از زیباترین صحنههایی است که در طبیعت رخ میدهد، آتش فوران میکند و گدازهها وارد آبهای خروشان میشود. آتش فشانهایی که نماد داغی است و آبی که نماد خنکی است اینها در کنار هم یک حقیقت وجودی از دل طبیعت است که البته در
ذهن انسان هم میتواند رخ دهد. اینجاست که یک شگرد رسانهای با عنوان ”
آتشفشان در دریا “ شکل میگیرد.
همیشه عوامل بیرونی کمک میکنند تا ذهن انسان آرام باشد. اما گاهی رسانه کاری میکند که اصطلاحا سر آدم آتش بگیرد. این هنر رسانه است که با وجود خنکای بیرون میتواند آتش در جان مخاطب بیاندازد. در چند ساله گذشته بسیار تلاش شده است که خبرها و تحلیلها به سمتی برود که مخاطب را ناراحت و حتی خشمگین کند، این حالت را میتوان یک بحران تمام عیار حساب کرد.
علیرضا داودی کارشناس ارشد رسانه و
علوم شناختی ، ضمن تشریح کارکرد رسانههای فارسی زبان بیگانه درخصوص تکنیک ” آتشفشان در دریا “ گفت: تکنیک ” آتشفشان در دریا “ یعنی استفاده از گزارها و پیامها و مفاهیمی که مخاطب در مواجهه با آنها احساس میکند وقتی این موارد وارد فضای عمومی میشود، در ذهن تبدیل به یک جزیره یا تبدیل به یک سازه میشود، یعنی میخواهد چیزی را با خودش بسازد که اساسا از آنِ خودش نیست.
داودی افزود: خاصیت آتشفشان در وسط دریا چیست؟ وقتی گدازهها به بیرون فوران میکنند و وارد آب میشوند، سرد شده و به جزیره تبدیل میشوند، رسانهها معاند اطلاعات را اصطلاحا از ذهن مخاطب فوران میدهند، فوران کجا اتفاق میافتد؟ آنجایی که من حاضر میشوم این مطالبی که از شما دریافت کردم را به غیر از خودم به دیگری هم منتقل کنم.
کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی ادامه داد مثلا مساله کنکور از ذهن دانش آموزان به بیرون فوران میکند، یک دفعه موجب نارضایتی از دستگاه آموزشی اتفاق میافتد یا عدم رضایت از غذای دانشجویی موجب اعتراض صنفی در دانشجویان میشود و با انتشار آن به بیرون از
دانشگاه تبدیل به یک اعتراض امنیتی میشود.
داودی گفت: ذهن در یک حالت خنک کنندهای دارد اتفاق میافتد، به عنوان نمونه من
دانشجو هستم، وظیفه ام درس خواندن است، اما یک دفعه به جای درس خواندن، غذای سلف را بهانه میکنند و مانند آتشفشان عمل میکنند و دست به اعتراض میزنند، لحظهای که این انفجار اتفاق میافتد، به لحاظ رنگی، این آتشفشان که تبدیل به جزیزه شده، شکل بسیار زیبایی ایجاد میکند، اما
زیست بوم دریا را به خطر میاندازد، که خنک کننده است و خود آتشفشان هم دچار اعوجاجات خواهد شد.
داودی ادامه داد: این مثال که میگویند کوه آتش به جگر دارد، اگر خاموش است رسانهها کجا از آن استفاده میکنند آنجایی که میآیند بطور مثال راجع به مساله برق و خاموشیهای مختلف، دما را بالا میبرند و میگویند این خاموشی هم طبق برنامه زمانبندی نیست و به مصرف کنندگان اطلاع رسانی نشده است، رسانههای بیگانه مدام این را به مردم منتقل میکنند که بدبخت هستید و. یک باره
آتشفشان درون مردم فوران میکند و به شکل اعتراض در خیابان نمود پیدا میکند.
کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی ادامه داد یا فلان خانم در اعتراض به قطعی برق، روسری و
حجاب خود را برمی دارد، حال برق چه ربطی به روسری دارد، حالا این فوران یا تصنعی است برای نشان دادن قبح فوران و اعتراض یا واقعی و طبیعی است، آنقدر فشار بر مردم حادث شده که نتیجه آن فوران و اعتراض مردم دیده میشود.
شگردهای رسانههای بیگانه برای تغییر ذهن مخاطب فارسی زبان هر روز بیشتر میشود، شناختن و درک این
جنگ شناختی قسمتی از سواد رسانهای مورد نیاز امروز ایرانمان است؛ بنابراین رسانهها تلاش میکنند مطابق اهدافی که دارند در این فرآیند دخالت کنند. ایجاد، تغییر یا تقویت باورها، از کارکردهای رسانهها در همراه سازی مخاطبان است.
این که اثر پیام تولیدی رسانههای یادشده به چه میزان با گذشت زمان از بین میرود، به عوامل گوناگونی بستگی دارد. اگر عامل احساسات یا پاتوس در فرآیند انتقال پیام، پررنگ باشد، اثرگذاری آن اندک و زودگذر خواهد بود. اما اگر در فرآیند انتقال پیام همزمان به لوگوس یا منطق و ایتوس یا اعتبار پیام نیز توجه شده باشد، اثر پیام بلندمدت بوده و در باور و ذهن او تثبیت خواهد شد. در این مرحله، همچنین تثبیت پیام به ارزشی بستگی دارد که مخاطب برای آن پیام قائل است. برخی اوقات، پیام از چنان اهمیتی برخوردار میشود که مخاطب با ورود به چرخه پیام، خود به پیام دهنده و منبع پیام تبدیل میشود و به متقاعد کردن اطرافیان خود درباره موضوع مورد نظر میپردازد.
در نتیجه تولید و انتقال پیامهای مختلف، مخاطبان به رفتارهای مبتنی بر باور جدید دست میزنند که نمونههای آن در نوع داخلی، مشارکت در انتخابات و یا حمایت از سیاستهای نظام حاکم و یا افزایش مقبولیت
نظام حکومتی در باور آنهاست. اگر پیام دهنده خارجی باشد، نتایج عملی این باور از تلاش برای نافرمانی مدنی تا اقدام برای سرنگونی نظام متفاوت است.
در برخی موارد حتی مخاطب ناخواسته در نقش جاسوس برای یک کشور خاریج ایفای نقش میکند. الگوی ”
آشوبهای خلاقانه “ که در برخی اعتراضات با عامل خارجی در ایران، عراق و لبنان دیده میشود، در این فرآیند شکل میگیرد.