در این مطلب به دلایلی میپردازیم که باعث میشوند زندگیتان آشفته باشد و راهکارهایی برای رفع این مشکل ارائه میدهیم.
چرا زندگیام اینقدر آشفته است؟
استرس دارید و زیاد از خودتان کار میکشید
یکی از اصلیترین دلایل اینکه زندگیتان بینظم است و احساس پریشانی میکنید این است که بیش از اندازه از خودتان کار میکشید،
استرس دارید و حد و مرزی بین زندگی شخصی و زندگی حرفه ایتان مشخص نکردهاید. وقتی استرس دارید و زیاد کار میکنید، زندگی شخصیتان را فراموش میکنید و کنترلتان را روی امور زندگیتان از دست میدهید. مثلاً تماموقت کارکردن میتواند بدون اینکه متوجه شوید روی روابط فردیتان اثر بگذارد و همسر و فرزندانتان را شاکی و دلخور کند.
مسئول و مالک زندگیتان نیستید
دلیل دیگر آشفته بودن زندگیتان این است که مسئولیت و مالکیت زندگی خودتان را ندارید. مسئول زندگی خود بودن یعنی اینکه درک کنید چیزی که میگویید، فکری که میکنید، احساسی که دارید و رفتاری که انجام میدهید همگی تحت کنترل شما هستند و شما مسئولیت آنها را به عهده دارید. اگر مسئولیت رفتارها و حرفها و
احساسات خود را نپذیرید، با دیگران دچار اختلاف خواهید شد، در محل کارتان به مشکل برخواهید خورد و بر سلامتیتان نیز اثر گذاشته و پریشان و بیقرار خواهید شد.
یک دلیل دیگر که میتواند زندگیتان را آشفته کند این است که دقت و تمرکز خود را همزمان بین کارهای زیادی تقسیم میکنید و در نتیجه نمیتوانید روی چیزی که مهمتر است متمرکز شوید و دچار پریشانی و سراسیمگی خواهید شد. ضمناً نمیتوانید در هیچ یک از این کارها خوب عمل کنید، زیرا تمرکز ندارید
نمیدانید هدفتان چیست
دلیل دیگر اینکه زندگی بینظم و آشفتهای دارید این است که هدفتان را در زندگی گم کردهاید، چون نمیدانید بینش واقعیتان در زندگی چیست. یعنی در تاریکی و ابهام قدم میزنید و نمیتوانید بفهمید با زندگیتان چه باید بکنید، بنابراین وارد مسیرهایی میشوید که استرس و
اضطراب و پریشانیتان را بیشتر کرده و زندگی برایتان سخت میشود.
در روابطتان با دیگران حدوحدود مشخصی ندارید
وقتی حریم سالم و مشخصی بین خود و دیگران نداشته باشید، زندگیتان پُر از هرجومرج خواهد شد. چون نمیتوانید به دیگران «نه» بگویید به دردسر میافتید و متقابلاً برای حدوحدود دیگران نیز احترامی قائل نیستید و همین باعث اختلاف و استرس میشود.
کارهای زیادی را همزمان انجام میدهید
یک دلیل دیگر که میتواند زندگیتان را آشفته کند این است که دقت و تمرکز خود را همزمان بین کارهای زیادی تقسیم میکنید و در نتیجه نمیتوانید روی چیزی که مهمتر است متمرکز شوید و دچار پریشانی و سراسیمگی خواهید شد. ضمناً نمیتوانید در هیچ یک از این کارها خوب عمل کنید، زیرا تمرکز ندارید.
ذهنیت یک قربانی را دارید
باید بدانید که هرکسی این قدرت را دارد که تغییراتی ایجاد کند، اما همه این توانایی را ندارند که تغییرات بزرگی ایجاد کنند. شاید شما جزو افرادی هستید که میتوانید تغییرات کوچکی در خودتان ایجاد کنید، اما باید اول ذهنیت قربانی بودن را از خود دور کنید که باعث پریشانی و استرس شماست. وقتی این ذهنیت را دارید که قربانی هستید، بهاشتباه باور دارید که کنترلی روی امورتان ندارید و در نتیجه پیش از شروع هرگونه تغییری، تسلیم میشوید و رها میکنید؛ بنابراین یکی از دلایلی که زندگی آشفتهای دارید این است که بهجای اینکه برای رسیدن به هدفتان تلاش و فعالیت کنید، برای خودتان دل میسوزانید و خود را یک قربانی میپندارید.
علائمی که نشان میدهد زندگی آشفته و بینظمی دارید
- منفینگری و بدبینی زیاد تاحدیکه دچار فرسودگی هیجانی و ذهنی هستید.
- تمام مدت خستهاید تاحدیکه هیچ حس همدلی ندارید و بدون هیچ شور و هیجانی، ناامید و بیتفاوت هستید.
- آنقدر از نظر هیجانی آشفتهاید که مدت زمان زیادی صرف این میکنید که چرا هیچ احساسی ندارید و شبها را معمولاً با گریه کردن میگذرانید.
- نمیخوابید یا زیاد میخوابید، رژیم غذایی درستی ندارید، به خوردوخوراکتان اهمیتی نمیدهید و مدتهاست به خودتان نمیرسید.
- محیط زندگی یا کارتان بسیار بههمریخته و شلوغ است، زیرا همین آشفتگی و بینظمی در ذهنتان هم وجود دارد.
- اغلب مریض میشوید یا مرتباً دردهایی دارید که کارکردن، از خواب بیدارشدن و انجام کارهای روزمره را برایتان دشوار میکند.
- روابطتان بیکیفیت و روبهزوال است، زیرا یا اغلب نیستید یا بین شما و افراد پیرامونتان اختلاف و درگیریهای زیادی روی میدهد.
- نمیتوانید تمرکز کنید، فراموشکار شدهاید و نمیتوانید کارتان را خوب انجام دهید.. اغلب خسته و بی انرژی هستید.
- دوست ندارید با دیگران حرف بزنید یا با افراد مورد علاقهتان وقت بگذرانید.
- دیگر علاقهای به چیزهایی که زمانی از آنها لذت میبردید ندارید.
چه باید کرد؟
نسبت به آشفته بودن زندگیتان آگاه شوید
اولین کاری که باید بکنید این است که آگاه شوید زندگی بههمریخته و آشفتهای دارید و نمیتوانید فوراً اوضاع را درست کنید. هیچ راهحل جادویی وجود ندارد. پس کمکم شروع کنید و بدانید که خودتان نقش مهمی دارید. یعنی درک کنید که مشکلی دارید و حالا باید حل این مشکل را در اولویت قرار دهید. اولویت شما باید مواجهه با مشکلاتتان باشد و هر تلاشی که لازم است برای حل مشکل انجام دهید، مثلاً سروسامان دادن به خانه و قطع ارتباط با افراد سمی و ...
پس با جدی گرفتن مشکلتان شروع کنید و آگاه باشید که این آشفتگی زندگیتان را بهشدت تحتتأثیر قرار داده است.
هرآنچه را که نمیتوانید کنترل کنید، رها کنید
شما باید میزان تواناییتان در کنترل امور را درک کنید و بدانید تغییرات تا چه اندازه دست شما هستند. قبول کنید که یک انسانید و طبیعتاً چیزهای زیادی وجود دارند که از کنترل شما خارج هستند. مثلاً شما نمیتوانید واکنش دیگران نسبت به خودتان را کنترل کنید یا کنترلی روی رفتارهای دیگران ندارید. چیزی که در کنترل شماست، طرز فکر و رفتارهای خودتان است. بقیه چیزها را رها کنید. تمرکزتان را روی چیزهایی بگذارید که در کنترل شماست و باقی چیزها را به حال خود بگذارید. مثلاً اگر از کارتان اخراج شدهاید و همین مسئله زندگیتان را بههمریخته است، بهجای اینکه به چراها یا به گذشته فکر کنید، به این فکر کنید که برای استخدام شدن با شرایطی بهتر چه میتوانید بکنید، مثلاً مهارت جدیدی یاد بگیرید یا رزومه ارسال کنید و ...
در لحظه حضور داشته باشید
شما باید در زمان حال باشید. ترسها و تردیدهای خود را ببینید و درعینحال که در لحظه حضور دارید قدمهایی برای رفع پریشانی خود بردارید. با هر چالشی آگاهانه روبرو شوید و برای حل مشکلات خود، همزمان چند قدم برندارید. وقتی شرایط سخت میشود، هیچ ایرادی ندارد که به خودتان اجازهٔ استراحت بدهید، اما چیزی که اهمیت دارد این است که وقتی دوباره برمیگردید کاملاً در لحظه باشید.
در صورت نیاز کمک بخواهید
اگر آشفتگیهای زندگیتان از دست شما خارج شده و هر کاری میکنید اوضاع بهتر نمیشود، پس شاید لازم است شخص دیگری از بیرون به شما کمک کند. به یک درمانگر یا مشاور مراجعه کنید تا کمکتان کند برنامه و راهحلی برای سروسامان دادن به زندگیتان پیدا کنید.
همچنین میتوانید از افرادی که به آنها اعتماد دارید و دوستتان دارند کمک بخواهید. درخواست کمک و حمایت از دیگران هیچ ایرادی ندارد حتی اگر درخواست شما فقط یک آغوش یا یک جفت گوش شنوا باشد. تا زمانی که درخواست کمک نکنید، اطرافیانتان متوجه نمیشوند که نیاز به کمک دارید، پس، از مطرحکردن درخواستتان نترسید.
منبع: تبیان