چند انشا در مورد شب یلدا با مقدمه و نتیجه آماده کرده ایم تا شما از خواندن آن ها ایده بگیرید و با خلاقیت خودتان یک انشا جدید یا ترکیبی بنویسید. انشا در مورد شب یلدا برای کلاس چهارم، پنجم، یازدهم و حتی کودکان مناسب است. شما باید موضوع در مورد شب یلدا را باز کنید و به زبان خودتان انشا نهایی را نگارش کنید.
مقدمه: شب یلدا که میشود انگار همه چیز رنگ و بوی مهربانی میگیرد.
بدنه: شب یلدا آخرین روز آذر و اولین روز دی ماه است. اگر در این روز در بازار و خیابانها راه بروید همه چیز رنگ و بوی یلدا را میدهد. از دستفروشی که فزیاد میزند بیا اینور بازار تا مغازهای که ویترین خود را یلدایی تزیین کرده است. رنگ سبز و قرمز نماد یلدا هستند.
در خانه همه اعضای خانواده خوشحالند که شب یلداست. کوچکترها به دیدار بزرگترها میروند. برخی خانوادهها هم که مادربزرگ و پدربزرگ ندارند خودشان در کنار هم در این روز خوشحال اند. اگر بخواهم این روز را نقاشی کنم آن را به شکل یک ابر خندان و مهربان میکشم.
نتیجه: چه خوب است در همه پدیدههای اطرافمان دقت کنیم. همین دلخوشیهای ساده را باید جدی بگیریم و برای نعمت زندگی و با هم بودن شکرگذار خداوند مهربان باشیم.
مقدمه: شب یلدا یکی از شبهای خاطرانگیز است که معمولا در کنار خانوادهها گرامی میداریم و قدر با هم بودن را میدانیم.
بدنه: مردم شهر در این شب به یادماندنی پاییز، در کنار خانواده شان گرم صحبت و میهمانی هایشان میشوند تا همراه یلدا، با آخرین شب پاییز وداع کنند. پاییز تمام میشود، اما دانههای درخشان انار، بوی تازگی میدهند و هندوانههای قاچ خوردهای که میهمان لبخندهای شب نشینی میشوند. شب یلدا اگرچه سرد است، اما چنان دل را به یک دورهمی زیبا، گرم میکند تا آنقدر غرق شادی شویم که به یک باره نظاره گر قدوم سرد زمستان باشیم.
زمان بسیار سریع میگذرد. یلدا هر چقدر هم طولانی باشد بالاخره به پایان خواهد رسید و جایش را به زمستان خواهد داد. ما در شب یلدا در کنار خانواده و دوستانمان گرم گفتگو و شادمانی هستیم آنقدر بحث هایمان گرم میشوند که حساب زمان از دستمان میرود! چه شب یلدا و چه شبهای دیگر، اگر مملو از عشق و محبت باشد شبی به یادماندنی و خاطره انگیز خواهد شد.
نتیجه: در کنار خانواده بودن یکی از نعمتهای بزرگ الهی است که باید قدر آن را بدانیم. شب یلدا بهانهای است تا یک شب را به با هم بودن در خانواده بگذرانیم. چه خوب است از این رسم تاریخی درس بگیریم و سعی کنیم در روزهای دیگر سال هم در کنارهم بودن را تمرین کنیم.
بیشتر بخوانید:
مقدمه: شب یلدا یعنی آخرین شب پاییز در ایران مرسوم است همه افراد خانواده در کنار یکدیگر جمع شوند. در خانواده ما نیز این رسم وجود دارد. در شب یلدا ما به خانه پدربزرگ و مادربزرگم میرویم.
بدنه: مادربزرگ یک سفره بزرگ در وسط اتاق میاندازد و خوردنیهای مخصوص شب یلدا را وسط آن میچیند. مادربزرگم میگوید که مادربزرگش این سفره را روی کرسی میانداخت، ولی الان که بساط کرسی جمع شده، سفره را روی فرش پهن میکنند.
پدربزرگ هندوانهها را درسته وسط سفره میگذارد. قاچ کردن هندوانه و فهمیدن اینکه سفید است یا قرمز یکی از هیجانات شب یلدا برای بچهها است. همه بیتاب منتظرند که بدانند داخل پوست سبز هندوانه چه خبر است.
مادربزرگ همیشه انارها را برای ما دانه میکند. آنها را توی یک کاسه بزرگ میریزد و گلاب اضافه میکند. بعضیها انار را با گلپر میخورند و مادربزرگ برای آنها گلپر میآورد. او آجیل شب یلدا نیز از قبل دور تا دور سفره چیده است. آجیل شب یلدا شامل انجیر خشک، بادام، پسته و تخمه است. لبوی پخته شده یا کدو حلوایی دیروقت سر سفره میآید تا همه جمع شوند و یخ نکند و از دهان نیفتد.
از خوراکیها که بگذریم، نوبت به صحبتهای شاد و پرانرژی میرسد. پدربزرگ از جوانیهای خودش تعریف میکند. از اینکه چقدر هوا سرد بود و شب چله برف میبارید. او اضافه میکند که البته زندگی در آن وقت با وجود زیباییهایی مثل برف، سختیهای خودش را هم داشته است. در آن زمان وسایل گرمایشی و ارتباطی خیلی کم بود و سرما بسیار بیشتر از امروزه آزاردهنده بود.
یکی از فامیلهای خوشذوق دیوان حافظ را از تاقچه برمیدارد و برای بقیه فال حافظ میزند و با صدای بلند میخواند. بعضی که فالشان خوب درنیامده، خواهش میکنند که دوباره برایشان فال حافظ بزند. به همین ترتیب تا آخر شب به گپ و گفت مشغول هستیم.
نتیجه: دور یکدیگر جمع شدنهای شب یلدا و نزدیک شدن قلبهای افراد خانواده را مدیون اجدادمان هستیم. پدران ما جشنهای متعدد را نسل در نسل حفظ کردهاند. ما نیز باید این جشن را حفظ و به نسل بعد از خود منتقل کنیم.
مقدمه: شب یلدا در خانه ما بسیار زیبا و دیدنی است که می خواهم آن را توصیف کنم.
بدنه: در کاسههای بزرگ دانههای انار روی یکدیگر جا گرم کرده اند و هندوانه قاچ شده و با نظم خاصی در ظرفهای بزرگ قرار گرفته اند. بزرگترها کودکان را نگاه میکنند و همه خوشحال هستند. در طرف دیگر ظرفهای شیرینیهای مختلف و جور واجور دیده میشود که حتی نگاه کردن به آنها نیز آب دهان را سرازیر میکند.
یلدا بهترین فرصت برای جمع شدن در کنار یکدیگر و شاد بودن است. در شب یلدا غم و غصهها را کنار بگذارید و شاد باشید و لبخند بزنید. یلدا یک فرصت مناسب است که همگی گوشیهای خود را کنار بگذارید، اینترنت را فراموش کرده و در کنار یکدیگر شاد باشید. بهترین بهانه برای اینکه به صحبتها و پندهای مادربزرگها و پدربزرگها گوش دهید.
نتیجه: شب یلدا بهترین فرصت برای دیدن اقوام، دیدن لبخند آنها و شنیدن صدای آنهاست. امیدواریم این شب زیبا بر همه خوش بگذرد.
مقدمه: قصد دارم از راویه دیگری به شب یلدا نگاه کنم. چه خوب است در این شب به فکر سلامتی مان هم باشیم.
بدنه: از نظر طب سنتی در شب یلدا باید غذاهای گرم خورده شود. کدو تنبل در تقویت قوای مغز نیز بسیار مؤثر میباشد. میوه مخصوص این شب کدو تنبل است که دارای طبیعت گرم میباشد و تاثیر آن برای بدن بسیار بیشتر است.
میوه هندوانه مخصوص چله تابستان است نه زمستان، چون طبیعت هندوانه سرد است و در فصل گرم باید خورده شود. زیاده روس در خوردن سردی جات در این شب برای سلامتی خوب نیست. در شب یلدا نباید در خوردن زیاده روی کنیم و حتی اگر خوردنیهای رنگارنگبی هم دیدیم، خودمان را کنترل کنیم. دل درد و بی حالی یکی از نتایج پرخوری است.
نتیجه: شب یلدا شب به یادماندنی است که باید با رعایت نکاتی این شب را خاطرانگیز کنیم. در این شب به فکر سلامتی خودمان باشیم و در خوردن میوه و شیرینی زیاده روی نکنیم.
مقدمه: شب یلدا (شب چله) آخرین روز آذر ماه، طولانیترین شب سال، اول زمستان است.
بدنه: شب یلدا که در اصطلاح به آن شب چله هم میگویند، یکی از کهنترین جشنهای ایرانیان است. این شب آداب و رسومی دارد که قرن هاست که در بین ایرانیان رواج داشته است، مردم ایران در شهرها و روستاهای مختلف با توجه به فرهنگ، آداب و رسوم ویژهی خود شب چله را جشن میگیرند. در این شب طولانی همهی اقوام نزد بزرگ طایفهی خود میروند و پس صرف شام، تنقلاتی مثل میوههای زمستانی، آجیل میخورند و فال حافظ میگیرند یلدا یک روز از سال است که مجالى میدهد براى من و تو، تا همگى، لحظه هاى شیرین با هم بودن را تجربه کنیم.
نتیجه: مناسبتهایی که در آداب و رسوم ما قرار دارد هر کدام ماجرای جالبی دارند که بهتر است برای آشنایی بیشتر با فرهنگمان آنها را بخوانیم.
مقدمه: دوباره یلدا آمده است. یلدای عزیز آمده است تا به ما چیزهایی را یادآوری کند و برود.
بدنه: میگویند یلدا بلندترین شب سال است، اما مجال کوتاه و فقط یک دقیقه است، یلدا فقط یک شب مهمان ماست و باید برای عزیز داشتنش عجله کنیم. کودکان در آغوش بزرگترها که قبلاً یلدا را دیدهاند، مینشینند تا با او آشنا شوند. بزرگترها یلدا را به کوچکترها معرفی میکنند تا به جای تعجب از ناشناختن یلدا، لبخند آشنایی بر لبان آنها بنشانند.
هرکس هرچه در توان دارد برای یلدا انجام میدهد. یکی برای او انارهای مهر و محبت را دانه دانه میکند و قرمزی انارهای باغ را به یلدا پیشکش مینماید. دیگری با عشق هندوانه میخرد به این امید که هدیهای شیرین برای نثار مقدم یلدای بالا بلند باشد.
خانهها و خانوادهها از عشق لبریز میشوند. تبسم بر لبها مینشیند و ایرانیان به یکدیگر آمدن یلدا را تبریک میگویند. یلدا نرم نرمک در شهر قدم میزند، همه را دور هم جمع میکند و بهانهای برای برپایی مهمانی به دست خانوادهها میدهد.
یلدا حال دل ما را هم برایمان رو میکند، چرا که در شب چله به یمن و خوشی به دیوان حافظ رجوع میکنیم و فال حافظ گرفته تا خواجه شیراز بگوید حال درونی ما و فردای ما چگونه است. شعر حافظ هرچه باشد، آن را به فال نیک میگیریم چرا که یلدا از ما شادی انتظار دارد.
پاس داشتن شب چله و حضور یلدا در بین ما، پاس داشتن قرنها احترام پدران و پدربزرگانمان به یلدا است.
نتیجه: یلدا بهانهای برای دورهمیهای خانوادگی است تا قدر بزرگترهایمان را بدانیم. در این روز به دور از دغدغههای روزانه فرصتی برای آسوده بودن پیدا میکنیم و در کنار هم این شب را گرامی میداریم.
منابع: تابناک جوان / ستاره / مجله فارسیها