همه ما درجاتی از درون گرایی داریم اما برخی از افراد هستند که کاملاً درونگرا هستند، بنابراین اگر مشکوک هستید که یک درونگرا هستید، روانشناسان جزئیات را به شما می دهند تا ببینید آیا آنها در مورد شما صدق می کنند یا خیر.کلمه «درونگرا» برای توصیف فردی به کار می رود که تمایل دارد به جای معاشرت با دیگران، بر افکار درونی خود تمرکز کند و زمان خود را تنها بگذراند.
کن پیج رواندرمانگر توضیح میدهد: «برونگراها انرژی خود را از تعاملات اجتماعی میگیرند، در حالی که درونگراها انرژی خود را در موقعیتهای اجتماعی صرف میکنند، برای مثال، پس از شرکت در یک مهمانی یا گذراندن وقت با گروه بزرگی از مردم، درونگراها اغلب احساس میکنند که باید انرژی خود را با گذراندن وقت به تنهایی احیا کنند.»
درونگرایی در درجات مختلفی وجود دارد، زیرا هر یک از ما یک جنبه درونگرا و یک طرف برونگرا داریم، اما زمانی که یک طرف کاملاً بر دیگری غلبه کند، فرد درونگرا یا برونگرا می شود.
آیا افراد درونگرا تربیت شده اند یا اینگونه به دنیا می آیند، به عبارت دیگر، چه چیزی شما را درونگرا میسازد... ژنهایتان یا تربیتتان؟
در برخی موارد، درونگرا بودن به ژن های شما بستگی دارد. درونگراها دارای ماده شیمیایی سروتونین هستند که باعث می شود از مکان های شلوغ متنفر باشند.
از سوی دیگر، برونگراها به اندازه کافی این ماده شیمیایی را ندارند و تمایل دارند از بودن در کنار دیگران لذت ببرند. آنها میتوانند محیطهایی را جستجو کنند که باعث ایجاد حس استرس میشوند.
مواد شیمیایی اضافی درون درونگراها باعث ایجاد حس استرس در آنها می شود. این باعث می شود آنها از قرار گرفتن در موقعیت های استرس زاتر مانند صحبت کردن با یک گروه یا قرار گرفتن در یک جمعیت متنفر باشند.
یک فرد می تواند نسبت به محیط اطراف خود درونگرا باشد، چه از طریق ضربه روحی و چه از طریق تماشای رفتار والدین خود و پیروی از تمایلات خود. اتفاقاتی که در اطراف کودک رخ می دهد تأثیر زیادی بر زندگی آینده او دارد. حتی چیزی به کوچکی صدای بلند، می تواند کودک را به افسردگی بعد از شوک مبتلا کند.
این ممکن است باعث شود که شخصی نیاز به تنهایی داشته باشد، در مکانی که در آن احساس آرامش و سکوت می کند، یا در محیط پر سر و صدایی باشد که بر آن کنترل دارد. آسیب های عاطفی می تواند فرد را درونگراتر کند.
اگرچه هر فردی می تواند ویژگی های متفاوتی داشته باشد، اما درونگراها الگوهای رفتاری بسیاری دارند.
- تنهایی را بر اختلاط با دیگران ترجیح می دهند.
- از روابط اجتماعی زیاد احساس فرسایش می کنند.
- وقتی تنها هستند احساس راحتی می کنند.
- آنها برای تمرکز نیاز به آرامش دارند.
- برای تصمیم گیری وقت میگذارند.
- آنها کار گروهی را دوست ندارند.
- نوشتن را به صحبت کردن ترجیح می دهند.
- پس از قرار گرفتن در مکان های شلوغ احساس خستگی میکنند.
- آنها دوستان کمی دارند اما بسیار با آنها صمیمی هستند.
- آنها از رویا و تخیل برای حل مشکلات خود استفاده میکنند.
- آنها فقط روی افکار درونی خود تمرکز میکنند.
روانشناسان بر اساس مقیاسی به نام آمپیورتها بر این باورند که درونگراها دارای ۴ نوع تیپ هستند:
درونگراهای اجتماعی: این نوع درونگرای کلاسیک است، آنها کمتر علاقه ای به شرکت در مجالس بزرگ یا مهمانی های پر سر و صدا دارند، به دلیل اضطراب اجتماعی از حضور در جمع پرهیز نمی کنند، بلکه به این دلیل که در تنهایی احساس راحتی و شادی بیشتری می کنند.
درونگراهای متفکر: این گروه از درونگراها دارای تخیل خلاق و تمایل به صرف زمان زیادی برای تفکر هستند، اما لزوماً افکار خود را بیان نمی کنند. متفکر درونگرا فردی با ساختار ذهنی است که ماهیت شناختی دارد. این نوع افراد درونگرا اغلب هنگام مطالعه، یادگیری و تحقیق احساس آرامش می کنند.
درونگرای محدود کننده: این افراد تا زمانی که افراد جدید را به خوبی بشناسند، بسیار محتاط هستند. درونگراهای محدود کننده ماهیت بازتابی دارند و اغلب شخصیت هایی آرام و با اعتماد به نفس هستند که دیگران تمایل دارند به آنها تکیه کنند.
درونگرای مضطرب: ممکن است با دیدن یک درونگرا مضطرب به راحتی آنها را بشناسید.آنها اغلب بسیار آرام هستند و علائم خجالتی یا تنش را در زمانی که افراد دیگر در اطراف هستند نشان می دهند. برخی ممکن است این تمایل به انزوا را بی ادبی یا کناره گیری اجتماعی بدانند، اما در واقع فقط یک مکانیسم دفاعی برای محافظت از خود در برابر اضطراب و استرس است.
بسیاری از افراد درونگرا را خجالتی میدانند اما این دو ربطی به هم ندارند. درونگرایی نوعی شخصیت است در حالی که کمرویی یک احساس است.
افراد خجالتی معمولاً در موقعیتهای اجتماعی خاص احساس ناخوشایندی یا ناراحتی میکنند، بهویژه زمانی که در اطراف غریبهها قرار میگیرند. ممکن است احساس تنش و عرق کنند، ضربان قلبشان تندتر شود و ممکن است دچار درد معده شوند.
آنها ممکن است وسوسه شوند که رویدادهای اجتماعی را نادیده بگیرند. زیرا آنها احساسات منفی را که در هنگام رفتن به مهمانی ها یا فعالیت های دیگر بر افکار و بدن آنها حاکم می شود، دوست ندارند.
درونگراها نیز ممکن است ترجیح دهند از رویدادهای اجتماعی چشم پوشی کنند، اما این به این دلیل است که آنها در انجام کارها به تنهایی یا با یک یا دو نفر دیگر احساس انرژی یا راحتی بیشتری می کنند.
اگر از خود می پرسید که آیا من درونگرا هستم یا افسرده، دانستن این نکته مهم است که هر فردی چه درونگرا و چه برون گرا ممکن است دچار افسردگی شود.
اگر از این نوع نگرانیها یا هر نگرانی دیگری در مورد سلامت روان دارید، حتماً با پزشک یا متخصص سلامت روان خود صحبت کنید.
به همین ترتیب، اگر تعجب می کنید که آیا من فردی درونگرا هستم یا ضد اجتماعی، صحبت با یک متخصص سلامت روان می تواند به شما در یافتن پاسخ کمک کند. تفاوت اصلی بین افراد درون گرا و ضداجتماعی این است که افراد درونگرا به گونه ای معاشرت می کنند که آنها را راحت می کند، در حالی که افراد ضد اجتماعی ترجیح می دهند چنین نباشند.
افراد ضداجتماعی اغلب برای زندگی در جامعه ای که از آنها حتی تعاملات اجتماعی کوچکی انتظار می رود یا به شیوه ای قابل قبول اجتماعی رفتار کنند، برایشان مشکل است.
اگر این وضعیت را تجربه می کنید، صحبت با یک متخصص سلامت روان نیز می تواند به شما کمک کند تا تعیین کنید آیا رفتار ضد اجتماعی شما با یک وضعیت سلامت روان مرتبط است یا خیر.
درونگراها افرادی هستند که تمایل دارند به جای دنیای بیرون بر دنیای درون خود تمرکز کنند. برای این افراد محافظه کار، درک شخصیت درونگرا و تمایلات آنها می تواند به آنها کمک کند تا همه چیز را به روشی درست مدیریت کنند، از کار گرفته تا روابط شخصی.
منبع : باشگاه خبرنگاران