تابناک جوان : نرخ زوج های سنین بالای 65 سال که در ماشین عروسی شان می نشینند، در میان مردان تا 41 درصد و در میان زنان تا 56 درصد، بین سال های 2009 تا 2014 افزایش یافته است. در اواخر 2015، کارلوس که حالا 48 سال سن دارد و جی 68 ساله ازدواج شان را در قایق جشن گرفتند. پارو زن ها که کت و شلوارهای راه راه به تن داشتند، میهمانان را به پایین رودخانه و نزدیک قدیمی ترین قایق که در آنجا گروهی از نوازندگان جاز در حال نواختن بودند، می بردند.
کارلوس و جی که از همسر اول شان طلاق گرفته بودند، یکی از تعداد رو به افزایش زوج هایی هستند که در اواخر دوران زندگی شان ازدواج می کنند. طبق تحقیقات جدید اداره آمار ملی، نرخ ازدواج میان افراد در سنین بالای 65 سال تا 41 درصد در میان مردان و 56 درصد در میان زنان بین سال های 2009 تا 2014 افزایش یافت. افزایش امید به زندگی به خصوص در زنان سبب شده تا عقاید 30 ساله دوران بیوگی را کنار بگذارند و به دنبال شریکی برای خود باشند تا از یک زندگی رمانتیک و طبیعتا مملو از عشق که بخش مهمی از زندگی زناشویی است، در اواخر عمرشان لذت ببرند.
******
این زوج ها تنها به دنبال یک همراه برای باقی زندگی شان نیستند، بلکه زندگی برای تازه عروس و دادمادهای سالخورده احتمالا به همان اندازه جشن ها شادی بخش است. کورن اسمیدلی، به عنوان مشاور زندگی برای افراد بالای 50 سال می گوید: وقتی زوج های مسن با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند، حواس خود را روی یکدیگر معطوف می کنند. اغلب این افراد زمانی که عاشق می شوند خواهان رابطه عاشقانه و مملو از صميميت و نشاط هستند. اکثر افرادی که با آنها کار می کنم همانند دوران نوجوانی شان، در مورد شریک زندگی شان صحبت می کنند.
اریکا جانسون دو سال پیش با همسرش الیزر ازدواج کرده است. این زوج که هر دو وکیل بازنشسته هستند، در شمال لندن زندگی می کنند. او مي گويد: جذابیت های جسمی یک فاکتور واقعا مهم برای من به شمار می رود. من دوستانی دارم که همراه من در تعطیلات به سینما می آیند. با رشد فرزندان و در افق بازنشستگی، تمایلات مشترک بیشتر اهمیت پیدا می کنند.
ربکا پارکین، کارشناس روابط می پرسد: آیا از با هم بیرون رفتن لذت می برید؟ من فکر می کنم افراد یک حس ماجراجویی دارند و می خواهند این حس را با فرد دیگری به اشتراک بگذارند. آنها ممکن است مشکلاتی از قبیل بیماری، طلاق و یا اخراج شدن از کار را داشته باشند اما حالا به ارزش زندگی پی برده اند و دریافته اند که زندگی برای زندگی کردن است.
داشتنن رابطه زناشويي در دوران کهنسالی این فرصت را به شما رائه می کند تا آنچه را که واقعا از آن لذت می برید، بیابید. سارا در ماه نوامبر با همسر خود انگوس ازدواج کرده است. او 56 سال و همسرش 64 سال سن دارند و هر دو قبلا ازدواج کرده اند. سارا می گوید: پایان یافتن زندگی مربوط به اولین ازدواجم بعد از سی سال، شوکی واقعی برایم بود. اولین بار همسرم را در سن 19 سالگی دیدم و در 20 سالگی ازدواج کردیم. آن موقع و قطعا بعد از جدا شدن نمی دانستم چه کسی هستم. بودن با انگوس برایم همانند یک نوع رازگشایی بود و حالا که شش سال از طلاقم می گذرد، گذشته را می شکافم تا در انتها به خودم برسم. سارا با تشویق همسر دومش به کلاس رقص رفت. من همیشه فکر می کردم نمی توانم برقصم. سپس فهمیدم که آن "من" نبودم بلکه "ما" بود. یعنی من و همسر سابقم بودیم که نمی رقصیدیم. من و انگوس به کلاس رقص رفتیم که برای ما بسیار سرگرم کننده بود و حالا هفته ای دوبار با يكدیگر می رقصیم!.
زمانی که زوج های مسن شور و علائق شان را با یکدیگر به اشتراک می گذارند، ممکن است به این درجه از بلوغ رسیده باشند که از رقابت طلبی اجتناب کنند. شیلا 68 ساله و داریل گیز 65 ساله در نزدیکی "پرستون" در لانکاشیر زندگی می کنند. آنها در انجمن عکاسان در سال 2007 یکدیگر را ملاقات کردند و یک ماه بعد ازدواج کردند. شیلا می گوید: عکاسی ما را به هم رساند و هنوز هم علاقه اصلی و مشترک ما است. ما هر دو بازنشسته هستیم. داریل مهندس IT بود و من مشاور مدیریت بودم. ما برای با هم بودن زمان زیادی داریم. اغلب در مسابقات عکاسی شرکت می کنیم اما هرگز با یکدیگر رقابت نمی کنیم. آنها قصد دارند برای ماه عسل به آمریکا بروند تا زمانی را برای احساسات و علائق شان اختصاص دهند. شکیلا می گوید: من به حیات وحش علاقه مند هستم. بنابراین سمورهای دریایی در لیست علاقه مندی های من هستند. داریل به ستاره شناسی علاقه مند است، بنابراین ما از آسمان شب یوتا عکس خواهیم گرفت!.
وقتی دوران ماه عسل کم کم تمام می شود چه اتفاقی می افتد؟ مطمئنا یک زوج مسن با چالش هایی مشابه زوج جوان تر مواجه هستند و بدتر زمانی است که دیگران سر راه آنها قرار بگیرند. آیا فرد سالخورده روی گذشته اش سرپوش می گذارد یا از بازگو کردن سرگذشت شریک زندگی شان که هزاران بار شنیده اند اجتناب می کند؟ قطعا خیر. بلکه فرد ممکن است مجبور شود که صبور و شکیبا شود.
ماریا که حالا 66 سال دارد و دنیل جاکوب 79 ساله به این مسئله در آغاز رابطه شان پی برده اند. ماریا بحث شدیدی را که ده سال پیش زمانی که آنها به خانه جدید نقل مکان کردند، به خاطر می آورد. او می گوید: همسر اول دنیل عادت داشت شام بپزد، لباس ها را بشوید و اتو کند. یک روز عصر که دنیل روی کاناپه خوابیده بود، من تمام لباس ها را اتو کردم. وقتی همسرم بیدار شد، به چوب لباسی ها نگاه کرد و گفت: سر آستین ها خوب اتو نشده. من عصبانی شدم و گفتم: از حالا به بعد هرگز لباس هایت را اتو نمی کنم. و تا امروز هم سر حرفم مانده ام.
در کمال تعجب، ماریا حتی یک قدم فراتر گذاشت. زمانی که دنیل در سن 70 سالگی بازنشسته شد، او در خانه به دیگران مشاوره کاری می داد و من به تنهایی عادت کردم. حالا دنیل در اتاق میهمان، اتاق نشیمن، نصف اتاق خواب مان و میز آشپزخانه که به عنوان میز مطالعه اوست، کارهایش را انجام می دهد. ماریا می گوید: من متوجه شدم که تنها راه برای اینکه فضایی را به خودم اختصاص دهم، این است که بیرون از خانه بروم و کار پیدا کنم و حالا در دفتر مشاوره شهروندان کار می کنم. زمانی که برای اولین بار دنیل را ملاقات کردم افکارش کاملا قدیمی بود ولی حالا وقتی که به خانه می رسم برایم شام می پزد.
آقای جیمز کارشناس روابط می گوید: شکیبایی اغلب با اعتماد همراه است. افراد در سنین 20 یا 30 سالگی اغلب کمتر تمایل به سازش دارند. چون می خواهند بدرخشند و تاثیر گذار باشند. آنها می خواهند خودشان را نشان دهند. حتی اگر با بالاتر رفتن سنتان به کارهای روزمره تان عادت کرده باشید راه هایی برای سرگرم کردن خودتان می یابید. اگر شخصی دوست داشته باشد که قبل از صبحانه به پیاده روی برود یا دوست داشته باشد شب ها تا دیر وقت بیدار بماند، مسئله بزرگی نیست. شما هم کار خودتان را انجام می دهید و یا آن کار را می پذیرید.
آنچه که در تفاهم مهم است این است که شما بتوانید در هنگام بیماری و یا ناراحتی هم تفاهم داشته باشید. کارلوس و جی این را به خوبی می دانند. در طی هشت سال رابطه آنها، کارلوس به تومور مغزی مبتلا شد. او می گوید: "جی سال ها پس از عمل جراحی از من مراقبت کرد. او کارهای زیرکانه انجام می داد تا مرا سرگرم کند، با ماشین مرا به مطب دکتر می برد، درباره نگرانی هایم صحبت می کرد و به من کمک می کرد تا با ناشنوایی یکی از گوش هایم کنار بیایم. من بهبود یافتم اما این بیماری باعث شد تا ما ارزش هر روز زندگی مان را درک کنیم". کارلوس می گوید: "ما می دانیم که بحث کردن فقط برای موارد مهم ارزش دارد. می دانم که جی نامرتب است و وسایل را گم می کند، او حتی حلقه ازدواج مان را هم گم کرده است. حدس می زنیم که در باغچه است و حداقل آن را جای دیگری نینداخته است".