۲۵ شوال روز شهادت امام جعفر صادق علیه السلام رئیس مذهب شیعه است. در این مطلب نگاهی به زندگی ایشان و چگونگی شهادت امام جعفر صادق علیه السلام پرداخته ایم.
امام صادق (ع) (جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب) در ۱۷ ربیع الاول سال ۸۳ هجری قمری در شهر مدینه به دنیا آمد. برخی منبع تولد ایشان را در سال ۸۰ هجری قمری ذکر کرده اند.
پدر بزرگ ایشان امام سجاد (ع)، پدر بزرگوارشان امام محمد باقر (ع) و مادرشان معروف به ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر است. امام جعفر صادق (جعفر به معنای نهر جاری پرفایده) به مدت ۳۴ سال امامت شیعیان را برعهده داشت و با تلاشهای فراوان توانست احیاگر مذهب شیعه در بین مسلمانان باشد. مدت زمان امامت ایشان با خلافت پنج خلیفه آخر اموی یعنی از هشام بن عبدالملک به بعد و دو خلیفه نخست عباسی سفاح و منصور دوانیقی همزمان بود.
امام صادق (ع) را شیخ الائمه مینامند، زیرا در میان ائمه هدی علیهم السلام بیشترین عمر (۶۵ یا ۶۸) را داشته است.
روز ۲۵ شوال سال ۱۴۸ هـ. ق، روز اندوه مدینة النبی در فراق قطب دانش جهان و رئیس مذهب جعفری بود. جاسوسها و مزدوران منصور دوانقی، مدتها خانه امام را تحت نظر داشتند. سرانجام منصور موفق شد با به کارگیری دسیسه ای، سمی قوی را به دست یکی از خدمه هایش به امام (ع) بنوشاند. امام جعفر صادق (ع) در هنگام شهادت ۶۵ سال داشت و این در حالی بود که پس از امام باقر (ع)، ۳۴ سال امامت کرد.
روز شهادت امام صادق (ع)، روز پایان مبارزات علمی، اجتماعی و سیاسی نبود، بلکه شیعیان با بصیرتی که ایشان تربیت کرده بود، عزم خود را بر مبارزه علیه طاغوت بیشتر کردند. پس از شهادت امام صادق (ع)، امام کاظم (ع) ایشان را با دو پارچهای که با آن احرام میبستند، کفن کرد و عمامه و لباسهایی از امام سجاد (ع) را با ایشان قرار داد. امام صادق علیه السلام در قبرستان بقیع به خاک سپرده شدند.
بیشتر بخوانید:
حکومت امویان در زمان امام صادق (ع)، از سال ۱۰۵ هـ. ق درگیر مسائل سیاسی و مبارزه با حرکتهای ضدحکومتی بود تا اینکه در سال ۱۳۲ هـ. ق، بنی عباس توانستند بنی امیه را از تخت حکومت جائرانه خود پایین بکشند و خود بر کرسی حکومت تکیه زنند.
در آغاز، بنی عباس شعارهایی مبنی بر پیروی از ائمه اطهار (ع) میدادند، با این هدف که بتوانند افکار عمومی را به سوی خود جلب و از محبوبیت امامان معصوم (ع) نزد مردم، به سود خود بهره برداری کنند.
امام صادق (ع) به خوبی میدانست که با آمدن بنی عباس، فقط نام حکومت عوض خواهد شد و حتی جنایتهای آنان برای محکم کردن پایههای حکومت خویش، بیشتر از امویان خواهد بود. ازاین رو، هیچ گاه حرکتهای بنی عباس را تأیید نکرد و اصحاب و شاگردان را از همراهی با آنها بازداشت. امام از درگیریهای پیش آمده میان دو حکومت ستمگر بنی عباس و بنی امیه استفاده کرد و کرسی درسهای دینی و تجربی امام باقر (ع) را ادامه داد.
در زمان امام صادق (ع) شرایط ویژه فرهنگی بر جامعه حاکم شده بود. دانشهای گوناگون اعم از اسلامی و تجربی پدید آمده بود، و هرکس نظریهای جدید بیان میکرد و مردم از این همه پیشرفت علم شگفت زده بودند.
در کنار دانشهای گوناگون، فرقه هایی، چون معتزله، جبریه، مرجئه، غلات، زنادقه، مشبهه، متصوفه و مانند آن پدید آمده بود که هریک عقایدی برای خود داشتند. امام صادق (ع)، در چنین شرایطی زمام امور را به دست گرفته و دانشگاه علمی و فرهنگی پدر بزرگوارش را رونق درخور توجهی بخشیده بود تا آنجا که تعداد شاگردان ایشان، حدود چهار هزار نفر بیان شده است. از جمله شاگردان ایشان میتوان به هشام ابن حکم، محمد ابن مسلم، ابان ابن تغلب، هشام ابن سالم، مؤمن طاق و مفضل ابن عمرو اشاره کرد.
جابر بن حیان که کتابهای وی در زمان قرون وسطی به زبانهای گوناگون اروپایی ترجمه و پدر علم شیمی نامیده شده، از دیگر شاگردان معروف امام صادق (ع) است. امام صادق (ع) درهای جدیدی از علوم را چه در زمینه خداشناسی و چه در حیطه تجربی به روی انسانهای جویای علم گشود. امام صادق (ع) هم زمان با کار علمی، به کار تبلیغی و اجتماعی میپرداخت و در همه جا نمایندگانی داشت.
آن حضرت، با وجود تمام مشکلات و خفقانهای حکومتی، همواره حامی شیعیان و مسلمانان بود و خود، به اوضاع یتیمان و آسیب دیدگان رسیدگی میکرد. امام صادق (ع) تقیه را برای در امان ماندن از ستم حاکمان جور، ترویج داد؛ هرچند هیچ یک از حاکمان عصر، با وجود آن حضرت، آسوده خاطر حکومت نکردند.
سید محمدصادق میرقیصری
برای هیچ یک از امامان معصوم (ع)، مانند امام صادق (ع) فرصت و شرایط مساعدی پیش نیامد تا بتواند در سطح گسترده، انقلابی فرهنگی برپا کند و با تشریح فرهنگ غنی و پرمایه اسلام و تأسیس دانشگاهها و مدارس، اسلام را گسترش دهد. کشمکشها و اختلافهای میان بنی امیه و بنی عباس و اشتغال آنها به خود، چنین فرصتی را برای امام صادق (ع) به وجود آورد. آن بزرگ مرد علم و عمل، از این فرصت بهره برد و اسلام و فقه آن را از دیدگاه ائمه اهل بیت (ع)؛ جانشینان حقیقی رسول خدا (ص) به همگان معرفی کرد. همچنین، با تربیت شاگردان بسیار و برجسته، حیات تازهای به اسلام و مسلمانان بخشید و فرهنگ ناب تشیع را که از اسلام ناب محمدی سرچشمه گرفته بود، به جهانیان عرضه کرد.
خداوند در حدیث لوح، درباره امام صادق (ع) چنین میفرماید:
شک کنندگان در صداقت و حقانیت جعفر (ع)، هلاک میشوند. آن که سخن و مکتب او را رد کند، سخن و مکتب مرا رد کرده و این سخن و وعده قطعی من است که مقام جعفر (ع) را گرامی دارم و او را از پیروان و یاران و دوستانش شادمان سازم.۱
چرا به امام ششم صادق میگویند؟ امام صادق (ع) القاب زیادی داشت که مهمترین و معروفترین آنها صادق به معنی راستگو است. از آنجا که امام ششم در گفتار و رفتار راستگو بود لقب صادق را به ایشان داده اند. از دیگر لقبهای امام جعفرصادق (ع) میتوان طاهر، صابر و فاضل را نام برد.
از مشهورترین کنیههای ایشان میتوان به ابو عبدالله، ابو اسماعیل و ابو موسی اشاره کرد.
در میان امامان شیعه، چه در اصول دین و چه در فروع دین، بیشترین روایت از امام صادق (ع) نقل شده است. ایشان همچنین بیشترین شمار راویان را داشته است. اِربِلی شمار روایتکنندگان از ایشان را ۴۰۰۰ تن دانسته است. به گفته ابان بن تغلب شیعیان هرگاه در سخن پیامبر (ص) اختلافنظر پیدا میکردند، به سخن حضرت علی (ع) تمسک میکردند و آنگاه که در سخن علی اختلافنظر داشتند، به سخن امام صادق (ع) رجوع میکردند.
به جهت نقل بیشترین روایات فقهی و کلامی از امام صادق (ع)، مذهب شیعه امامی را مذهب جعفری نیز میخوانند. امروزه امام صادق (ع) به نام رئیس مذهب جعفری مشهور است.
در روایت حضرت صادق (ع) از جد بزرگوارش پیامبر اعظم (ص) چنین آمده است: «کسی که نمازش را در غیر وقت آن (بدون عذر و علت) بخواند، از نمازش ظلمت و تاریکی بلند میگردد و میگوید خدا تو را ضایع کند که مرا ضایع کردی و اول چیزی که از بنده در مقابل خداوند سؤال میکنند، نماز است که اگر نماز او صحیح و مقبول باشد، اعمال و کارهای نیک او نیز مقبول خواهد شد و هرگاه نمازش مقبول نباشد، دیگر اعمال او نیز مطرود شود».۲،
۱. سید حسین موسوی راد لاهیجی، نماز از دیدگاه قرآن و حدیث، ص ۲۱۲.
۲. بحارالانوار، ج ۸۳، ص ۱۹ به نقل از همان.
کوچک شمردن نماز در آیات و روایات از آن به استخفاف و یاد شده که یکی از گناهان بزرگ است و عواقب دردناکی نیز به دنبال دارد. استخفاف چند صورت دارد:
امام صادق (ع) در این باره میفرماید:
به خداوند سوگند، پنجاه سال از عمر شخصی میگذرد و خداوند یک نماز از او نپذیرفته است. چه گناهی از این سخت تر؟ قسم به خداوند، شما افرادی از آشنایان و همسایگان را میشناسید که اگر برای شما نماز بخوانند از آنان قبول نخواهید کرد، به جهت استخفافی که به آن دارند. به راستی خداوند جز کار نیک را نمیپذیرد. پس چگونه بپذیرد نمازی را که به آن استخفاف شده است.۳،
۱. محسن کازرونی، خلوتگه راز، ص ۱۳۶.
۲. محمدرضا رضوان طلب، پرستش آگاهانه، صص ۱۸۹ ـ ۱۹۲.
۳. وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۱۵، به نقل از خلوتگه راز، ص ۱۳۷.
ابوبصیر، یکی از شاگردان برجسته امام صادق (ع) میگوید: «در هنگام شهادت حضرت صادق (ع) در مدینه منوره نبودم. پس از مراجعت از سفر، به عنوان تعزیت و تسلیت به محضر ام حمیده، همسر بزرگوار آن حضرت رفتم. ام حمیده وقتی یار با وفای همسرش ابوبصیر را دید، به شدت گریست و فرمود:ای ابا محمد (ابابصیر)ای کاش حاضر بودی در هنگام رحلت آن جناب که آن حضرت یکی از دو چشمان مبارکش را بست، سپس فرمود: خویشان و اقاربم را و هر کس که به من لطف و محبتی دارد، خبر کنید تا بیایند. وقتی همه در حضور جناب اجتماع نمودند و دور بسترش گرد آمدند، فرمود: هرگز شفاعت ما نمیرسد به کسی که نمازش را خفیف بشمارد و استخفاف به نماز داشته باشد».۱
بحارالانوار، ج ۸۲، ص ۲۳۶، به نقل از: نماز از دیدگاه قرآن و حدیث، ص ۲۱۶.
منبع: حوزه / ویکی شیعه / ایمنا