همین چند روز گذشته بود که بین اخبار پر تب و تاب اقتصادی، دو رویداد دیگر هم در
شبکههای اجتماعی و رسانهها بین مردم دست به دست چرخید و مورد توجه قرار گرفت. یکی، خبر مربوط به یکی از شهرداران نواحی که ابتدا گفته شد، به دلیل فسادستیزی مضروب شده و بعد خبرآمد که پزشکی قانونی این ادعا را رد کرده است. خبر دیگر هم مربوط به معاون دانشجویی-فرهنگی دانشگاه آزاد ارومیه بود که در هوایی که به نظر بارانی میرسید برای دانشجوی معلول سی پی که با محدودیتهای حرکتی روبرو است چتر گرفته تا خیس نشود، اما بعد فیلمی از گلایه و تکذیب همان دانشجو منتشر شد. گویا آن لحظه اصلاً بارانی در کار نبوده است. ماجرا، یک شوی فیک نوعدوستی بیش نبوده است. حالِ بسیاری از ما با شنیدن این اخبار بد شد، حس کردیم کسی که خدا میداند، عامل به کدام منطق باشد و چه نیتی داشته باشد به ریشههای امید و اعتماد اجتماعی ما ضربه زده است.
اینجا بود که دوباره مباحثی درباره ضرورت آشنایی جامعه با «
سواد رسانه» مطرح شد. گفتگویی با «محمدصادق دهنادی» دانش آموخته مدیریت رسانه از دانشگاه تهران و فعال در زمینه آموزش سواد رسانه و زندگی داشتیم تا بدانیم در مواجهه با اخبار خوب و بدی که به هر دلیل بعد از مدتی تکذیب میشود، چگونه میتوان از سلامت روح و روان خود، مراقبت کرد؟
بررسیهایی که گاه لازم است
ما که در تب و تاب خبری این روزها به دنبال نقطه امنی بین خبرهای خوب یا خبرهای متفاوتی از جنس غیراقتصادی بودیم، جذب دو خبر پر بازدید این روزها شدیم، اما مدتی بعد حالمان بد شد؛ وقتی تکذیبه این خبرها آمد و گفته شد، اصل ماجرا چیز دیگری بوده است. ناگهان حال فردی را پیدا کردیم که یکّه و رکبی اساسی خورده باشد. حس اینکه کسی از ما و اعتماد ما سوءاستفاده کرده باشد، حالمان را ناخوش کرد. حالا که اخبار فیک میتواند این چنین با روح و روان ما بازی کند، چه کاری از دست ما ساخته است تا از اعصاب و روان، آرامش و اعتمادبنفس و روحیه اعتماد اجتماعی خودمان را حفظ کنیم. معمولاً در چنین مواقعی میتوان دو گمان داشت. اول اینکه ماجرا از جایی آب خورده باشد و پای منفعت فرد و گروهی در میان باشد. برای اینکه این موضوع نیت خوانی و قضاوت نباشد حتماً باید توسط نهادهای دیگر بررسی تا معلوم شود آنچه حدس زده شده، درست است یا نه؟
نیمه پر لیوان، یادمان نرود
گمان دوم هم این است که افرادی که اخبار خوب را دستمایه اغراض شخصی خود و شیشه اعتماد اجتماعی را ترک خورده میکنند، احتمالاً افرادی با تعارض روحی باشند. دانستن این نکته فقط از این جهت مهم است که من و شمای شهروند یک جامعه در مواجهه با اخباری که ابتدا منتشر و سپس تکذیب میشوند در صورتی که به راحتی حال ما بد شده است، ناگهان خود را تنها و بی پناه نبینیم. از طرفی دیگر ما بارها اخبار خوب و درستی شنیده ایم که منتشر شده و هرگز تکذیب نشده اند. مجموع این نکات و تمرین آن ما را به این نقطه میرساند که نقطه تکیه و اعتماد ما در دنیای خبر و رسانه بر مبنای آموزههای دینی، اخلاقی و اجتماعی مان، نیمه پر لیوان باشد و اگر خلافِ خبری ثابت شد، بدانیم اگر کسی یا گروهی به هر دلیل از یک خبر کذب منتفع میشود و لو میرود، باید مسلط به روحیات خود باشیم تا بتوانیم از اعصاب خود در این فضا و اعتماد اجتماعی محافظت کنیم. دهنادی، اما معتقد است وظیفهای که رسانهها بر دوش دارند، پررنگ و ضروریتر از کاری است که از دست مردم بر میآید و اساساً سواد رسانهای را اول، باید از رسانهها و نخبگان انتظار داشت تا مردم.
آموزشها چقدر کاربردی است؟
«سوادرسانه» واژهای است که این روزها به مراتب آن را میشنویم. حالا که دنیا، دنیای رسانه است و جنگ، جنگ روایتها باید آداب و معلوماتی را بدانیم که بتوانیم از آرامش روح و روانمان در باران مشوش اخبار، مراقبت کنیم. به خصوص اینکه این روزها فیک نیوزها یا اخبار جعلی از مهمترین فشنگهای سلاح جنگ رسانهای دشمن است. دهنادی از زاویهای قابل تأمل و درخور اجرایی شدن به ماجرای سوادرسانه و مواجهه با اخباری مانند خبر شهردار و آن دانشجوی معلول و معاون دانشگاه میپردازد؛ «بومی سازی سواد رسانه ای». او در این باره میگوید: «متاسفانه در کشور ما بحث سواد رسانهای به عنوان یک مسئله فراگیر و عمومی مطرح نشده است. آنهایی هم که آمده اند مباحث سوادرسانهای را مطرح کرده اند، آنقدر مباحث ترجمه ای، نظری و تئوری است که شما اگر در یک دوره تمام عیار سواد رسانهای شرکت کنید، آخرالامر نمیتوانید بگویید که فارغالتحصیل این دوره باسواد شده، یا نه. چرا؟ چون آموخته هایش لینک و پیوندی با مباحث واقعی و روز زندگی ندارد.»
نگاه رسانهای غرب، انتقادی واگراست
این کارشناس رسانه برای درک بهتر گفته هایش، دلایلی ارائه میکند: «اول اینکه این آموختهها به شدت مبتنی بر ترجمه است. دو، به شدت مبتنی بر تئوری است که به نظرم فقط به درد دانشگاه میخورد. در نهایت به شدت مبتنی بر «تفکر انتقادی واگرا» است و این به نظرم خیلی مهم باشد. یعنی چه؟ یعنی اینکه در غرب یک جهانبینی پستمدرن داریم که این جهان بینی مبنایش نسبیگرایی است یعنی به هر چیزی شک کردن. در مشرق زمین که ما هستیم، اما مبنا و بنای ما به نسبی گرایی نیست. بلکه به ایمان، اعتماد و خوشبینی است. در واقع وقتی به افراد سواد رسانهای وارداتی را آموزش میدهیم به دلیل اینکه با اجزای اصلی فرهنگ ما تناسب ندارد، مدرک را قاب میکنند و میزنند به دیوار و نهایتاً میگویند که من یک دوره سواد رسانهای شرکت کردم و مدرکش را هم دارم. به عبارتی فقط جنبه آکادمیک پیدا میکند.»
نگاه ما به زندگی همگرایی و اعتماد است
دهنادی صحبت هایش درباره تفاوت نگاه رسانهای در غرب و شرق را با وصف روحیات اجتماعی جامعه ما تکمیل میکند: «برخلاف غربیها یعنی آن وضعیت جهان بینی غربی ها، ما آدمهایی هستیم که به شدت بینمان همگرایی، اعتماد و ایمان زیاد است و شک کمتر جا دارد. حتی ما گاه، گداری عمداً اعتمادهایی میکنیم که میدانیم نتیجه این اعتمادها چه خواهد بود، ولی میگوییم از لحاظ دینی ما حق بدبینی و دروغ انگاری نداریم. به همین سه دلیل که عرض کردم به نظرم پروژه آموزش سواد رسانهای به معنی غربی آن در ایران شکست خورده است. به نظرم میرسد ما در مقابل این به یک تعریف بومی از سواد رسانهای نیاز داریم که بیشتر مبتنی بر مهارت و افزایش آگاهیها در حوزه شناختی مسائل ارتباطی و عاطفی اقشار گوناگون و مختلف باشد.»
از هر ۵ رویداد یکی فیک است
در گفتگو با این کارشناس رسانه یک احتمال را بررسی میکنیم؛ اینکه اگر فرض کنیم در اخبار خوبی که منتشر و بعداً تکذیب میشوند یا بدتر از آن، خلاف آن ثابت میشود پای منفعت طلبی گروهی در کار نباشد که در انتشار آن قصد و غرضی ندارند و فقط ممکن است فردی به هر دلیلی از جمله مشکلات روحی در نشر این اخبار کذب، نقش داشته باشد. او در این باره میگوید: «همان طور که شما اشاره کردید و به نظرم دقیق و درست گفتید ما در کشورمان مانند سایر کشورهای جهان، درصدی از افراد آسیب دیده عاطفی و ارتباطی داریم که اینها به دلیل اینکه نادیده گرفته شدهاند، تحقیر، توهین و خشونت را در دورههایی از زندگی خود تجربه کرده اند، ناهنجاریهایی که ما به آن میگوییم اختلالات شخصیتی و عاطفی در وجودشان هست.» صحبت هایش را این طور تکمیل میکند: «اگر ما قبول کنیم ۲۰ درصد مردم بر اساس آمارهایی که انجمنهای روانشناسی کشور ارائه میدهند به نحوی دچار اختلالاتی پنهان یا آشکار هستند باید آماده این باشیم که از هر ۵ رویداد روزانه که در جامعه رخ میدهد چه رویداد مثبت باشد چه منفی، یکی از آن تعداد میتواند فیک، جعلی یا از سر جلب ترحم، توجه، خودنمایی و فرافکنانه برای نشان دادن خشم شخصی و اجتماعی باشد.»
روانشناسی رسانه و اخبار فیک
پذیرش این آمار که از هر ۵ رویداد یکی میتواند فیک باشد، نیاز به توضیح بیشتر دارد و دهنادی میگوید: «بر اساس تجربه کار در حوزه «روانشناسی رسانه»، میگویم که برخی از این افراد که چنین اخبار، ویدئو و رویدادهای فیک وایرال را میسازند و منتشر میکنند از نظر عاطفی، ارتباطی، شخصی و اجتماعی سرکوب شده اند و برای اینکه بخواهند خودشان را به کسی ثابت کنند، شهرآشوبی میکنند تا آن دعوا، سرکوب، تحقیر و تخریبی که در بخشی از زندگی شان دچار شده اند را پاسخ دهند. اگر بخواهیم ماجرا را غربی تعریف نکنیم و با ادبیات اسلامی و «معراج السعادة» ملا احمد نراقی صحبت کنیم، میگوید که دو خصیصه شهوت و غضب یا خشم و اغواگری، اینها ریشههای رفتارهای ناهنجار در جامعه اند. بگذریم و برگردیم به مبحث قبل، بنابراین با این توضیحات باید آمادگی داشته باشیم و احتمال بدهیم که در خوشبینانهترین حالت، یک رویداد چه مثبت چه منفی میتواند ناشی و ساطع شده از این فرد باشد که به هر دلیلی ممکن است، اختلال داشته باشد.»
آموزش تحلیلِ رفتار به شهروندان
دهنادی معتقد است افرادی که زندگی آرام و بی حاشیه تری دارند، کم رویدادترند: «بر کسی پوشیده نیست که افرادی که زندگی سالم تری دارند، اتفاقاً آدمهای کم رویدادی هستند. اصطلاحاً آسته میروند و آسته میآیند تا برای خودشان و اطرافیانشان مشکل و حاشیه ایجاد نکنند؛ بنابراین ما به مهارتهای رسانهای که نیاز داریم که به نظرم بنیانش باید روانشناختی و تا حد زیادی ارتباط شناختی باشد تا بتوانیم عموم مردم را در برابر افرادی که به دلیل اختلال هایشان فضای رسانهای و جامعه را دچار ناهنجاری میکنند، مسلح و مسلط به سوادرسانهای کرد. منظورم از این تسلط آن چیزی نیست که در علوم رسانه، تلویزیون و... در قالب سوادرسانه ایِ مرسوم آموزش داده شده است.» منظورش از سواد رسانهای که مدّنظر دارد را بیشتر توضیح میدهد: «ما باید شهروندان و افرادی را آموزش دهیم که در حضور و زندگی اجتماعی شان بتوانند بر مبنای مهارت ارتباطی و عاطفی رفتار، اخبار و احوال فیک و جعلی و حقیقی را از هم تمیز دهند. بتوانند «تحلیلِ رفتار» کنند.»
باید شکهای درست را بیاموزیم
کارشناس سواد رسانه درباره مهارتهایی که در مواجهه با اخبار و شبکههای اجتماعی باید آموخت، توضیح میدهد: «ما باید بتوانیم ورودیهای ذهنمان را مدیریت کنیم. در کشور ما متاسفانه به شدت گرایش به اخبار تلخ زیاد است. اگر روزی ۱۰ خبر خوب به شما برسد، احتمالاً هیچ کدام را بازنشر نمیکنید، اما اگر یک خبر بد بخوانید احتمال بیشتری وجود دارد که آن را برای دیگران ارسال کنید. این ناشی از مسائل مختلفی است و البته یکی از دلایل آن میتواند همان اختلالها یا نداشتن مهارت ارتباطی و عاطفی کامل و صحیح باشد. باید افراد مهارتهایی داشته باشند که متوجه سلامت روان طرف مقابل باشند یا دست کم بتوانند «شکهای درست» داشته باشند. این کلمه شکهای درست را از حیث اهمیت به اصطلاح سه بار زیرش را خط میکشم تا تاکید کنم چقدر مهم و ضروری است. قطعاً منظورم آن معنای پست مدرنی، بدبینی و اینکه در این عالم حقیقتی وجود ندارد، نیست. در واقع نام این شک درست را یک هوشیاری ناشی از شناخت درست وضعیت عمومی حال اجتماع میگذارم. هوشیاری که از سلامت روان ما در برابر اخبار جعلی و منفی محافظت میکند.»
بعضی رسانهها مزد دروغگویی میگیرند
دهنادی معتقد است که انتظار اصلی در زمینه سواد رسانهای را باید از رسانهها داشت: «نکته بعدی در حوزه سوادرسانهای که متاسفانه رسانهها به آن، چنان که باید و شاید نمیپردازند، بیسوادی رسانهای برخی اصحاب رسانه است. متأسفانه ما همه اش به مردم میگوییم و از مردم انتظار داریم. گاهی وقتها مردم اخبار منفی و غیرواقعی را به اعتبار رسانهها میخوانند و بازنشر میکنند. در این مبحث به برخی رسانهها کار نداریم که منافعشان ایجاب میکند و عمداً دروغ میگویند مانند من و تو، ایران اینترنشنال و... اینها پول میگیرند که دروغ بگویند. در برخی موارد، رسانهها واقعاً دچار جوگیری اجتماعی میشوند. اخبار را ناقص یا اشتباه پوشش میدهند. خبرنگار باید سواد عاطفی، ارتباطی و هوش هیجانی کافی داشته باشد. باید بتواند در جوها و تبهای اجتماعی به هیجانات خودش غلبه کند و به اصطلاح سوار باشد.»
نیاز خبرنگاران به تخلیه هیجان روحی
او به یک ضرورت برای بازیابی روحیه خبرنگاران اشاره میکند: «بچههای رسانه که بعد از مدتی با اخبار مختلف دست و پنجه نرم میکنند، احتیاج به آموزش، بازیابی روحی و تخلیه هیجانات منفی دارند. اگر بخواهم تمام نکته را در یک جمله جمع کنم؛ رسانهها و اهالی رسانه احتیاج به یک سواد رسانهای مضاعف دارند. یعنی باید مانند کارآگاه ها، دادستانها و قضّات، روایت درست از یک واقعه ارائه و درست و غلط را از هم تشخیص دهند.» این افراد باید تخصصهایی داشته باشند. خبرنگار باید به شدت روانشناس خوبی باشد و به مهارتهایی در این زمینه مانند شناخت زبان بدن، زاویه چشمی و نگاه، تحلیل و مهندسی کلمه تسلط داشته باشد. خبرنگار حتماً مطالعاتی لازم دارد که بتواند یک گفتمان را تحلیل کند. هوشی داشته باشد که بتواند تحلیلِ محتوا کند مطالب را چه به صورت کمی چه کیفی بتواند محتوا را بازسنجی کند.»
آموزش مردم با آموزش نخبگان
آموزش سواد رسانه به عموم مردم نیاز به زمان، هزینه و امکانات خاص دارد و دهنادی معتقد است، میانبر بهتری برای این کار وجود دارد: «یکی از روشهای ارتباطی، ارتباط دو مرحلهای است که در این روش برای رسیدن به نتیجه موفق و کامل اعلام میشود که بهترین شیوه در جامعه توجیه و آموزش نخبگان یا همان افراد و قشری است که به مردم آگاهی میدهند. این دو حُسن دارد اولاً ما همیشه دسترسی به همه مردم نداریم و همه مردم هم همیشه گرایشی به مباحث نظری که ما و شما به دنبالش هستیم، ندارند. از نظر زمان، امکانات مالی و معنوی هم کار سخت میشود. به همین دلیل این شیوه به نظرم بهتر است. نخبگان که توجیه شوند مردم به مرور زمان، خود به خود آگاه میشوند. برای مثال در اتفاقی که شبکههای اجتماعی را پر کرد؛ فیلم غارت یک فروشگاه در قزوین، کسی که دچار جوگیری رسانهای نشد و توانست گاف آن ویدئو را کشف کند و بگوید مربوط به قبل است و مردم لباس زمستانی به تن دارند، کار خود را به درستی انجام داده است.»
رسانه یک دانشگاه عمومی است
این کارشناس رسانه معتقد است باید با اخبار فیک برخورد شود به خصوص با اقسام رسانهای آن: «یکی از مسائلی که باعث شده اخبار دروغ زیاد باشد و رسانهها و عدهای بدون توجه به پیامدهای منفی آن بازنشرش کنند این است که برخورد قضایی لازم صورت نگرفته است. برای مثال شما اخیراً دادگاه مطبوعاتی را سراغ دارید که بابت اخبار فیک منتشر شده و برخورد با خاطی، تشکیل شده باشد. زمانی که این اتفاق نمیافتد متأسفانه روایتهای ناصحیح و اخبار نادرست افزایش پیدا میکند. اهل رسانهِ مسئول و متعهد باید نخبه و زبده باشد، دروازهبانی خبر بکند و اشراف داشته باشد.»
صحبت هایش را با کلام امام (ره) درباره رسانه همراه میکند: «بیخود نیست که امام خمینی (ره) در بیانات خود فرمودهاند رسانه، دانشگاه عمومی است و جامعه زمانی اصلاح میشود که دانشگاه اصلاح شود و حالا ما این طور برداشت کنیم که جامعه زمانی اصلاح میشود که رسانه اصلاح شود. به طور کلی سیاستگذاریهای رسانهای خالی از اشکال نیست و باید بیشتر به سمت مسئولیت و تعهد اجتماعی رسانهها حرکت کنیم. باید افرادی که استعداد واقعی خبرنگاری دارند جذب شود. رسانه باید به تعهد خود در انتشار اخبار صحیح و مسئولیتهای اجتماعی خود عمل کند. شهروندان هم باید از روی کیفیت عمل افراد مختلف بتوانند شکهای درست داشته باشند و تحلیل رفتار داشته باشند. این موضوع میتواند فرد را به مهارتی برساند که هر رویدادی را حتی اگر از رسانه شنید آن را فصل الخطاب نکند، تحلیل کند و کنکاش.»