و اما مهم تر از جام جهانی

و اما مهم تر از جام جهانی
۱-‌ فوتبال قواعد خودش را دارد و همین قواعد بیرحم هم باعث شده مردم جهان آنرا دوست بدارند. همین فرمول‌ها می‌تواند مردم فقیر یک جامعه را امیدوار نماید و یا برای امکانات و پول پاشی برخی دیگر، هیچ دستاوردی نداشته باشد.این رویداد گرچه مانند هر پدیده رسانه‌ای شده دنیای حاضر یک جریان واقعی و مستقل نیست اما نمی‌توان از نقش آن در رویاپردازی و نماد سازی افکار عمومی گذشت و نادیده‌اش انگاشت.
۲- این جام جهانی فوتبال هم با تحقق قواعد و اصولش برای ما که به معنی دقیق کلمه آماده نبودیم تمام شد تا آماده‌ترها و نه لزوما بهترها بروند و زیبایی‌های فوتبال را به رخ جهانیان بکشند. بازی در سطح ملی، تنها جایی است که بر خلاف قواعد سرمایه‌سالاری از یک جای کار باید بهتر بود تا موفق شد و الا #قطر با ده‌ها میلیارد دلار سرمایه‌گذاری این طور حذف نمی‌شد.جام جهانی نه تنها برای ما بلکه برای آلمان ضعیف این دوره، آرژانتین عجیب و غریب امسال، برای کانادایی که وطن‌فروش‌ها حتی امکان دیدار تدارکاتی با آن را از بین بردند. برای عربستان نفتی، اکوادور شایسته و خیلی کشورهایی که با یک دهم مشکلات ما هم درگیر نبودند تمام‌شده یا رو به اتمام است چون قواعد خودش را دارد.چه ما بعد از بازی ایران ولز شادی کنیم و چه بعد از بازی ایران و آمریکا.
۳- شاید در کتابهای تاریخی خوانده بودیم در برخی از دوره‌ها بخشی از افراد یک جامعه موقع تهاجم خارجی درب دژهای شهرها را می‌گشودند و واقعا از شکست حکومت، ولو به قیمت اشغال نظامی و تبعات آن خوشنود بودند.اتفاقات نمادین این جام جهانی برای ما دقیقا تجسم چنین تاریخی بود که حتی تصورش روزی برای ما سخت بود.ایسپا که با فاصله مهمترین مرکز افکارسنجی ایران و غرب آسیاست با شجاعت مثال‌زدنی این پایش تاریخی را انجام داد و برای ما مشخص کرد که حدود ۷ درصد مردم چنین زمینه‌هایی را لااقل در ذهنیت شان دارند که حتی به بهای شکست کشورشان باید اندیشه شان جلو برود.۴- باید این عدد را خیلی جدی گرفت. بافت شناسی این عدد نشان می‌دهد حجم زمینه های اغتشاش و معارض در مقابل معترض چقدر می‌تواند باشد.از طرفی به خاطر پشتیبانی رسانه‌های گروهی و توهم بی‌شمار بودن، تعلق عمده این گرایش به طبقه متوسط و اشراف و درس خوانده از میان مهاجرین و آنها که دنبال مهاجرت هستند و یا رفت و آمد جدی دارند؛ این گروه بافتار خاصی دارد که برای آنها در قالب سکولارخواهی یک ایدئولوژی جدید آفریده که می‌تواند مفاهیمی مانند وطن و آیین را تعبیر متفاوتی ببخشد تا فرد دچار تعارض درونی نباشد.مساله‌ای ترسناک و قابل بررسی