم وقتی اصلاً همدیگر را نمیبینیم (خنده). اما به مرور این تضاد کم شد و به جایی رسید که هر دو طرف کمی ساعت خواب و بیداری مان را کنترل کردیم.
عبد الرزاقی هم گفت: اوایل تو رودربایسی بیدار میشدم. زشت بود آخه (خنده) و البته صبحهای خیلی بد اخلاقی داشتم. اما به مرور خوب شدم. زندگانی همچنین درباره خواب همسرش گفت: من تا حالا ندیده بودم یک بازیگر پنج و نیم صبح آفیش باشد و اول گریه کند و بعد سر کار برود!
بیشتر بخوانید:
عبدالرزاقی با «سریال قهوه تلخ» دیده شد و برای آن جایزه جشن حافظ را گرفت. زندگانی با ذکر این موضوع گفت: بگذارید اعتراف کنم که من شیرینی آن جایزه را به کام ایشان تلخ کردم. ماجرا این بود که من ساعتها با الیکا در آن شب تماس میگرفتم و او پاسخ نمیداد و من حسابی نگران شده بودم. تا اینکه ساعت حوالی دوازده و نیم شب جواب داد و من بلافاصله با عصبانیت زیاد گفتم «معلوم هست کجایی؟ چرا جواب نمیدی و ...». او گفت: توضیح میدهد، اما من به او امان نمیدادم. ناگهان شنیدم که یک نفر به او به خاطر کسب جایزه حافظ تبریک گفت. آنجا بود که آرام شدم و گفتم «عه، جایزه گرفتی؟!»، ولی دیگر فایده نداشت و ناراحتش کرده بودم. هیچ وقت خودم را نمیبخشم به خاطر این موضوع.
عبدالرزاقی هم گفت: راستش آن شب نمایشگر سالن مدام من را نشان میداد و میخواستم اگر برای جایزه صدایم کردند، خیلی مودب و با کلاس باشم. متوجه میشدم که تلفن زنگ میخورد، اما نمیخواستم تکان بخورم و جواب بدهم (خنده)
گردآوری: تابناک جوان
منابع: بیتوته / میزان / فرارو