اگر قبلا نام رنگو را نشنیده اید احتمالا در اینستاگرام بارها نام آقای رنگو را دیده اید. اقای رنگو اینجا زندگی سخته، اقای رنگو اینارو میبینی؟ اینها بخشی از دیالوگ های رایج اینستاگرامی هستند که خطاب به آقای رنگو گفته میشود. بیشتر این دیالوگ های فلسفی به رنج خاصی در زندگی گروهی از انسان ها اشاره می کند. اما رنگو اصلی و آقای رنگو کیست؟ این دیالوگ ها از کجا آمده است؟ اگر اولین بار نام رنگو را در اینستاگرام شنیده اید، پیشنهاد می کنیم تا انتها این مطلب را بخوانید تا کاملا با این شخصیت معروف و دوست داشتنی آشنا شوید.
رانگو، یک خزنده خجالتی و تنها که به دنبال هویت و معنای وجود خود است. در واقع رنگو شخصیت اصلی یک انیمیشن است که علاوه بر کارتون بودن، بیننده را به فکر فرو میبرد. این کارتون مسائلی را با زبان انیمیشن و طنز بیان میکند. انیمیشن «رنگو» محصول سال ۲۰۱۱ است. فیلمی که هم به عنوان بهترین انیمیشن سال شناخته شد و هم در شمار یکی از ۱۰ فیلم برتر سال ۲۰۱۱ قرار گرفته است.
اقای رنگو اینجا زندگی سخته، اقای رنگو اینارو میبینی؟ احتمالا جملاتی شبیه اینها را در اینستاگرام دیده باشید. اینها بخشی از دیالوگ های انیمیشن رنگو است که قابل تامل است.
به گزارش تابناک جوان، اگر اسم رنگو را قبلا نشنیده باشید ممکن است بپرسید آقای رنگو کیست که در اینستاگرام اول برخی جملات می گذارند. لازم به ذکر است آقای رنگو اصلی در واقع یک آفتاب پرست است. کلیپ های آقای رنگو طنز و جدی در اینستاگرام ساخته می شود. اما علت اینکه جملات فلسفی را به آقای رنگو میگویند چیست؟ علت آن را در محتوا و شخصیت پردازی انیمیشن رنگو اصلی باید یافت. هر چند این انیمیشن سالها پیش اکران و معروف شد اما نام شخصیت اصلی آن رنگو به تازگی در اینستاگرام ترند و پربازدید شده است.
صدای آقای رنگو با جانی دپ است. این انیمیشن با صداپیشگی جانی دپ، یکی از صداپیشگان معروف هالیوود، ساخته شده است. داستان این انیمیشن درباره یک آفتابپرست به نام رانگو است که به طور تصادفی در شهری کوچک در حومه بیابان میافتد.
بیشتر بخوانید: ویدئویی از صداپیشگی جانی دپ در انیمیشن «رنگو» + فیلم
رَنگو یک پویانمایی آمریکایی محصول سال ۲۰۱۱ با زمینه اکشن کمدی و وسترن، به نویسندگی جان لوگان و کارگردانی گور وربینسکی است. فیلم بسیار مورد تحسین قرار گرفت و به یک موفقیت تجاری تبدیل گردید. همچنین جایزه اسکار بهترین فیلم پویانمایی را کسب کرد.
انیمیشن رنگو داستان زندگی یک آفتابپرست خانگی که دچار بحران هویت است. این فیلم که حال و هوایی وسترن و کمدی دارد با نقش بازی کردن آفتابپرست در یک آکواریوم آغاز میشود و با بیرون آمدن اتفاقیاش از آکواریوم، وی وارد دنیایی متفاوت میشود. او بهطور اتفاقی از یک اتومبیل به درون صحرایی خشک و بیآب و علف پرت میشود.
بعد از آن با راهنمایی یک آرمادیلوی خردمند به یک شهر کوچک حیوانات میرسد که مردم آن در خشکی و بی آبی به سر میبرند. بعد از آن اسم رنگو را برای خود انتخاب کرده و با داستانهای خیالی که برای مردم شهر تعریف میکند و نیز کشته شدن اتفاقی یک شاهین بهدست او، به کلانتر شهر تبدیل میشود. رنگو در قالب کلانتر شهر و در نتیجهٔ تحقیقات پی میبرد که خشکسالی طبیعی نبوده و به صورت مصنوعی به مردم شهر تحمیل شدهاست و با کمک تعدادی از مردم...
انیمیشن «رنگو» هنگامی به دنیای بزرگسالان پا میگذارد که شخصیت آفتاب پرست (جانی دپ) به سئوالات تفکر برانگیزی در رابطه با هستی و معنای زندگی میپردازد. اما «وربینسکی» میگوید او از همان ابتدا قصد داشته انیمیشنی بسازد که هم برای بچهها و هم برای بزرگسالان جذابیت داشته باشد:
«بچهها دوست دارند رویاپردازی کنند، اما وقتی بزرگ میشوند دیگر دنبال این جنبههای رویایی نمیگردند و همه چیز را خیلی جدی میگیرند. در این فیلم هم بچهها و هم بزرگسالان میتوانند این رویاها را با هم تقسیم کنند با این تفاوت که بچهها احتمالاً خیلی بیشتر میتوانند با این شخصیتهای غیرقابل باور، مسخره و ساختگی ارتباط برقرار کنند».
سینما پرس نوشت: دیالوگهای فلسفی بسیاری بین "گورکن" و “رنگو” رد و بدل میشود که بسیار جالب است و به راحتی نمیتوان از کنارش گذشت. لطفا این جمله را خوب به خاطر داشته باشید: "هیچ چیز در انیمیشن اتفاقی نیست". همه المانهایی که در فیلم میبینید باید بوسیله آنیماتور و با هزینه بالا ساخته شود و مثلا نمیتوان گفت در فلان میزانسن وجود بهمان شیء اتفاقی است. البته این نکته فقط در انیمیشن صادق است و میتواند در ساختههایی غیر از انیمیشن موضوعیت نداشته باشد.
رنگو” از لحاظ فیلمنامه هم بسیار قوی و در عین حال مرموز است. مشخص است که "جان لوگان" روی فیلمنامه بسیار کار کرده. دیالوگهای فلسفی بسیاری را بکار برده که بیشتر آنها از دهان دو کاراکتر گورکن و "مایور" (حاکم شهر) بیرون میآید. در ابتدای فیلم "گورکن" را که نماد دانای کل و خرد عمومی است جملاتی به “رنگو” میگوید.
نقدهای زیادی درباره این انیمیشن و معنی دیالوگ های مرموز آن ها نوشته شده است.
رویداد 24 نوشت: انیمیشن Rango در کنار سرگرمکننده بودن، پیامهای سیاسی و اجتماعی مهمی را به مخاطبان منتقل میکند. این انیمیشن با استفاده از داستان خلاقانه و شخصیتهای جالب، برخی از مسائل جامعه را بررسی میکند و در قالب داستان، پیامهایی ارائه میدهد. یکی از مسائل مهمی که در انیمیشن Rango مورد بررسی قرار میگیرد، تأثیر قدرت و کنترل بر جامعه است.
مهر نوشت: شخصیت رنگو که جانی دپ به جای او صحبت میکند، سوسمار دست و پاچالفتیای است که بعضی مواقع از همه باهوشتر میشود. تمام بار کمدی فیلم روی این سوسمار است و تقریبا تمام شوخیهای فیلم هم از زبان او خارج میشود. خیلیها این شخصیت را یادآور شخصیت جک اسپارو در فیلم «دزدان دریایی کارائیب» دانستند. هم به دلیل بازی جانی دپ که به نوعی همان لحن و رفتار را به این شخصیت وام داده و هم برای این که کارگردان مشترکی بین این دو فیلم وجود دارد.
این آفتاب پرست سبز رنگ، با چشمهای ورقلمبیده بر آمده و گردن درازش از یک سو میخواهد در نقش قهرمانهای وسترن فرو برود، و از سوی دیگر میخواهد مخاطبان کم سن و سالش را با خود همراه کند.
فیلم «رنگو» موفق شد تا با جذابیتهای بصری، شخصیتآفرینی جذاب و خلق لوکیشنی متفاوت، مخاطب را جذب کند و با تکیه بر هنر فیلمسازی و زیباشناختی و بعد فلسفیاش، نظر مثبت منتقدان را نیز متوجه خود سازد.
کارگردان این انیمیشن گور وربینسکی با سابقه ساخت «دزدان دریایی کاراییب» است که فیلمش را برمبنای فیلمنامهای از جان لوگان نویسنده فیلمهای مطرحی، چون «هوانورد» ساخته است. وقتی پای دزدان دریایی به میان میآید اولین نامی که به خاطر میآید جانی دپ است و طبیعی است که او نیز به جای نقش قهرمان اصلی این انیمشن که بیشباهت به شخصیت سرخوش و بی خیال جک گنجیشکه نیست، حرف زده باشد.
این انیمیشن ۱۰۷ دقیقهای که مارس ۲۰۱۱ (اسفند ۱۳۹۰) اکران شد، با دوبله به زبان فارسی در تلویزیون ایران نیز به نمایش درآمد.
مهر در ادامه نوشت: «رنگو» در طبقه بندی ژانر، به وضوح فیلم وسترن است با تمامی ویژگیهای ظاهری و مختصات اش. شهری دور افتاده در میانه کویری بی آب و علف، بناهای نیمه ویران، مردم در ستم که باید یکی بیاید و تغییری برایشان به وجود بیاورد، یک حاکم ظالم و استعمارگر، مزدورها و آدم کشها و سرانجام غریبهای که میرود تا همه چیز را عوض کند. تا اینجای کار درست است، اما تفاوتی که وجود دارد این است که «رنگو» جان وین نیست.
او دقیقا روی سکه قهرمان وسترن است. کم حرفی، با قدرت بودن، هفت تیرکشی ... او از هیچکدام اینها بهرهای نبرده. او یک آفتاب پرست معمولی و وراج است. او از دنیا هیچ خبری ندارد و تازه از خانه شیشهای خود بیرون آمده است؛ و اینجاست که شوخی کارگردان و نویسنده بامزهتر از همیشه است: قهرمان دنیای امروز باید یک آفتاب پرست باشد که بتواند به هررنگی درآید تا بتواند با آدم بدها مقابله کند. او نباید هفت تیرکشی چالاک باشد، زور بازو هم لازم نیست و تا حالا فقط به یک ماهی بیجان احساس محبت کرده است.
رنگو در ابتدای فیلم تصویری از یک قهرمان است، اما در انتها، به قهرمانی اصیل بدل میشود. قهرمانی که حال دیگر آرام و کم حرف است، اما جسور و عدالت جو نیز شده است.
نویسنده و کارگردان این فیلم همه چیز را برپایه سمبولیسم بنا کرده اند و گره داستان را برمبنای آزاد کردن آب قرار دادهاند. در این شهر بیابانی، آب مایه حیات است. مردم آب ندارند. حاکم شهر آب را در اختیار گرفته، آدم بدها هم دنبال آب هستند و قهرمان هم باید آب را به مردم برگرداند. اما به سادگی و با توجه به لولههایی که گاه و بیگاه نشان داده میشوند، میتوان از معنای معمول آب به عنوان عامل اصلی درگیریها در هزاره سوم گذشت و گریزی به دنیای امروز زد و به جای آن نفت را به عنوان عامل درگیریها جایگزین کرد.
گردآوری: تابناک جوان