ایرانیان صرفنظر آنچه روی سرشان میانداختند یا نه از زمان هخامنشیان تاکنون مردمی عفیف و پوشیدهای بودهاند. یعنی هر چه در آثار هنری اروپایی در یک عصری به صورت بیمار گونه تمایل به عریان نمایی وجود دارد؛ در ایران، چه در دوران زرتشتی و چه در دوران اسلامی زن ایرانی مظهر آزرم و حیا است. با این حال پوشیدن در هیچ دورهای یکسان و یکپارچه نبوده و حتی در دورههایی مانند آغاز انقلاب که تحت تاثیر پیام آن جامعه گرایش ظاهریاش هم به برخی ارزشها مشهودتر بوده، هیچگاه پوشش جامعه یکسان نشده است.
بحث صیانت از حجاب جامعه از هنجارشکنی و دخالتهای خارجی پیچیده کننده موضوع در دو دهه اخیر مجموعه حکمرانی را به چند اشتباه بزرگ کشانده که یکی از مهمترین آن تلقی انتظامی در این مساله است. یعنی در حالی که دهها نهاد مسئول، صدها اقدام به جا و موثر و آموزش محور که برای آن بودجه گرفته بودند، را انجام ندادند؛ تمام مساله منتهی شد به گشت ارشاد و نیروی آموزش ندیده انتظامی که در هیبت نامناسب مسئول برخورد با آخرین حلقه مساله یعنی مصرف کننده بیخبر از همهجا بوده و هست. حال آنکه حتی عوامل انتظامی هم میدانند، بحث حجاب چه از حیث تناسب عوامل اجرایی آن و هم چه از جنبه مهارتی و از همه مهمتر چه از نظر تاثیر و بازدارندگی ربطی به شاکله کنونی انتظامی کشور که در دهها ماموریت جاری خودش هم دچار کم و کسری است ندارد و بار گرانی است که هم انرژی و هم اقتدار و هم تصویر این نیرو را تضعیف کرده است.
علاوه بر گشت ارشاد که کارنامهی آن پیش روی ما است دهها اقدام دیگر به ویژه در نهادهای فرهنگی به دلیل عدم تخصص مجریان و سیاستگذاران عایدی چندانی نداشته و اگر بگوییم بسیاری از امکانات در قالب یک سری پیمانکاری نصیب یک عده شارلاتان شده که نمایشگاه بزنند، جنس بفروشند، همایش و نمایشهای افتضاح برگزار کنند و سوء تفاهمهای عمومی و گافهای رسانهای رقم بزنند، گزاف نگفتهایم. حال آنکه در مساله پوشش هم مانند اکثر چیزها همه چیز وابسته به زنجیره ارزش اقتصادی بوده و مسئول اقتصاد (که حکمرانی است) متهم اول است.
از آنهایی که مسئولیت خود یعنی کارهای روانشناسی و جامعه شناختی عمیق برای متناسبسازی و بازارپردازی برای خوش پوششی را انجام ندادند تا اصناف و مشاغل رسانهای که از این بلبشو بیشترین سود را میبرند. فلذا گشت ارشاد اولا باید جلوی صدا و سیما و سینما که تضاد چهرههایش تعادل جامعه را بهم زده و بانک مرکزی که گذرگاه اقتصاد بیبند و باری است و وزارت ارتباطات و وزارت صمت باید میایستاد. یعنی در حالی که بخشی از نظامات دیوانی شما مبداء و مبدع و مدخل و مخرج و حتی متنفع از جریان بدپوششی است؛ بیصلاحیتترین بخش از حیث دانش و ابزار و امکانات بشود، تنها مسئول ساماندهی حجاب. ما حتی اگر بپذیریم بخشی از پروژه حجاب در کشور ما امنیتی و طراحی فراسرزمینی و نفوذ خارجی دارد (که دارد) بازهم جای برخورد با مفتون کف خیابان نیست. به عبارت دیگر در حالی فلانی که ممکن است عامل بیگانه باشد، در قالب فشن بلاگر و فود بلاگر و تولید کننده محتوا روزانه در شبکههای چند میلیونی مد ترویج میکند و تابو شکنی میکند و درآمد میلیاردی بدون مالیات در دل همین نظامات مالی و ارتباطی کشور هم دارد و تازه در جلسات رسمی وزارت جوانان دعوت و تکریم هم میشود، ناجا باید مخاطب بیخبر از همه جای او را تعقیب کند و در جامعه رسانهای ما برای خودش و دیگران و به ویژه محجبههای واقعی هزینه بیافریند.
دو پی نوشت لازم:
الف) تقریبا همه فقهای شیعه متفقند امر به معروف و نهی از منکر از کسی که بلد نیست نه تنها ساقط است بلکه بر او حرام است.
ب) در دنیای رسانه، هر کنشگری نفهمد کاری که میکند از پشت قاب دوربین و در پشت عدسی رسانهها چه شکلی است نابود میشود.