سریال رخنه جدیدا از تلویزیون پخش می شود. سریال رخنه علی غفاری یک درام معمایی با محوریت هوافضا است. بازیگران نام آشنایی در این مجموعه تلویزیونی ایفای نقش می کنند. در این مطلب علاوه بر اطلاعاتی از اینکه سریال رخنه چند قسمت است؟ به بیوگرافی بازیگران رخنه پرداخته ایم. در انتها گفتگویی با رامتین خداپناهی بازیگر نقش ناصر مهرآور خواهید خواند.
سریال جدید رخنه به تازگی از شبکه یک سیما در سال ۱۴۰۳ پخش میشود. لازم به ذکر است یک سریال دیگر در سال ۱۳۹۲ با همین نام از تلویزیون پخش شد که نباید با هم اشتباه گرفته شود.
به گزارش الف، تهیه کننده سریال گفت: این مجموعه تلویزیونی کاری از گروه تولیدات حادثهای مرکز سیمافیلم است و داستان آن از تنوع گونههای (ژانرهای) متنوع برخوردار است و حوزههای امنیتی، علمی و خانوادگی را دربرمی گیرد.
وی با اشاره به این که کلیت موضوع سریال در حوزه هوافضای وزارت دفاع است، افزود: این سریال علاوه بر پرداختن به ظرفیتهای موجود در مراکز علمی و فناوری کشور در حوزه دفاعی به ویژه در صنعت هوافضا و تلاش دانشمندان و نخبگان کشورمان در حوزه پدافندی و دفاعی جمهوری اسلامی، مخاطرات و تهدیداتی را که این افراد در این مسیر با آن مواجه هستند به تصویر درآورده است.
مهدی شفیعی تهیه کننده «رخنه» درباره داستان این مجموعه تلویزیونی گفت: داستان سریال «رخنه» در ۳۰ قسمت تولید شده است.
به گزارش تابناک جوان، لازم به ذکر است قسمت ۳۰ سریال رخنه در تاریخ ۳۱ خرداد پخش شد و آخرین قسمت آن نبود. به نظر میرسد تعداد قسمتهای این سریال بیش از سی قسمت است.
شفیعی گفت: داستان سریال مربوط به یکی از دانشمندان کشورمان است که بر روی موشکهای ماهواره بر و فضایی تحقیق میکند و در این مسیر با تهدیدات و خطراتی از سوی بیگانگان روبه رو میشود.
سریال «رخنه» تولید جدید مرکز سیمافیلم با محوریت هوافضا و با هدف نمایش توان علمی و دفاعی کشورمان از شنبه ۱۵ اردیبهشت ماه راهی آنتن تلویزیون شد.
سریال «رخنه» هر شب ساعت ۲۲:۱۵ از آنتن شبکه یک سیما پخش میشود.
در این سریال بازیگرانی همچون نادر فلاح، رامتین خداپناهی، امیرحسین صدیق، خسرو شهراز، بهرام ابراهیمی، مریم کاویانی، نیلوفر شهیدی، حدیث نیکرو، سپیده خداوردی، علیرضا جلالی تبار، ایوب آقاخانی، علیرضا مهران و علیرام نورایی به ایفای نقش پرداخته اند.
کارگردانی سریال «رخنه» را در ابتدا علی غفاری بر عهده داشته است و پس از وی، حمیدرضا لوافی کار این مجموعه را ادامه دادند.
دیگر عوامل مجموعه «رخنه» مریم امینی نویسنده، شهرام نجاریان مدیرتصویربرداری، حدیث نیکرو مدیر برنامه ریزی، شهرام متولی باشی صدابردار، هومن معصومی طراح صحنه هستند و حسین زندباف و محمدمصطفی رجبی مشترکا کار تدوین را انجام داده اند و آلبرت آراکلیان موسیقی این سریال را ساخته است.
در ادامه با بازیگران سریال رخنه آشنا می شوید.
رامتین خداپناهی متولد ۱۳۵۰ در گرگان، بازیگر سینما، تلویزیون و استاد دانشگاه است. او از سال ۱۳۷۸، پس از فارغالتحصیل شدن از مقطع کارشناسی، به صورت حرفهای وارد کار بازیگری شد. اولین تجربهاش تله تئاتر «کشتی نوح» بود و پس از آن بلافاصله در فیلم «ارتفاع پست» ساخته ابراهیم حاتمی کیا به ایفای نقش پرداخت. از جمله فعالیتهای هنری او میتوان به بازی در فیلم کوتاه «گوشه امن» (۱۳۸۱) و فیلمهایی، چون «مزرعه پدری» (۱۳۸۱)، «صبحانه برای دو نفر» (۱۳۸۲)، «قند تلخ» (۱۳۸۶) و سریالهای «معصومیت از دست رفته» (۱۳۸۱)، «فقط بخاطر تو» (۱۳۸۲)، «هنگامه» (۱۳۸۳)، «پیلههای پرواز» (۱۳۸۴)، «برای آخرین بار» (۱۳۸۴)، «خسته دلان» (۱۳۸۷) و «گیلدخت» (۱۳۹۷) و… اشاره کرد.
نادر فلاح متولد ۱۴ شهریور ۱۳۵۲ در کرمان، بازیگر و کارگردان سینما، تئاتر و تلویزیون است. فلاح، فعالیتهای نمایشی خود را از سال ۱۳۶۸ در کرمان آغاز کرد. او با فیلم چند کیلو خرما برای مراسم تدفین به صورت جدی، وارد عرصه سینما شد. وی با فیلم چند متر مکعب عشق بیشتر مورد توجه قرار گرفت و با بازی قابل توجه خودش توانست جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشن خانه سینما را دریافت کند و نامزد جایزه جشن حافظ و جشنواره فیلم شهر شود.
فلاح در سال ۱۳۹۵ با دو فیلم در سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشت و نامزد جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مردانه شد. وی دارای تحصیلات کارشناسی ادبیات نمایشی (۱۳۷۸) از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی تهران و کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش (۱۳۹۰) از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران است.
امیرحسین صدیق متولد ۸ آبان ۱۳۵۱ در تهران، بازیگر تلویزیون، سینما و تئاتر است. صدیق در سال ۱۳۷۳ با بازی در نقش آقای پدر قصههای تابهتا به کارگردانی مرضیه برومند به شهرت رسید. او در سالهای ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵ اجرای برنامهٔ تلویزیونی کتابباز را برعهده داشت.
خسرو شهراز متولد ۵ تیر ۱۳۳۰، بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر است و آثار هنری زیادی در کارنامه خود دارد. او را در سریال گاندو نیز به خاطر داریم.
بهرام ابراهیمی متولد ۱۰ اسفند ۱۳۳۴ در قم، بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر و اهل ایران است. او در سال ۷۴ فعالیت حرفهای خود را با پیشنهاد احمد آقالو با بازی در نمایش رادیویی رستم و سهراب به کارگردانی خسرو فرخزادی بهطور رسمی در رادیو آغاز کرد. وی در چند سریال تلویزیون نیز ایفای نقش کردهاست.
مریم کاویانی ۱ تیر ۱۳۴۹ در اهواز به دنیا آمده است. پدر و مادر او مازندرانی و اهل بابل هستند. کاویانی تحصیلات خود را در رشتهٔ پرستاری گذرانده و فعالیت هنری خود را در مقام بازیگر با فیلم رؤیای جوانی (۱۳۸۱) آغاز کرده است.
نیلوفر شهیدی متولد آذرماه ۱۳۶۰ در تهران، فارغ التحصیل کارشناسی ارشد کامپیوتر، هنرپیشه است. پدرش اسفندیار شهیدی فیلمبردار سابق سینما و تلویزیون است.
سپیده خداوردی متولد ۶ اردیبهشت ۱۳۶۰ است. او بازیگری را به طور حرفهای با مجموعه بچههای خیابان ساختهٔ همایون اسعدیان در سال ۱۳۸۲ آغاز کرد. خداوردی همچنین سالها سابقهٔ فعالیت حرفهای در زمینه موسیقی دارد.
علیرام نورایی متولد ۱۸ فروردین ۱۳۵۶ در تهران، بازیگر تئاتر، سینما، تلویزیون است. او سابقه مجری گری در تلویزیون را هم دارد. وی از سال ۱۳۷۵ فعالیت خود را در زمینه تئاتر شروع کرد و همچنین فعالیت سینمایی خود را در سال ۱۳۸۴ با ایفای نقش در فیلم سینمایی گرگ و میش آغاز نمود. از دیگر فعالیتهای وی میتوان به حضور در تئاترهای مختلف، فیلمهای کوتاه، جشنواره تئاتر دانشجویی و مجموعههای تلویزیونی اشاره کرد. او به عنوان مجری در مسابقه تلویزیونی شهروند و مافیا شبکه سلامت انتخاب شدهاست.
علیرضا جلالیتبار متولد ۲۱ اردیبهشت ۱۳۵۷، فارغالتحصیل هنرستان صدا و سیما و فارغالتحصیل دانشکده هنر و معماری است. او همچنین دانش آموخته دانشگاه خاتم در مقطع کارشناسى ارشد معمارى است.
ایوب آقاخانی متولد ۱۳۵۴ در تبریز، نمایشنامه نویس، کارگردان تئاتر و بازیگر ایرانی است. او تابهحال نمایشنامههای بسیاری مانند «اروند خون» و «زنانی که به بزها خیره شدهاند» را منتشر کرده و تئاترهای بسیاری را به روی صحنه برده است. ایوب آقاخانی در مقام گویندهی کتاب صوتی نیز فعالیت میکند.
علیرضا مهران متولد ۱۳۵۹، بازیگر شناخته شده در حوزه تئاتر، سینما و تلویزیون است. بازیگری را از سال ۷۸ با آموزشگاه بازیگری استاد حمید سمندریان شروع کرد. او در آثار بسیاری همچون فیلمهای سینمایی حمال طلا/ مردن در اب مطهر/ ژن خوک/ سه کام حبس/ پالتوی شتری/ فرار از اردو/ ثانیه/ سریالهای: آمین خواهیم گفت/ زیر هشت/ دیوار/ الف امنیت و فیلمهای کوتاه من بازیگر نیستم و بچه خور حضور داشته است.
بیشتر بخوانید:
در ادامه گفتگوی روزنامه جام جم با رامتین خداپناهی بازیگر سریال رخنه را میخوانید.
شما پیش از سریال «رخنه» تجربه بازی در سریالهای پلیسی را داشتهاید. اما فکر میکنم این اولین بار است که مقابل دوربین یک سریال امنیتی رفته و نقشی را ایفا کرده اید که به خاطر اهمیتی که دارد، حساسیت بسیاری ایجاد میکند. از فضای متفاوتی که در این سریال تجربه کرده اید میگویید؟
همانطور که گفتید، کار پلیسی اکشن بازی کرده بودم، اما تجربه بازی در چنین نقش و ژانری را نداشتم. من فیلمنامه را دوست دارم و به نظرم کار خوبی است و در واقع میتوانم بگویم از اصول فیلمنامه نویسی بهرهمند است. البته همه کارها از نوشته تا اجرا طبیعتا دچار ضعفها و نقصهایی خواهد شد، ولی به گمان من نوشته خوبی است. با اینکه خانم امینی فیلمنامهنویس شناخته شدهای نیست و تجربیات زیادی در این زمینه ندارد، اما از پس این ژانر خوب برآمده است.
شما جزو بازیگرانی هستید که به واسطه تجربیاتی که در این زمینه دارید، قطعا با ایده سر صحنه میروید. با این حال فیلمنامه این سریال به لحاظ اهمیتی که در موضوع دارد، چقدر این امکان را به شما میداد که بتوانید خلاقیت داشته باشید و ایدههایتان را در بازی پیاده کنید؟
فیلمنامه دچار تغییرات بسیاری شد که به هر حال طبیعی است. چون معمولا میگویند فیلمنامه سه بار بازنویسی میشود. یک بار توسط نویسنده، یک بار توسط کارگردان و یک بار هم توسط بازیگر. چون فیلمنامهنویس که در زمان نگارش، نمیداند چه بازیگرانی قرار است آن نقشها را بازی کنند. ما هم به عنوان تیم اجرایی انرژی را با خودمان وارد کار میکنیم که طبیعتا اثر را دچار تغییراتی میکند. من همیشه مثالی در این باره میزنم. اینکه سالهای سال است که آثار شکسپیر اجرا میشود. اما از یک اثر هزاران اجرا در آمده است. اجراهای متفاوتی که ربطی به همدیگر ندارد. در سریال رخنه هم همین طور است. ممکن است آقای غفاری به عنوان کارگردان این اثر از یک دریچهای به این موضوع نگاه کرده باشد و کارگردان دیگری اگر این سریال را میساخت، به گونهای دیگر میشد. حتی نگاه بازیگران هم به یک نقش متفاوت است. تلاش هر بازیگری بر این است که نقش را از فیلتر ذهنی و ادراکی و احساسی خودش عبور بدهد و به یک کنش و واکنشی برسد. در اینجا حتی پارتنرها هم تاثیرگذار هستند. یعنی ممکن است اگر من پارتنر نادر فلاح نبویم، تیم نادر به جای دیگری میرسید.
دلیل اهمیت بازیگر متقابل همین مسأله است که شما گفتید. به هر حال میتواند روی کار بازیگران دیگر تاثیرگذار باشد. با این حساب از تعاملی که با نادر فلاح داشتید بگویید؟ چون هر دو بازیگر با تجربهای هستید، چقدر از بازی هم شناخت داشتید و توانستید همدیگر را در کار حمایت کنید؟
بله پارتنر خیلی مهم است. البته من با نادر فلاح پیش از رخنه همکاری نداشتم. اما از آنجایی که او هم سابقه بازیگری بیش از دو دهه دارد، تجربیات تئاتری دارد و سالهای بسیاری است که مقابل دوربین سینما و تلویزیون هم بازی میکند، خیال بازیگر را در کار راحت میکند. چون مقابل بازیگری کار میکنی که پر از تجربه است و حتی چالشهایی که در کار داری هم زیبا میشود. حتی بده بستانهایی که داریم تا بتوانیم این نقشها را به کمال و پختگی برسانیم، همگی زیبا خواهد بود. درست مثل یک تیم موفق فوتبال است که ۱۱ نفر در زمین بازی میکنند تا به نتیجه مطلوبی که میخواهند برسند؛ بنابراین پارتنر بخش بسیار مهمی از کار است که میتواند منبع انرژی بسیار خوبی در کنار شما باشد و نبودنش خلأ بسیار بزرگی در شما ایجاد میکند.
برای رسیدن به این نقش نیازی به مطالعه و تحقیق داشتید یا فیلمنامه به قدری کامل بود که در کنار هدایت و راهنمایی کارگردان توانستید به نقش مهمی، چون ناصر مهرآور برسید؟
در این سریال از نظریات متخصصین و کارشناسانی که در کنار ما بودند، بهرهمند شدیم و خیلی از راهنمایی آنها استفاده کردیم تا بتوانیم در بخش علمی کار اشراف پیدا کنیم. نکته بعد اینکه در لوکیشنهایی حضور پیدا کردیم که واقعی بودند و ساخت و سازی در کار نبود، میتوانم بگویم جزو اولین تیمهای فیلمسازی بودیم که به این مکانها ورود پیدا کردیم. این خیلی به ما کمک میکرد. چون میدانستیم که دکور نیست و همه چیز واقعی است. یعنی ابزار و لوکیشنها همه واقعی و باورپذیر است و تیم تخصصی که ساعتها کنار ما بودند و توضیحاتی ارائه میکردند، خیلی در پیشبرد کار کمک میکرد.
ناصر مهرآور ابعاد مختلفی در شخصیتش دارد. هم در جایگاه یک پدر و همسر و هم در جایگاه یک چهره علمی. مخاطب این وجوه و ابعاد شخصیتی این نقش را میتواند به خوبی درک کند. نکتهای که در این میان حائز اهمیت است، این که دکتر مهرآور مدام در معرض ترور قرار دارد. اما به قدری در این زمینه خونسرد است که نمیتوان نگرانی از ترور شدن را در ذات او احساس کرد. این مسأله عمدی بود و در فیلمنامه به این نکته اشارهای شده بود؟
من این شخصیت را دو بخش دیدم. یکی شغل این آدم است که خب به هر حال دانشمند یا نخبه است و دیگری دغدغههای شخصی است که هیچ ربطی به شغلش ندارد. ناصر یک دانشمند است، اما وقتی وارد حریم خانه میشود، شخصیتش متفاوت است. چون در خانه پدر و همسر است و وظایف و دغدغههای خودش را دارد. درباره نگرانی اش از ترور هم باید بگویم وقتی کسی وارد چنین کاری میشود و چنین شغلی را انتخاب میکند، یک توانمندی در وجودش هست که تصمیم میگیرد در مقدمترین خط جنگ بجنگد. اگر این توانمندی در آن آدم نبود، چنین شغلی را انتخاب میکرد. از طرفی ناصر به این باور رسیده و پذیرفته که ترور هم بخشی از شغل اوست آگاهانه شغلش را انتخاب کرده است. درست مثل یک خلبان که همیشه به پرواز فکر نمیکند و بخشی از کارش هم سقوط است. مثل عشق و نفرت در هم تنیده شده و مرزی ندارد.
برخی از مخاطبان این تصور برایشان به وجود آمده که شباهتهایی بین شخصیت ناصر مهرآور و شهید محسن فخری زاده وجود دارد. آیا این سریال واقعا برداشتی از زندگی این شهید است یا شباهتهایی بین شخصیتهایی از این دست وجود دارد؟
میتوانم بگویم من پنج شش نفر از این افراد را شبیه به ناصر مهرآور دیدم که هر کدامشان نظرشان بر این بود که نقش آنها را بازی میکنم (می خندد). اما نقش خاصی مدنظر ما نبود. البته این سؤال را باید تهیهکننده، نویسنده و کارگردان پاسخ بدهند. ولی خب گمانهزنیهایی در این زمینه برای عدهای وجود دارد. البته ممکن است نویسنده از اتفاقاتی که برای شهید فخری زاده افتاده، وام گرفته باشد. اما اینکه خط به خط بر اساس زندگی ایشان باشد گمان نمیکنم.
معمولا در سریالهای امنیتی، مخاطب با مسائل عاطفی و خانوادگی کمتر روبهرو میشود و محوریت داستان، ماموریتهاست. اما در این سریال هم بحث علمی و امنیتی مطرح است و هم مسائل خانوادگی. به خصوص مسأله ازدواج فرزندان عباس و ناصر. به نظر شما لازم بود که در یک سریال امنیتی تا این حد وارد روابط خانوادگی شویم؟
الان که به عنوان مخاطب، سریال را تماشا میکنم، احساس میکنم جا داشت که روابط پختهتر میشد. اما به گمانم بسیار ضروری است. من را یاد فیلم «مخمصه» مایکل مان میاندازد؛ بنابراین فکر میکنم چالش خوبی بودوهمه ابعاد این شخصیت باید بررسی میشد. اتفاقا خوب است که این رابطهها را روانشناسی کنیم. شاید برای شما به عنوان مخاطب این سؤال پیش بیایدکه چرا ناصردر برخی سکانسهاعصبی است؟ چون جداازحساسیتکار، مشکلات ساختاریکه خانواده با این شغل دارند، باعث این عصبانیتها میشود.
از آنجایی که شما تدریس بازیگری هم میکنید، نگاه جدی که در شما و بازیگران نسل شما به این حرفه وجود دارد را در بازیگران جوان امروز هم میبینید؟
اتفاقا بخشی از بازیگران این سریال از شاگردان من هستند.
به نظرتان اشتیاق وصبوری راکه شما درروزهای اولی که وارداین حرفه شدید، داشتیدرادرجوانان جویایبازیگری میتوانید ببینید؟
نه متاسفانه. ما محصول یک شرایط و دوره دیگری هستیم ودرشرایطی که ما زیست کردیم، تا این حد همه چیز دردسترس نبود. شما باید در آن دوران خودت حرکت میکردی، تلاش وکوشش میکردی، اما امروزه این سهل الوصول بودن خیلی ضربه میزند. یعنی به نظر من بزرگترین مشکلی که این روزهاهست، عدم مطالعه وعدم دانش وتلاش برای دانستن وخواندن و دیدن است. حاشیه مهمتر از متن شده است. شوقی یاپرسشی دردرون مابودکه با ابزاری مثل تئاتروسینما میخواستیم به این پرسشهاپاسخ بدهیم. مانیامده بودیم که صرفا دیده شویم. آمدیم تا یک ارتباط برقرار کنیم و پاسخ چراییمان را بگیریم، اما متاسفانه این اتفاق امروزه نمیافتد.
تلاشمان این بود مثل شکیبایی شویم
خیلی از چهرههای جوانی که وارد این عرصه میشوند، به دنبال الگو یا بهتر بگویم تقلید از یک هنرمند سرشناس هستند. به همین دلیل بازیها شبیه به هم میشود. آیا زمانی هم که شما وارد این عرصه شدید، الگویی داشتیدو یا اینکه میخواستید موفقیت فلان بازیگر را تجربه کنید؟
بله تمام تلاش ما این بود که مثل زنده یاد خسرو شکیبایی شویم. یادم میآید آنقدر این اشتیاق در من وجود داشت که سرانجام در فیلم «صبحانهای برای دو نفر» همبازی شدیم و رفاقتی بین ما ایجاد شد و ادامه پیدا کرد. اصلا بعد از فیلم «هامون» ما هم هامون باز شدیم. اما این روزها همه دنبال شباهت هستند تا به جایگاه بازیگر مورد علاقه شان رسیدن. به هر حال هر جامعهای نیاز به قهرمان و یا الگو واره دارد. به گمان من ان فرایندهایی که این مشکل را شکل داده باید مورد بررسی قرار بگیرد. باید دید جامعه دچار چه خلاهایی شده که حاضر است در کنار ارزان ترینها بایستد و الگوبرداری کند. چه در موسیقی و چه در سینما. یعنی سطح مطالبهها خیلی پایین آمده است.
گردآوری: تابناک جوان