سن قانونی
ازدواج یکی از مسائل حقوقی باسابقه و پرچالش درباره ازدواج دختران و پسران است. در قانون مدنی برای ازدواج هر کدام از این جنسیتها سن حداقلی تعیین شده است و برای ازدواج قبل از آن سن نیز شرایطی قرار داده که اذن و اجازه پدر یکی از آنهاست. برای ازدواج پس از این سن قانونی، در قانون فقط برای دختران اجازه، ولی مانند پدر یا جد پدری شرط است و برای پسران چنین شرطی وجود ندارد. البته اذن پدر یا جد پدری استثناهایی دارد که در قانون آمده است. در این مطلب به محدوده
اذن پدر در ازدواج دختر میپردازیم و به این موارد استثنا اشاره میکنیم.
با مطالعه این مطلب اطلاعات حقوقی خود را در زمینه مسائل حقوقی ازدواج و
طلاق و روابط زن و مرد بیشتر کنید و از آن استفاده کنید.
اذن پدر در ازدواج دختران
اجازه پدر برای
ازدواج دختران شاید در نگاه اول خیلی خوشایند دختران و پسران نباشد، اما به دلیل حساسیت و اهمیت ازدواج و نتایج آن (مانند رابطه جنسی و زناشویی، نفقه و توان مالی و مدیریت مرد خانه، فرزندآوری و تربیت آنها)، و نیز حمایت بیشتر از دختران در برابر ازدواجهای نامناسب، قانونگذار به تبع شرع مقدس، اذن پدر را شرط کرده است. این شرط در دو مرحله ذکر شده است: اذن پدر پیش از سن قانونی ازدواج و اجازه وی هنگام سن ازدواج و پس از آن.
برای حل مشکلات حقوقی خانوادگی از
خدمت مشاوره حقوقی تلفنی بنیاد وکلا کمک بگیرید که هزاران وکیل و متخصص حقوقی از سراسر کشور عضو آن هستند و خدمات متنوع حقوقی را ارائه میدهند.
اذن پدر پیش از سن قانونی ازدواج دختران و پسران
سن ازدواج، از نظر طبیعی با سن بلوغ و از نظر اجتماعی و فرهنگی با رشد عقلی رابطه دارد. بر اساس تبصره الحاقی ماده اصلاحی ۱۲۱۰ قانون مدنی (مصوب ۱۳۷۰) سن بلوغ پسران ۱۵ سال تمام قمری و دختران ۹ سال تمام قمری است.
در قانون مدنی از ابتدا تا آخرین اصلاحیه، سن بلوغ ملاک سن قانونی ازدواج نبوده و چند بار تغییر کرده است. در جامعه و نیز نمایندگان مجلس، موضوع سن بلوغ و سن ازدواج درباره دختران، اهمیت بیشتری داشته است؛ چون به نظر میرسد در زندگی پرمسئولیت امروزی، سن ۹ سال قمری برای زندگی مشترک کافی نباشد.
در ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی (مصوب دوره دوم قانونگذاری در سال ۱۳۱۳ش)، ازدواج دختران قبل از پایان سن ۱۵سالگی ممنوع بود. این ماده در سال ۱۳۶۱ش به صورت آزمایشی اصلاح شد و بر اساس آن و تبصره الحاقیاش، نکاح دختران قبل از سن بلوغ (۹سالکی قمری) ممنوع شد؛ مگر با اجازه، ولی دختر و به شرط رعایت مصلحت وی. این اصلاحیه در سال ۱۳۷۰ش از حالت آزمایشی به صورت دائمی تصویب شد؛ اما دوباره در ۱ تیر ۱۳۸۱ش اصلاحیه میخورد و تغییر میکند. این تغییر، به دلیل اختلاف مجلس و شورای نگهبان، در مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب شده است که نشاندهنده اهمیت موضوع و اختلافنظر درباره آن بوده است. طبق این اصلاحیه که آخرین قانون سن ازدواج است «عقد نکاح دختر، قبل از رسیدن به سن ١٣سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن ١٥سال تمام شمسی، منوط است به اذن، ولی به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح».
بنا بر این اصلاحیه:
- حداقل سن ازدواج دختران، بالاتر از سن قانونی بلوغ آنها در نظر گرفته شده است.
- برای ازدواج دختران و پسران، هر دو، پیش از سن قانونی ازدواج، سه شرط وجود دارد: اذن ولیّ، وجود مصلحت، و تشخیص دادگاه صالحه درباره وجود مصلحت.
البته ولیّ در غالب موارد، پدر یا جد پدری است، اما شامل سرپرست قانونی نیز میشود.
دادگاه صالحه نیز طبق بند دو ماده چهار آخرین قانون حمایت خانواده (مصوب ۱۳۹۱ش)، دادگاه خانواده است که صلاحیت رسیدگی به اذن در نکاح را دارد.
برای گرفتن اجازه ازدواج از دادگاه خانواده، باید دادخواست ارائه شود و بهتر است
تنظیم دادخواست به متخصص حقوقی سپرده شود تا بر اساس آخرین قوانین و با ادبیات حقوقی آماده شود. برای نمونه، طبق ماده هشت قانون حمایت خانواده، «رسیدگی در دادگاه خانواده با تقدیم دادخواست و بدون رعایت سایر تشریفات آیین دادرسی مدنی انجام میشود».
اذن پدر پس از سن قانونی ازدواج دختران
شرایط ازدواج دختران پس از سن قانونی ازدواج نیز در قانون مدنی از ابتدا تا آخرین اصلاحیه چند بار تغییر کرده است. طبق ماده ۱۰۴۲ مصوب سال ۱۳۱۳ش، دختران حتی پس از سن قانونی ازدواج آن دوره (۱۵ سال تمام) مادامی که به سن ۱۸سالگی تمام نرسیده بودند بدون اجازه، ولی نمیتوانستند ازدواج کنند. مفهوم مخالف این ماده، امکان اجازه دختران بدون اجازه پدر پس از ۱۸سالکی است؛ هرچند میتوان گفت ولایت پدر و جد پدری بر دختران باکره، این جا حاکم است و باز هم اذن پدر شرط است.
این ماده در اصلاحه آزمایشی سال ۱۳۶۱ش حذف شد و در اصلاحیه سال ۱۳۷۰ش نیز تأیید و حذف دائمی گردید..
تکلیف ازدواج دختران پس از سن قانونی ازدواج و شرط اجازه، ولی (مانند پدر)، در مواد ۱۰۴۳ و ۱۰۴۴ مشخص شده است که تاریخ تصویب اول آنها سال ۱۳۱۳ش است، اما در دو سال ۱۳۶۱ و ۱۳۷۰ش اصلاحیه داشتهاند که طبق آن، محدوده اذن پدر در ازدواج دختران پس از سن قانونی چنین است:
- اجازه پدر، در ازدواج دختران پس از سن بلوغ (۹سالگی) و حتی سن قانونی ازدواج (۱۳سالکی) شرط صحت و ثبت قانونی ازدواج آنهاست.
- اگر دختر باکره (دوشیزه) قصد ازدواج با مردی را داشته باشد، ولی پدرش بدون علت موجه قانونی یا شرعی به او اجازه ازدواج ندهد، خود دختر دوشیزه میتواند به دادگاه خانواده مراجعه و با تقدیم دادخواست، مردی را که میخواهد با او ازدواج کند به دادگاه معرفی کند و پس از کسب اجازه دادگاه، ازدواجش را در دفتر رسمی ازدواج منعقد و ثبت کند.
- اگر با وجود زنده بودن پدر یا پدربزرگ دختر، به طور عادی دسترسی به یکی از این دو ممکن نباشد، در اینجا نیز خود دختر میتواند به دادگاه خانواده مراجعه کند و پس از تشریفات قانونی و قضایی، ازدواج کند.
- اگر پدر یا پدربزرگ دختر باکره زنده نیستند، یا اگر در صورت زنده بودن، از نظر قانونی محجورند (مثلا جنون و دیوانگی دارند) یا تحت قیمومیت دیگری هستند، آن دختر میتواند شخصاً و مستقلاً و بدون اجازه شخص حقیقی یا حقوقی (دادگاه)، ازدواج کند؛ البته سایر شرایط قانونی مانند رشد عقلی (رشید بودن) را داشته باشد.
نکته پایانی اینکه به نظر حقوقدانان، چون در قانون مدنی از عنوان «باکره» استفاده شده است؛ بنابراین اگر دختری با وجود ازدواج و طلاق یا داشتن سن بالا هنوز باکره باشد، به اجازه، ولی یا دادگاه نیاز دارد مگر طبق شرایط مورد چهارم (قبلی).