هوش کلامی یا هوش زبانی عبارتست از توانایی کاربرد موثر زبان و ارتباطات کلامی در زندگی. تعریف ساده این بعد از هوش این است که دایره لغات فرد از چه تعداد واژگانی تشکیل شده و چقدر میتواند سلیس و واضح به بیان نظرات، احساسات و افکارش بپردازد. کلام ما یکی از مهمترین کانالهای معرفی ما به دیگران است. اینکه چه میگوییم و چگونه میگوییم، به دیگران نشان میدهد که ما به درد چه کاری میخوریم و آیا لیاقت پیشرفت بیشتر را داریم یا نه. این مهمترین ابزار قضاوت دیگران درباره ما است.
کلمات، قدرت متقاعد کردن، الهام بخشیدن، مسحور کردن، کنترل و رهبری یا به عبارتی قدرت تاثیرگذاری بر سایر انسانها را دارند. افرادی که هوش کلامی آنها برجسته است، توانایی بیشتری برای استفاده از کلمات و ساخت جملات دارند و مهارتهای شنیداری کامل تری دارند. آنها معمولا سخنوران برجستهای هستند و به جای تصاویر، با کلمات فکر میکنند. آنها از زبان به عنوان ابزاری برای حفظ و یادآوری اطلاعات استفاده مینمایند.
افراد با هوش کلامی بالا در مهارتهایی مانند گوش دادن، حرف زدن، قصه گویی، توضیح دادن، بیان احساسات، تدریس، استفاده از طنز، درک قالب و معنی کلمه ها، یادآوری اطلاعات، قانع کردن دیگران به پذیرفتن نقطه نظر آنها، تحلیل و کاربرد زبان موفقتر هستند و جای تعجب ندارد اگر بگوییم اکثر شعرا، روزنامه نگاران، نویسندگان، معلمان، وکلا، سیاستمداران و مترجمان از هوش کلامی بالایی برخوردارند. هوش زبانی و توانایی کلامی مهمترین نقش را در ارتباط با دیگران و شغلهایی که نیاز به مهارتهای گفتاری دارند، ایفا میکند.
سن و هوش کلامی در کودکان
کودکان از سن یک سال و نیم به بعد به تدریج شروع به صحبت کردن و بکاربردن کلمات برای بیان خواسته هایشان میکنند، ولی سال اول زندگی کودک حساسترین دوره زبانآموزی اش به حساب میآید و حس شنوایی نوزادان مبنای هوش زبانی و رشد شناختی شان است. در این دوران محرکات شنوایی (صداها) به نحو مطلوبی دریافت شده و برای فعالیتهای پیشزبانی (فعالیتهای پایهای برای شکلگیری و رشد زبانآموزی کودکان) مهم به کار میروند. دریافت تحریکات شنوایی مناسب در این دوره موجب رشد و تکامل زبانآموزی و در مقابل، تحریکات ناکافی مانع از رشد مناسب مسیرهای عصبی شنوایی میشود (نورتثرن، ۲۰۰۰. آلپرینر و مک کارتی، ۲۰۰۰).
گفتگوهای والدین با کودک، صحبتهای والدین با خودشان و تلوزیون و رسانههای تصویری و شنیداری به کودک کمک میکنند تا واژهها و کلمات مختلف را بشنود و به تدریج از آنها برای بیان نیازهایش استفاده کند. با
رشد کودک و افزایش شنیدههای محیطی، دایره لغات شفاهی کودک افزایش مییابد و به همراه افزایش واژه ها، رشد فکری کودک نیز بیشتر میشود.
هر قدر توانایی کودک در شنیدن و یادگیری کلمات جدید بیشتر شود، با مفاهیم و مطالب بیشتری آشنا میگردد، به بیان دیگر دنیای ذهنی کودک توسعه مییابد و درکش از دنیای اطرافش بیشتر میشود. هر چقدر کودک در بیان احساسات و افکارش راحتتر باشد، در اذهان عمومی باهوشتر و محترمتر به نظر میرسد. این درحالیست که کودکی با هوش ریاضی و تحلیلی بالا رابطه بین پدیدهها را بهتر و سریعتر درک میکند، ولی به دلیل ضعف در بیان ممکن است کم هوشتر به نظر برسد و به طور طبیعی این نقطه ضعف بر اعتماد به نفس و رشد و توسعه سایر قابلیت هایش اثر منفی خواهد گذاشت.
بچههای پرحرف در آینده موفق ترند!
بچههای پرحرف گاهی میتوانند مایه دردسر پدر و مادر یا سرپرست شان باشند، اما باید یادمان باشد که این ویژگی فوایدی هم دارد. توانایی رسا و مکرر حرف زدن، یک خصوصیت مثبت تلقی میشود.
تحقیقات نشان داده بچههای پرحرف در دوره پیشدبستانی عملکرد بهتری نسبت به سایرین دارند و این امتیاز تا دوره ابتدایی، متوسطه، دانشگاه و مخصوصا به محل کار هم کشیده میشود. حالا ببینید چرا احتمال موفقیت این بچهها در بزرگسالی بیشتر است.
مهارتهای کلامی بهتری دارند
بدیهیترین امتیازی که بچههای پرحرف دارند این است که طبیعتا در حرف زدن ماهرترند. بچههای پرحرف هر زمانی که صحبت کنند، به دنبال این هستند که چطور ارتباط قوی برقرار کنند، و داشتن مهارتهای ارتباطی، موفق شدن را تقریبا در هر زمینهای از زندگی آسانتر مینماید.
درک و سرعت انتقال فوری دارند
کسی که وقت زیادی را صرف حرف زدن میکند، واضح است که میتواند بلافاصله هم فکر کند. به همین دلیل، بچههای پرحرف نسبت به بیشتر همسالانشان سرعت انتقال بیشتری داشته و درک بهتری هم دارند، سریعتر مطالب طنز به ذهنشان خطور کرده و تعریف میکنند و دوستانشان را سرگرم مینمایند. این یک امتیاز است، چون شوخ طبعی یکی از کلیدهای موفقیت است.
به جواب میرسند
والدین بچههای پرحرف معتقدند که این بچهها جالب و جذاب هستند و اغلب سرگرمشان میکنند. البته در نظر والدین همیشه هم به این سادگی نیست، اما دست کم بچههایشان هرگز نمیگذارند چیزی کسل کننده باشد.
بچههای پرحرف تمایل به پرحرفی دارند، چون کنجکاو هستند، و میخواهند در مورد دنیایی که درآن زندگی میکنند بیشتر و بیشتر بدانند. وقتی شما سوالهای بیشتری میپرسید، طبیعتا جوابهای بیشتری خواهید گرفت. یعنی بچههای پرحرف زمان شروع مدرسه، نسبت به بچههای معمولی اطلاعات و دانش بیشتری دارند.
مهارتهای اجتماعی بهتری دارند
بچههای پرحرف گرایش به تعامل و ارتباط بیشتری دارند و زودتر رابطه دوستی برقرار میکنند. داشتن یک گروه اجتماعی قوی، یکی از چیزهایی است که برای رشد کردن از هر چیزی بیشتر به آن نیاز دارید، و پرحرفها به راحتی از این امکان برخوردارند. این بچهها رابطه بهتر و قویتری هم با خواهر و برادرهایشان دارند. مخصوصا دخترها از داشتن چنین برادری که بتوانند با او درد و دل کرده و به او اعتماد کنند بهره میبرند.
مشارکت بیشتری دارند
بچههای پرحرف نمیتوانند مدت طولانی ساکت بمانند. بله، قطعا این مسئله میتواند تبدیل به یک مشکل شود، اما اگر بتوانند یاد بگیرند که چه زمانی برای حرف زدن مناسب است و چه زمانی نه، نتایج فوقالعادهای خواهند گرفت. مثلا در کلاس درس، این مهارت میتواند به صورت داوطلب شدن و دست بلند کردن و شرکت در بحثها و گفتگوها بروز کند. معمولا معلمها برای پیشبرد یک بحث به ترفندها و تکنیکهایی نیاز دارند، اما اگر یک یا دو بچه پرحرف در کلاس داشته باشند کارشان بسیار راحتتر خواهد بود.
چیزهای بیشتری برای گفتن دارند
بیشتر بچهها نمیتوانند پنج دقیقه یکسره حرف بزنند. اما بچههای پرحرف میتوانند ساعتها حرف بزنند که نشان میدهد پر از ایده و تفکر هستند. این پُر اندیشه بودن و حس تخیل به وقت نیاز نتیجه بسیار مطلوبی برای شان به بار خواهد آورد، مثلا وقتی به عنوان یک مدیرعامل قرار است یک استراتژی ارائه دهند یا گزارشاتی بنویسند.
انرژی فراوانی دارند
بچههای پرحرف نسبت به بیشتر همسالانشان سرعت انتقال بیشتری داشته و درک بهتری هم دارند، سریعتر مطالب طنز به ذهنشان خطور کرده و تعریف میکنند.
بچههای پرحرف بسیار پرانرژی هستند. فکر کنید اگر بتوانند از این انرژی به خوبی بهره ببرند چه کارها که نمیتوانند بکنند. اگر فرزند شما هیچ وقت ساکت نمیماند و برای شما یک معضل شده، به او کمک کنید سرگرمیهایی پیدا کند که بتواند انرژیاش را به سمت و سویی خلاقانه سوق دهد.
زندگی را جالبتر میکنند
والدین بچههای پرحرف معتقدند که این بچهها جالب و جذاب هستند و اغلب سرگرمشان میکنند. البته در نظر والدین همیشه هم به این سادگی نیست، اما دست کم بچههایشان هرگز نمیگذارند چیزی کسل کننده باشد. در دنیایی که حتی پدر و مادر بودن هم میتواند گاهی ملال انگیز و خسته کننده باشد، خوب است که چیزی در زندگی وجود داشته باشد که همیشه غافلگیر و متعجبتان کند.
در آینده پدر و مادر بهتری خواهند بود
پژوهشگران طی مطالعاتی نشان دادند پدر و مادرها هر چه بیشتر با بچههایشان صحبت کنند، مهارتهای بیانی و سوادآموزیشان نیز بهتر خواهد شد؛ بنابراین حتی اگر بابت داشتن فرزند پرحرفتان در فشار و تنش هستید، به خودتان یادآوری کنید که گرایش آنها به زیادحرف زدن چه پیامدهای خوبی در زندگیشان و همچنین در زندگی نوههای شما خواهد داشت.
نکاتی برای افزایش هوش کلامی کودکان
با هم چند نمونه دیگر از ویژگیهای کودکان با مهارت هوش کلامی بالا را میبینیم:
مهارت گوش دادن
کودکانی که هوش کلامی بالا دارند، شنوندههای خوبی هستند. پس اگر میخواهیم فرزندانمان هوش کلامی بالایی داشته باشند، باید به کودکان خوب گوش دادن را یاد بدهیم.
قویترین الگو
همه ما میدانیم که مقدار زیادی از مهارت داشتن هوش کلامی بالا اکتسابی است و کودکان از بدو تولد بیشترین تعامل را با والدین خود دارند. پس نیاز است که خود پدر و مادر هوش کلامی بالایی داشته باشند، چون کودکان قبل از همه از والدین یاد میگیرند که چطور از کلمات استفاده کنند.
کودک ما ارزشمند است...
خیلی مهم است که پدر و مادر برای کودک ارزش قائل شوند و کودک این حس را داشته باشد که برای پدر و مادرش فردی ارزشمند و قابل احترام است. هرچقدر کودک ما احساس ارزشمندی کند و حس اعتماد به نفس بیشتری داشته باشد به مهارت هوش کلامی او کمک بیشتری میکند.
گفتمان با کودک
قطعاً یکی از بهترین راهها برای افزایش هوش کلامی گفتگو و گپ زدن با کودک است. از هر فرصتی برای گفتگو با کودک استفاده کنید. این گفتگو میتواند حتی طول بارداری مادر صورت بگیرد. در دوران نوزادی سعی کنید هر فعالیتی که برای کودک انجام میدهید در مورد آن با کودک گفتگو کنید.
زمانی که کودک بزرگتر شد سعی کنید برای اینکه کودک را وادار به گفتگو کنید از کودکان سؤال باز بپرسید.
کتاب خواندن
کارشناسان، والدین را تشویق میکنند از بدو تولد برای فرزندان خود کتاب بخوانند و حتی زمانی که کودکان به سن مدرسه رسیدند و خودشان میتوانند بهتنهایی کتاب بخوانند به این کار ادامه دهند.
شنیدن داستانها مهارت شنیداری کودکان را افزایش میدهد و همچنین شنیدن داستانها ریتم زبانی و کلامی را توسعه میدهند. البته کتاب خواندن خیلی ارزشمند است، اما اگر والدین از کودکی خود و از خاطرات کودکی خود یا اعضای خانواده بگوید، حس نزدیکی بیشتری برای کودک ایجاد میکند. پس یکی از کارهای دیگر برای افزایش هوش کلامی کودکان خواندن کتاب داستان است.
آموزش موسیقی
یک مطالعه در سال ۲۰۱۱ در کانادا انجام شد که بچههای چهار تا شش سال به مدت ۲۰ روز تحت آموزش موسیقی قرار گرفتند. نتیجه این مطالعه نشان داد متوجه شدند این کودکان در آزمون هوش کلامی عملکرد بهتری داشتند
و مطالعه دیگری مشخص شد که کودکانی که سازهای زهی و پیانو مینوازند ۱۵% از کودکانی که این سازها را نمینوازند مهارتهای کلامی بیشتری دارند. در نهایت مشخص شد طبق این تحقیقات آموزش موسیقی تأثیر منحصر به فردی بر مهارتهای کلامی کودکان دارد.
کودکتان را بهخاطر حرف زدن تشویق کنید
این هم از آن مواردی است که باید تعادل را در آن حفظ کرد. نباید بعد از هر کلامی که فرزندتان بهزبان میآورد، به او بگویید چقدر عالی حرف میزند. بین تعریفها زمان بگذارید. حداقل چند باری در طول روز این موضوع را به او بگویید. وقتی کوچکتر هستند، بیشتر تعریف کنید.
برای کودکان کمسنتر:
وقتی چیزی را با نام درستش صدا میکنند، بگویید: «خوب گفتی» یا «درست است، این همان… است» یا «خیلی خوب صحبت میکنی.»
برای کودکان بزرگتر:
وقتی واژهی جدید را بهکار میبرد که درنظر داشتید بگوید، باید از او تعریف کنید. میتوانید بگویید: «ببین! چه کلمهای رو استفاده میکنه.»
وقتی مسئلهای را بهتنهایی حل میکند یا میبینید جملهی پیچیده یا درست از نظر گرامری را بهزبان آورده، میتوانید با گفتن این جملهها از او تعریف کنید:
«تو تنهایی این رو حل کردی.»
«از اینکه اینطوری انجامش دادی خوشم اومد.»
«جملهی فوقالعادهای بود.»
امیدواریم این نکتهها ایدههای بهتری برای تقویت فن بیان کودکان در خانه به شما داده باشند. پیشنهاد میکنم این صفحه را در مرورگرتان ذخیره کنید و هر چند وقت نگاهی به آن بیندازید تا ایدههای جدیدی بهدست بیاورید. به کسانی که بهدنبال چنین مطلبی هستند هم اطلاع بدهید.