از ابتدای
کرونا که در پی نوشتن کتاب ۱۴۱۵ بودم و میخواستم نگاهی پیش نگرانه به تحولات انسانی جامعه ۱۵ ساله آینده داشته باشم، پر رنگترین چیزی که نظرم را جلب کرد و حتی نگارش کتاب را هم متوقف نمود؛ ابعاد مساله تنهایی بود.چه اینکه هم نگاه چاره جوی و هم نگره کارآفرینی و حتی رسالتهای کار فرهنگی در این حوزه ایجاب کرد که فراتر از کتاب، برای نشان دادن ماهیت قصه دست به دامن رسانه - دل مشغولی همیشگی ام بروم - و حالا ماه هاست در کشاکش گرفتاریهای روزمره و بی پولی و بی حمایتی و دغدغه مندی، در کنار دوست عزیز کارگردانم در حال آماده شدن برای تولید یک مستند در این زمینه هستیم.
در میان مسائلی که شاید در تلخیهای زندگی دهها میلیون تنها در افق دهه ده و
بیست قرن آتی خودش را نشان میداد؛ میل و تقاضای گستردهای بود که در برخی دختران دهه شصت و پنجاه به مجرد ماندن اختیاری وجود داشت/دارد.
در نگاه اول شاید این میل را ناشی از عوامل عاطفی و فرهنگی زمانه ما سرچشمه میگیرد، اما غیر از برخی ناهنجاریهای اقتصادی و بحرانهایی مثل جنگ و تحریم، من به دختران هوشیار و هوشمندی برخوردم که آگاهانه و از سر مسئولیتپذیری هیچگاه تن به
ازدواج ندادند.
اولین کسی که درباره این رویکرد انتخابی برایم پنجرهای باز کرد مرحوم آیت الله بطحایی گلپایگانی بود که معتقد بود، مسئولیتهای همسری و مادری و پدری گاه، با معنایی که یک زن و مرد از زندگی خود دارد، نمیخواند؛ بنابراین تجرد اختیاری با همه رنجهایش یک انتخاب برای افرادی است که احساس میکنند چه از لحاظ مادی و چه از لحاظ معنوی برای کارها و رسالتهای دیگری در این دنیا هستند.
دومین مصدری که این معنا را برایم باز کرد: آیت الله حکیم جوادی آملی بود که در شرح
خواستگاری پسر امام حسن علیهالسلام از سکینه دختر سیدالشهدا روحی فداه، جواب رد امام را به این خواستگاری باز کردند؛ که سکینه زن خانه دار نخواهد شد و انتخابی دیگر دارد.
اما بالاترین کسی که در این مساله نظرم را به خود جلب کرد وجود خانم عالم حضرت_معصومه علیها سلام بود و عمده دختران امام هفتم ع که فعالیتهای علمی و حضورشان در عرصه هدایت و روشنگری سرنوشتی متفاوت از زنان روزگارشان برایشان رقم زد.
هر چند روال زندگی عادی و بسیاری از فضیلتهای مادی و معنوی در تشکیل
خانواده است و مطابق حدیث امام صادق (ع) فضیلت معنوی در عزلت و انزوا حاصل نمیگردد حتی اگر بهانه آن عبادت خدا باشد، اما باید دید اگر کسی سبک_زندگی اش در مسیری است که در صورت تشکیل خانواده و ازدواج به چالشهای شخصی و ارتباطی مهمی میخورد؛ چاره چیست و چگونه میشود، برای کسی که فرزندی ندارد، رابطههایش محدودیت دارد و تصمیم گرفته که مجرد بماند، زندگی را جوری معنا کرد که نه فقط در بهار جوانی که توانایی و حوصله گردش و دوستی و کار و معاشرتهای جایگزین دارد بلکه در بحران معنوی میانسالی و ناتوانیهای سالمندی نیز احساس تنهایی نکند و خود را منزوی و بدون دستاورد نداند.
معتقدم زندگی بانوی عالم
حضرت معصومه سلام الله علیها جلوهای از همین معنای بزرگ است که در آن هیچگاه این تجرد، تنهایی معنا نشده و این بیهمتایی، هیچ گاه رنگ تن دادن به هر زندگی به ظاهر عادی، اما تهی از محبت و معنا را به خود نگرفته است.
مهمترین راه نگهبانی از این ارزش بزرگ، فهم معنایی است که میتواند زندگی ۴۰ سالههای امروز و سالمندان ۲۰ سال آینده را از ورطههای بد اخلاقی و عاطفی و اجتماعی که میتواند در آن بیفتد، حفاظت کند.
بیشتر بخوانید