سریال «افرا» نزدیک به ۴۰ قسمت طول کشید تا به ایستگاه پایانی برسد و قهرمان داستان تکلیفش را با قاتل برادر مشخص کند.
سریال افرا نزدیک به یک ماه و نیم است که از صدا و سیما پخش میشود و توانست مخاطبان خاص خود را پیدا کند. سریالی که میتوان گفت بازیگران خوب و محبوب در مخاطبان آن بیتاثیر نبوده است و بعد از مدتها و رقابت سنگین نمایش خانگی سریالی از صدا و سیما پخش شود که بتواند برای مخاطب جذاب باشد.
بهرنگ توفیقی، کارگردانی صاحب سبک تلویزیون است. با وجود تمام کم و کاستیهای «افرا» با نگاهی به کارنامه هنری توفیقی در یک دهه گذشته به خوبی میتوان نشانههای مثبتی از سریال سازی این کارگردان خوش نام تلویزیونی را در «افرا» دید.
بهرنگ توفیقی که پیش از این، سریال جنجالی آقازاده را در شبکه نمایش خانگی ساخته، این بار با افرا به تلویزیون بازگشت. او سه سال قبل، دو سریال پدر و بر سر دو راهی را برای تلویزیون ساخته بود.
توفیقی در این سریال دوربینش را به واسطه داستان به شمال کشور برده و همین به او فرصت طلایی استفاده از اقلیم جنگلی و دریایی شمال را داده است.
از طرفی او از شماری بازیگر شمالی بهره گرفته که این به باورپذیری اقلیمی بودن داستان کمک کرده است.
انتخاب درست بازیگران جزو امتیازهای خوب این سریال بهشمار میرود. مهدی سطانی، فریبا متخصص، مهدی هاشمی، پژمان بازغی، مینا وحید، روزبه حصاری، محمد صادقی، سارا باقری، پیام دهکردی، علیرضا آرا، نسرین بابایی، هامون سیدی،مهرداد بخش، آریا دلفانی از جمله بازیگران این سریال هستند. اما این سریال قسمتهای تاریکی هم دارد. برخی از منتقدان عدم ارتباط گیری مخاطب با شخصیت اول و قهرمان فیلم را بیان کردند و برخی دیگر بر این باورند که در سریال افرا نگاه بالا به پایین به زنان و مردسالاری حاکم است.
سریال افرا در ابتدا تلاش میکند تا سختیهای شغل محیطبانی را به تماشاگر نشان دهد اما در ادامه تغییر رویه میدهد و به درامی جنایی اجتماعی تبدیل میشود که شخصیتها را در منگنه قرار میدهد. بنابراین سریالی که میتوانست یکی از متفاوتترین عناوین سیما در سال باشد در همان تلهای گرفتار میشود که سریالهای سازمان صدا و سیما از افتادن در آن ترسی ندارند؛ تبدیلشدن به سریالی بیکیفیت با هنرنماییهای بیهدف و داستانی تکراری که بدون پردازش درست شخصیتها ادامه پیدا میکند.
نخنمابودن داستان سریال افرا به حدی آزاردهنده است که بسیاری از تماشاگران این سریال ضعیف [که میتواند ضعیفترین عنوان کارنامه کارگردانی بهرنگ توفیقی هم باشد] را مورد نقدهای تلخ و گزنده قرار دادهاند. تماشاگران سریال افرا در شبکههای اجتماعی از ایرادات فیلمنامه این سریال انتقاد کردهاند، ضعفهای داستان سریال در توضیح قوانین قضایی را زیر ذرهبین قرار دادهاند و هنرنماییهای آن را تکراری و فاقد خلاقیت دانستهاند.
پدرام پورامیری و حسین امیری دوماری نویسندگان «افرا» هستند. دو فیلنامهنویسی که پیش از این در سال ۹۷ قصه «جان دار» را نوشتند. فیلم سینمایی که آن موقع بر روی پرده نقرهای با استقبال عمومی چندانی رو به رو نشد. «جان دار» و «افرا» شباهتهای واضح و انکار ناپذیری دارند که این شائبه را به وجود میآورد رفقای فیلنامهنویس، بعد از ناکامی «جان دار» نسخه تلویزیونی این اثر را نوشته و به سیمای ملی فروخته اند.
در هر دو اثر، یک شخصیت خوب (روزبه حصاری در «افرا» و محمد علیمحمدی در «جان دار») به صورت تصادفی مرتکب قتل میشود و خانواده او در گیرودار دادگاه به دنبال اخذ رضایت خانواده مقتول هستند. خانواده مقتول به بخشش قاتل راضی اند، اما کسی که، ولی دم اصلی نیست (پژمان بازغی در افرا و جواد عزتی در جان دار) به طرق مختلف ماجرا را دست گرفته و در پی قصاص است. شاید این نسخه برداری تلویزیونی از یک اثر سینمایی برای نویسندگان «افرا» یک بی احترامی و توهین به مخاطب تلویزیونی باشد.
رسانه ملی مدت هاست که در عرصه سریال سازی دست به کلیشه سازیهایی زده است که در ابتدای دهه ۹۰ مورد استقبال عمومی هم واقع شده بود. دایره بسته و محدود تهیه کنندگان، نویسندگان، کارگردانان و بازیگرانی که دائما مشغول همکاری با رسانه ملی هستند، در سالهای گذشته به حدی محدود شده که دیگر خبری از همان اندک افراد صاحب سبک و سلیقه هم نیست.
سیروس مقدم، بهرنگ توفیقی و امثال این دو شاید تنها بازماندگان شابلون کلیشه در سیمای ملی هستند که هنوز تیغشان میبرد و بیننده را به واسطه هنرشان پای جعبه جادو نگه میدارند. با این حال «افرا» هم مملو از کلیشههایی است که دیگر برای بیننده تلویزیونی نخ نما شده است. از شخصیت حاج محمود فروزش با بازی تکراری و البته قوی «مهدی سلطانی سروستانی» بگیرید تا موسیقی، دکوپاژ، صحنه آرایی، جایگیری دوربین و حتی تدوینی که دیگر چشم بیننده تلویزیونی با آنها خو گرفته است.
موسیقی در صنعت سریال سازی و حتی سینما همواره نقشی فراتر از کلیدی را ایفا کرده است. چه بسیار سریالها و آثار سینمایی که بیش از آنکه فیلم نامه، هنر کارگردانی، بازیها یا دیگر تکنیکهای فنی اش موجب موفقیتش شده باشد، کامیابی اش را مرهون موسیقی خوب بوده است. شاید جدیترین شاهد مثال برای این ادعا موسیقی فراموش نشدنی «داستان عشق» یا به زبان لاتین همان «love story» است. «فرانسیس له» با ساخت موسیقی این اثر ضعیف، نه تنها موجب شهرت جهانی این فیلم شد بلکه به فروش حیرت انگیز نوارهایش در دنیا که سود هنگفتی را متوجه کمپانی فیلم سازی لاو استوری کرد، انجامید.
موسیقی سریال «افرا» هم از این قاعده کلی چندان مستثنی نیست و به نظر میرسد بابک زرین با نام اصلی علیرضا شعبانی توانسته با الهام از اصالت گیلکی و شمالی خود به بهترین نحو ممکن از پس کار برآید.
اما از نظر دیگر بازیهای بازیگران خوب «افرا» بی تردید در غل و زنجیر تکرار گرفتار آمده است. از بازی پخته با وزن خوب مهدی سلطانی سروستانی در عمده آثار بهرنگ توفیقی که بگذریم پژمان بازغی و مینا وحید هم به دلیل اصالتی شمالی که دارند توانسته اند نقششان را به خوبی ایفا کنند. از طرفی روزبه حصاری بازیگر نقش بچهمهندس هم فراتر از اندازههای هنری خودش توانسته در «افرا» بدرخشد.
حصاری علی رغم آنکه نویسنده برای او دیالوگ کم نگذاشته، بشدت از تکنیک بازی در سکوت هم بهره برده است. حالت میمیک او بویژه جنس نگاه هایش در برخوردهای متفاوت، احساسات کاراکتر را بدون اغراق و زیاده گویی به مخاطب منتقل کرده است.اما هنرمندی حصاری در طراحی کنش و واکنش هایش، پیش و پس از فاجعه، نحوه داوری بیننده را دستخوش تغییرات جالبی کرده است. مسئلهای که کاملاً نقش او را از تک بُعدی بودن رهانده و موجب شده تا در نیمه دوم سریال که قصه از او دور میشود، در لحظه لحظه سکانسهایی که غایب است نیز سنگینی حضورش احساس شود. با این همه، نمایش خوب همه این هنرمندان در دل داستانی سردرگم، کش دار و گاهی خسته کننده گرفتار آمده است. سریالی که شاید میشد به جای ۴۰ قسمت در ۱۵ قسمت و در قالب یک مینی سریال سروته آن را به بهترین شکل هم آورد، اسیر یک کشش خسته کننده شد.
مجله اینترنتی تابناک جوان