۱۰ دی ۱۴۰۱ - ۱۶:۱۸

دنیای زنان در عصر قاجار

برای زنان در جامعه قاجار شاید بتوان تقسیم‌بندی‌های زیادی در نظر گرفت، از منظری این زنان را می‌توان در سه طبقه جای داد: زنان نیازمند، زنان متوسط و زنان بافرهنگ.
کد خبر: ۶۶۱۸۸

زنان قاجاری

،معمولا رجال سیاسی در تاریخ چیزی از همسرانشان نگفته‌اند، اگر هم دیگری گفته داستان دردناکی شده است. آگاهان تاریخی نوشته‌اند که نماینده انگلیس یک بار نام خواهر همسر ناصرالدین‌شاه را برد و جنجالی به پا شد که پی آن قطع روابط دیپلماتیک ایران و انگلیس پیش آمد.از زنان نیازمند و فرودست این جامعه چندان نمی‌توان اطلاعات جامعی داد، چراکه نه سواد داشتند، نه کاری برای نامدار شدن کرده بودند. این اقشار را به نوعی از عرایض و نامه‌هایی می‌توان شناخت که به «صندوق عدالت شاهی» می‌فرستادند.در دوره ناصری تشکیلاتی با عنوان «صندوق عدالت» شکل گرفت. مردم در هر جای کشور می‌توانستند عرایض و نامه‌های خود را برای رسیدگی دولت به این مجموعه بفرستند. برای آگاهی از قشر‌های فرودست جامعه به نامه‌ها و عرایضی اشاره می‌کنیم که به دربار نوشته شده‌اند.هر چند این نوشته‌ها معدودند؛ چون بی‌گمان زن باسواد در میان فرودستان جامعه اصلا نبوده، با این همه از میان همین نامه‌های معدود، فقر و بی‌عدالتی و بیکاری آشکار است.

در نامه‌های آن دوره می‌خوانیم:

پیرزنی ۸۰ ساله در دوره قاجار از لاریجان نوشت که شوهر و دو پسرش خدمتگزار دیوان بودند و بعد از فوت آن‌ها به واسطه ضعف مزاج و پیری نتوانسته «به خاکپای مبارکه شرفیاب شود» و بابت مواجب شوهر و دو پسر چیزی تقاضا کند. در دوره قاجار، از بیجار زنی نوشته که کنیزک بی‌کسی است که اموالش را غارت کرده و اجزای حکومت نیز «حکم مبارکه» را اجرا نکرده‌اند. زنی از کردستان نوشته که شوهرش او را از خانه بیرون کرده و نه نفقه می‌دهد و نه او را طلاق می‌گوید.

زنان طبقه متوسط

اگر بتوانیم جایگاه درستی برای طبقه متوسط این دوره در نظر بگیریم، می‌توانیم بگوییم که در دوره قاجار، بعضی از زنان صاحب شغل، مانند معلمی، دلاکی، مرده‌شویی یا دلالی ... این طبقه را شکل می‌دهند. شاغلان زنی مانند «ضعیفه کاشی» که شوهر ندارد و خانه‌اش را در بازار به نقاره‌چی اجاره داده بود، یا زنانی که حاجیه یا ملاباجی بودند، مانند ملا شهربانو، احتمالا زنانی بودند که مراسم مذهبی را اداره می‌کردند، تعدادی نیز ظاهرا فاحشه بودند. (ر.ک: زن در جامعه قاجار موقعیت اجتماعی زنان در آغاز قرن ۱۴ قمری)

تعدادی از زنان شاغل و مالک، آنانی بودند که در حرم‌سرای شاهی حضور داشتند یا پس از مرگ شاه، از دربار رانده شده، در محله‌ها می‌زیستند. به گفته تاج‌السلطنه بعضی از زنان حرم‌سرا را که فرزند نداشتند از قصر بیرون می‌انداختند.

وضعیت مالکیت زنان در سال‌های پایانی حکمرانی ناصرالدین‌شاه قاجار نسبت به سال‌های نخستین با اندکی دگرگونی همراه بوده است. رشد مالکیت در میان زنان، دیده می‌شود. در ۱۳۲۰ قمری زنانی صاحب دکان و کاروانسرا بودند که امکان دارد مهریه یا ارث آن‌ها بوده باشد.

زنان بافرهنگ قجری

سومین طبقه زنان دوره قاجار را می‌توان اشراف‌زادگان به حساب آورد. دربار برای این افراد جای مناسبی برای تحصیل و پیشرفت بود. بعضی از آنها زبان‌های خارجی می‌دانستند، تعدادی ساز می‌نواختند یا نقاشی می‌کشیدند. از میان آنها می‌توان فعالان اجتماعی و سیاسی را هم دید که به مخالفت با همان درباری برخاستند که در آن بزرگ شده بودند.

فخرالدوله یا تومان‌آغا، دختر هفتم‌ و فرزند دهم‌ ناصرالدين‌ شاه‌، درسال‌ 1278 قمری از خازن‌الدوله‌ همسر گرجی و صيغه‌ای ناصرالدين‌ شاه زاده شد. او زنی تحصیل‌کرده و از شعرای دوره ناصرالدین‌شاه محسوب می شود. او داستان‌های شفاهی ایرانی را مکتوب و تصویرگری کرد. نقیب‌الممالک، نقال‌باشی دربار شب‌هایی که داستان‌گویی می‌کرد، فخرالدوله پشت در نیمه باز اتاق خواجه‌سرایان می‌نشست و به دقت آن داستان‌ها مکتوب کرده و برای آن‌ها نقاشی می‌کشید. اگر امروز ما داستان‌های ماندگاری، چون امیرارسلان رومی و زرین ملک را داریم به همت اوست که آن‌ها را مکتوب و مصور کرده است. شعر‌های او شامل دیوانی از چندهزار بیت است که با خط خود نوشته و در کتابخانه سلطان محمودمیرزا در پاریس نگهداری می‌شود.

فروغ‌الدوله دختر ناصرالدین‌شاه قاجار و خازن‌الدوله از زنان آزادی‌خواه دوره آغازین جنبش مشروطه است. او و همسرش ظهیرالدوله عضو انجمن اخوت بودند. فروغ‌الدوله که طرفدار مشروطیت بود مخالفت با برادرش، مظفرالدین‌شاه و برادرزاده‌اش محمدعلی شاه را علنی آشکار می‌کرد. در جریان به توپ بستن مجلس، محمدعلی شاه دستور تخریب و غارت خانه او را نیز صادر کرد.

فروغ خواهر تنی فخرالدوله بود. او در جوانی به خواست پدرش با علی‌خان قاجار ظهیر‌الدوله ازدواج کرد که وزیر تشریفات دربار بود. پس از ازدواج لقب "ملکه ایران" گرفت. نامه‌هایی از او باقی مانده که خطاب به ظهیرالدوله، مظفرالدین شاه، محمدعلی شاه و سیاستمدارن دیگر وقت نوشته است. در این نامه‌ها قدرت اندیشه و دیدگاه‌های آزادی‌خواهانه و انتقادآمیز او آشکار است. او بدون حجاب به جلسه‌های انجمن می‌رفت و سخنرانی می‌کرد. فروغ‌الدوله شعر‌های مدح‌آمیزی نیز می‌گفت. تخلص «صفا» داشت که با تخلص همسرش یکی بود.

 

بانوان قاجاری که بانیان خیر شدند

درباره حضور زنان در یک صد ساله اخیر و در بحبوحه تحولات سیاسی و اجتماعی مقارن با آغاز قرن بیستم روایت‏های مختلفی طرح شده است. اما بیش از هر نکته دیگری شاید لازم باشد که به زوایای تاثیرگذاری اجتماعی و فرهنگی زنان به ویژه زنانی که راهی به دربار داشتند و به هر شکل با لایه‏هایی از قدرت سیاسی دوره قاجار در ارتباط بودند، اشاره کرد. این نکته از آن حیث حایز اهمیت است که در آن دوران هنوز بسترهای لازم برای تاثیرگذاری و مشارکت سیاسی زنان فراهم نیامده بود.

فخرالدوله، دختر مظفرالدین‌شاه

درباره حضور زنان در یک صد ساله اخیر و در بحبوحه تحولات سیاسی و اجتماعی مقارن با آغاز قرن بیستم روایت‏های مختلفی طرح شده است. اما بیش از هر نکته دیگری شاید لازم باشد که به زوایای تاثیرگذاری اجتماعی و فرهنگی زنان به ویژه زنانی که راهی به دربار داشتند و به هر شکل با لایه‏هایی از قدرت سیاسی دوره قاجار در ارتباط بودند، اشاره کرد. این نکته از آن حیث حایز اهمیت است که در آن دوران هنوز بسترهای لازم برای تاثیرگذاری و مشارکت سیاسی زنان فراهم نیامده بود. اما مهم این است که زنان در گوشه‌های دیگری از قدرت که لزوما سیاسی نبود، حضور پررنگی از خود نشان دادند. اگر مرور اسناد به جای مانده از اواخر دوران قاجار و اوایل دوران پهلوی حکایت از این مساله دارد که چه بسیار زنانی که در کنار ایفای نقش مادری، مدیریت امور وقفی، عام‌المنفعه و خیریه را نیز عهده دار بوده‌اند بی‌آنکه سودای کسب نام و آوازه داشته باشند، از خود یادگارهای ماندگاری در گوشه و کنار این سرزمین به جای گذاشتند. در این نوشتار روایتی کوتاه از فعالیت‌های اجتماعی دو تن از این زنان موثر در حوزه‌های عام‌المنفعه و فعال در بخش‌های خدمت‌رسانی به همنوع و البته از نزدیکان پادشاهان قاجار ارائه می‌شود که هر یک با انجام کارهای موثر خود توانستند مصدر خدماتی ارزشمند و یادگارهای خیریه ماندگار شوند، ضمن اینکه از خود نامی نیک بر جای گذاردند.اشرف‌الملوک فخرالدوله، دختر مظفرالدین شاه و سرورالسلطنه (حضرت علیا) از جمله زنانی است که به واسطه موقوفات و کارهای خیریه‌اش نامی بلند آوازه دارد. دیگری زهرا سلطان نظام مافی است که او نیز از زنان خیری است که به دلیل ورودش به عرصه کارهای عام‌المنفعه و ساخت و سازهایی که برای کودکان بی‌سرپرست و معلول انجام داد، از وی به نیکی یاد می‌‏شود.فخرالدوله در سال ۱۳۰۴هـ. ق متولد شد. وی ابتدا نامزد پسر خاله خود دکتر محمد مصدق بود. اما به واسطه رقابت‌های سیاسی وقت، صدراعظم مظفرالدین شاه یعنی میرزا علی‌خان امین‌الدوله تصمیم گرفت برای استحکام قدرت خود با خاندان سلطنتی وصلت کند. در نتیجه فخرالدوله را برای پسر خود میرزا محسن‌خان معین‌الملک (امین‌الدوله) که او نیز همسر داشت، خواستگاری کرد. فخرالدوله که از ازدواج با پسر خاله راضی نبود، قبول کرد. میرزا محسن‌خان نیز همسر خود را طلاق داد و پس از برگزاری جشنی باشکوه، عروس و داماد به خانه مشترک رفتند. از آن پس بین خانواده سرورالسلطنه و خواهر وی نجم‌السلطنه - مادر محمد مصدق و بانی بیمارستان خیریه نجمیه در سال ۱۳۰۵ هـ. ش- نقاری عظیم افتاد که هیچ‌گاه به مودت نینجامید.

فخرالدوله به عنوان بانویی مومن، با کفایت و نیکوکار مشهور است که از ثروت خانوادگی خود با چنگ و دندان محافظت کرد. او با تدبیر و کاردانی، خود و خانواده‌اش را از آشفتگی‌های مربوط به عزل پدر شوهر و غضب دربار، خلع برادرزاده‌اش احمدشاه از سلطنت، روی کار آمدن سلسله پهلوی و دیگر گرفتاری‌های سیاسی رهانید. ضمن آنکه از ثروت خویش در امور خیریه به بهترین وجهی استفاده کرد. از جمله کارهای مهم او تاسیس آسایشگاه سالمندان در املاک موروثی‌ واقع در کهریزک است که امروزه جزو عظیم‌ترین موسسات یاری‌رسان به مصدومان از کار افتادگان و سالمندان به شمار می‌رود.

فخرالدوله در اواخر دوره قاجار و در بحبوحه اقدامات سردار سپه، در حدود ۷۸ دختر و پسر یتیم را تحت پوشش قرار داد و به همراه جمعی از زنان خیر در اطراف پرورشگاه که بعد‌ها بنگاه خیریه بانوان نیکوکار نامیده شد، از دختران و پسران نگهداری می‌کرد. از جمله کسانی که او را در این کار یاری می‌دادند باید از جباره فرمانفرما، عزت‌الملوک فرمانفرما، هما فرمانفرما (اتحادیه)، همسر دکتر حسین علاء، قدسی عنایت دختر ظهیرالاسلام، نورافشار پایه‌گذار بیمارستان مسیح دانشوری، همدم نفیسی خواهر سعید نفیسی - که پس از تحصیل مامایی در فرانسه به ایران بازگشت، اما چون جو اجتماعی به گونه‌ای نبود که بتواند مستقلا مطبی باز کند در این بنگاه به کارهای مربوط به رشته تحصیلی خود و انجام امور خیریه ‌پرداخت و معصومه امینی (نفیسی) دختر فخرالدوله نام برد که بر اساس قوانینی که برای کار خود تدوین کرده بودند به کودکان بی‌سرپرستی که در چارچوب مقررات قرار داشتند، خدمت می‌کردند. طبق ضوابط و مقررات پرورشگاه، در صورتی که مادری خواهان نگهداری فرزند خود بود، ابتدا دو نفر از زنان همکار فخرالدوله به محل زندگی آن مادر رفته، پس از تهیه گزارشی در چارچوب عقاید هیات‌مدیره و داشتن شرایط لازم از جمله فقدان پدر، بچه را تحویل می‌گرفتند. یکی از دختران تحت حمایت فخرالدوله به نام سکینه ابراهیمی - که امروزه خود صاحب چندین فرزند و نوه است - خاطراتش را از فخرالدوله و فعالیت‏‌های موسسه چنین بازگو می‌کند: «در موسسه‌ای که خانم فخرالدوله آن را اداره می‌کرد ضمن برقراری احساس محبت و آرامش، انضباط خاصی حکمفرما بود. ما ملزم بودیم علاوه بر یادگیری فنون خانه‌داری، خیاطی و موسیقی، ادامه تحصیل را از یاد نبریم. چنان که خود من تا پیش از ازدواج تا کلاس ششم درس خواندم. هنگام آمدو‌رفت به مدرسه بر اساس انضباط خاصی که توسط مربیان اجرا می‌شد به محل تحصیل رفته و به خوابگاه خود باز می‌گشتیم.» خانم فخرالدوله در ۲۵ دی‌ماه ۱۳۳۴ هـ. ش در ۷۳ سالگی در تهران درگذشت و در ابن‌بابویه شهر ری به خاک سپرده شد.

زهرا سلطان عزت‏‌السلطنه، دختر رضاقلی‌خان نظام‌‏السلطنه و خدیجه سلطان خانم دختر میرزا رضا آشتیانی به سال ۱۳۱۲ هـ. ق متولد شد. وی در سال ۱۳۲۹ هـ. ق با پسر عبدالحسین میرزا فرمانفرما یعنی عباس میرزا سالار لشکر از بطن عزت‏‌الدوله دختر مظفرالدین شاه پیمان زناشویی بست. به هنگام طرح الغای سلطنت خاندان قاجار و اعلام سلطنت رضاخان، سالار لشکر و برادرش نصرت‌‏الدوله از جمله مخالفان این طرح بودند و به این حکم رای ندادند. به این ترتیب این دو طرد شده و به تدریج از عرصه کارهای حکومتی خارج شدند. از آن پس تا سال ۱۳۱۴ هـ. ش که سالار لشکر پس از تحمل مدتی بیماری در برلین درگذشت، زهرا سلطان با شش کودک روزگار می‌‏گذراند.


بیشتر بخوانید

 

منبع : قاجار وومن 

ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
گزارش خطا