بیشتر بازیگران در انتهای شب ایرانی آشنا هستند حتی بازیگر کودک در انتهای شب را قبلا در آثار تلویزیونی دیده ایم. بازیگر نقش دارا در انتهای شب همان بازیگر خردسال سریال زیرخاکی (رایان سرلک) است. در این مطلب سریال در انتهای شب موضوع، زمان پخش و نقد سریال در انتهای شب را آورده ایم.
انتخاب نوشت: در خلاصه داستان این سریال فقط یک جمله آمده «دیگه دیره واسه خاطره ساختن...»
داستان مربوط میشود به یک زوج به نامهای بهنام و ماهی. آنها دو شخصیت کاملاً متفاوت دارند و در بعضی از موارد بسیار مهم خانوادگی نمیتوانند به توافق برسند. به نظر میرسد که نظرات ماهی بیشتر در خانواده اعمال میشود و بهنام از این موضوع بسیار ناراحت و خسته شده است.
آنها برای خانهدارشدن، تصمیم میگیرند از مرکز شهر به خارج از شهر بروند تا بتوانند خانه بخرند. این تصمیم برای آنها فشارهای روانی و اقتصادی زیادی را ایجاد میکند؛ به طوری که مجبورند سه ساعت زودتر از خواب بیدار شوند تا به محل کارشان برسند.
این ماجرا ۵ ماه ادامه پیدا میکند و روزی بهنام اشتباهی به جای اتوبوس شرکتواحد سوار یک سرویس نظامی میشود. این موضوع برای او یک دردسر بزرگ ایجاد میکند به طوری که فکر میکنند او یک جاسوس است. در همان زمان ماهی و فرزندشان، دارا، نیز در یک فشار سخت قرار میگیرند؛ چون فکر میکنند بهنام گم شده است.
پس از پیداشدن بهنام، او همه چیز را گردن همسرش ماهی میاندازد و این دعوای خانوادگی منجر به یک طلاق عاطفی میشود و در نهایت، آنها پس از ۴ ماه میخواهند از یکدیگر جدا شوند.
توجه داشته باشید که تماشای این سریال برای افراد کمتر از ۱۷ سال مناسب نیست.
سریال در انتهای شب، جمعه هر هفته ساعت ۱۲:۰۰ منتشر میشود. شما برای تماشای این سریال میتوانید به پلتفرم فیلمنت مراجعه کنید.
سریال در انتهای شب در ۹ قسمت تولید شده است.
برخی بازیگران سریال در انتهای شب: پارسا پیروزفر، هدی زین العابدین، رضا بهبودی، پدرام شریفی، مهسا کرامتی، ژیلا آل احمد، شیرین آقاکاشی، علیرضا آقاخانی و… هستند.
بازیگر خردسال سریال در انتهای شب کیست؟ رایان سرلک متولد ۱۳۹۲ در تهران، هنرپیشه کودک ایرانی است. بازیگری را از تئاتر آغاز کرد. او در نمایشهای کارپیلار، چرا خرسها دمهای کوتاهی دارند، فیلمهای راند چهارم، جاده خاکی، گل به خودی و سریالهای زیرخاکی ۱، ۲ و ۳ حضور داشته است.
طبق اطلاعات ویکی پدیا، پارسا پیروزفر متولد ۲۲ شهریور ۱۳۵۱، بازیگر، کارگردان تئاتر و نمایشنامهنویس است. او دارای مدرک کارشناسی نقاشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و دانشآموخته رشته بازیگری از آکادمی هنرهای نمایشی حمید سمندریان است.
او فعالیتش را در اوایل دههٔ ۱۳۷۰ با نقشی کوتاه در پری (۱۳۷۳) ساختهٔ داریوش مهرجویی آغاز کرد. او در سال ۱۳۸۲ نقش سربازی را در اشک سرما ایفا کرد و برای بازی در نقش یک معتاد در مهمان مامان ساختهٔ مهرجویی، نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد. او نقش اصلی مجموعهٔ تاریخی در چشم باد (۱۳۸۸–۱۳۸۹) و مجموعهٔ درام یاغی (۱۴۰۱) را بازی کرده است و مولوی را در فیلم زندگی نامهای مست عشق (۱۴۰۳) به تصویر کشید.
هدی زینالعابدین متولد ۲۳ خرداد ۱۳۶۸، هنرپیشه سینما و تلویزیون است. او کار حرفهای خود را از ۱۳۹۰ به صورت رسمی آغاز کرد و با ایفای نقش در سریالِ سقوط یک فرشته (۱۳۹۰) به شهرت دست یافت. زینالعابدین با بازی در عرق سرد (۱۳۹۶) نامزد سیمرغ نقش مکمل زن از جشنوارهٔ فیلم فجر شد و با بازی در عطرآلود (۱۴۰۱) نامزدی سیمرغ نقش اول زن را به دست آورد. زینالعابدین فارغالتحصیلِ رشتهٔ گرافیک است و در رشتهٔ عکاسی نیز فعالیت دارد.
رضا بهبودی متولد ۱ شهریور ۱۳۵۰، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون اهل ایران است. بهبودی فارغالتحصیل رشته کارگردانی تئاتر از دانشکده سینما تئاتر در سال ۱۳۷۶ است. او عضو انجمن بازیگران خانه تئاتر ایران و عضو گروه تئاتر لیو است.
وی فعالیت حرفهای خود را از سال ۱۳۷۶ با بازی در نمایش بینوایان بهروز غریبپور آغاز کرد. او همچنین آثاری را کارگردانی کردهاست. بهبودی در سریال روزگار قریب نقش جوانی مهدی بازرگان نخستوزیر دولت موقت ایران را بازی کرد.
پدرام شریفی ۱۱ مرداد ۱۳۶۶ در تهران به دنیا آمدهاست. او فوق دیپلم عمران است و فعالیت خود را در بازیگری با تئاتر شروع کردهاست. شریفی با فیلم ماهی و گربه به کارگردانی شهرام مکری به سینمای ایران معرفی شد و بازی در فیلم متولد ۶۵ به کارگردانی مجید توکلی (کارگردان) باعث شناختهشدن بیشتر وی شد.
او تاکنون در فیلم کارگردانان بسیاری همچون محسن قرایی، ابراهیم حاتمیکیا، نوید محمودی، رسول صدرعاملی، کریم لک زاده، نرگس آبیار، خسرو معصومی، شهرام شاه حسینی، فائزه عزیزخانی، بهروز شعیبی و مصطفی کیایی حضور داشتهاست.
مهسا کرامتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران سال ۱۳۶۰ در تهران زاده شد. وی دانشآموخته مدیریت بازرگانی است. وی بازیگری را در سال ۱۳۶۵ با بازی در فیلم «خانه ابری» آغاز کرد. این بازیگر با بازی در سریال خط قرمز به شهرت رسید. مهسا کرامتی همسر راما قویدل و عروس امیر قویدل است.
شیرین آقارضاکاشی (معروف به شیرین آقارضا یا شیرین آقاکاشی) (زاده ۱۴ دی ۱۳۳۴ در تهران) بازیگر سینما و تلویزیون اهل ایران است. وی در نقش «عصمت» در فیلم فروشنده به شهرت رسید. او در سریال آنام در نقش تاثیر گذار «گلی» ایفای نقش کرد.
علیرضا آقاخانی بازیگر متولد ۱۳۴۵ در تهران است که از سال ۱۳۸۶ فعالیت خود را آغاز نمود. وی سابقه بازی در فیلم و سریالهایی همچون دوئت، بهت، تنها دوبار زندگی میکنیم، هیولا و نگار را در کارنامه هنری خود دارد.
راهنماتو نوشت: پارسا پیروزفر و هدی زینالعابدین در نقشهای اصلی این سریال، بازیهای درخشان و تاثیرگذاری را به نمایش میگذارند و به خوبی غمها، شادیها و سختیهای زندگی در حاشیه شهر را به تصویر میکشند.
اما "در انتهای شب" فقط یک داستان عاشقانه ساده نیست، بلکه به معضلات و مشکلات اجتماعی حاشیه شهر تهران نیز میپردازد. فقر، بیکاری، اعتیاد، خشونت خانگی و دیگر معضلات، در این سریال به گونهای واقعی و ملموس به تصویر کشیده شدهاند که میتواند زنگ خطری برای جامعه باشد.
بیشتر بخوانید:
علی نعیمی در عصرایران نوشت: این اولین تجربۀ سریالسازی آیدا پناهنده است و فیلمنامه را به صورت مشترک با همسرش -ارسلان امیری- نوشته است. وقتی به تماشای سریال در انتهای شب مینشینیم آنچه در همان قسمت اول توی ذوق میزند سردرگمی و نداشتن شناخت کافی فیلمساز و نویسندگان نسبت به جهانی است که سعی در شکل دادن آن دارند.
اینکه چطور پناهنده به این نتیجه رسیده که همواره حاشیهنشینی مساوی با هرج و مرج و بیقانونی و از آن بدتر فاقد سویههای انسانی شهروندان این نواحی است موضوعی است که از فیلمسازی همچون او بعید است.
البته او پیشتر نیز در آثار سینمایی خود نگاهی از بالا به پایین به طبقه فرودست جامعه داشته، اما اینکه فیلمساز موضعی بالا به پایین به سوژه داشته باشد با اینکه از سوژه شناخت نداشته باشد دو موضوع متفاوت است.
در انتهای شب روایت زندگی زوجی است که به خاطر شرایط سخت اقتصادی و نداشتن توان مالی مناسب برای زندگی در شهر تهران لاجرم به یکی از فازهای شهر پردیس آمدهاند و سعی میکنند با قناعت کردن و تلاش بیشتر زندگی بهتری داشته باشند.
مرد خانواده یک هنرمند نقاش است که در یکی از ادارههای شهرداری مشغول کار است و باید هر روز به جای سوار شدن در تاکسیهای اینترنتی از اتوبوس استفاده کند.
سوار شدن اشتباهی او در یکی از اتوبوسهای ارگانی مربوط به یک نهاد امنیتی و نظامی باعث میشود مشکلاتی برای مرد پیش بیاید و زندگی آنها را در آستانه طلاق و جدایی قرار داده است. زن صبور خانواده میکوشد بار اصلی زندگی را به دوش بکشد تا صاحب خانه خودشان باشند، ولی مرد مدام غر میزند و از وضعیت گله میکند و خواستار بازگشت به تهران است.
نکته مهم در شکلگیری این اتمسفر این است که فیلمساز تلاش میکند با نشان دادن موقعیتهای غیرواقعی و ناملموس تا حدودی سمت مرد خانواده بایستد و حق را به او بدهد.
مثلا در یکی از سکانسها شاهدیم وقتی از مرد خانه خبری نیست و زن بعد از ساعت کاری به خانه باز میگردد با صحنه هجوم همسایگان و دختران و پسران هم سن پسرش به خانه خود روبرو میشود که همچون انسانهای نخستین که از جنگل فرار کرده اند به خانه آنها هجوم بردهاند. گویی زن و مرد قصه ما فارغ از این جغرافیا زندگی میکردند و تحمل شرایط غیرانسانی خانه و خانواده را ندارد.
اینکه چطور فیلم ساز به این نتیجه رسیده است که زندگی در یکی از شهرهای نزدیک اطراف تهران به مثابه ویرانی جایگاه اجتماعی است و اساسا حاشیه نشینی را با بزهکاری و هرج و مرج یکی میداند دقیقا پاشنۀ آشیل قصه است. اساسا درامی که سعی در واقعنگاری دارد بدون در نظر گرفتن واقعیات جامعه یک اثر بی منطق و فاقد دیدگاههای اولیه است.
نمیتوان تا این اندازه به تمامی مردمان جامعه بدبین بود و در آن زندگی کرد و این ادعا را داشت که جزوی از شهروندان همین جامعه است. نقد فیلمساز بیشتر از آنکه نقد سیستمی باشد که مشکلات اقتصادی را به مردم تحمیل کردند به مردمی است که هیچ تقصیری ندارند و شاید آنها هم مانند زوج سریال در انتهای شب سعی میکنند تنها در این وانفسا زندگی کنند.
آیدا پناهنده در همان قسمت اول نشان داد سیر شبه روشنفکری آثار او که تا همین سریال هم ادامه یافته است فاقد سویههای انسانی است و خاستگاه و طبقه خود و قهرمانهایش را فراتر از زیست شهری و جغرافیای امروز مردمان کشورش میداند؛ و درست از همین نقطه عزیمت به سمت تباهی شکل میگیرد. تباهی از جنس ندانستن و فرو رفتن در جهل مرکب.
گردآوری: تابناک جوان