روزنامه شهرآرا: حدود ۲ دهه است که زنگ هشدار
پیر شدن جمعیت درکشور نواخته شده است و هنوز شاهد فعالیت چشمگیری دراینباره نیستیم، مسئلهای با قدرت اقتصادی، نظامی و اقتدار ملی کشورمان بیارتباط نیست. این در حالی است که میشنویم
نرخ باروری از ۱.۷ درسال گذشته به حدود ۱.۶ رسیده است. جالب است بدانید برداشت دولتمردان ما از این مسئله تمایل نداشتن خانوادهها به
فرزندآوری است حتی در صورت داشتن تمکن مالی، اما تصور ما نبود سیاستهای جمعیتی درست در کشور است. دکتر غلامرضا حسنی، جامعهشناس و پژوهشگر جمعیتی، در پاسخ به درخواست ما مبنی بر ارائه یک بسته پیشنهادی به دولت جدید، این مسئله را به طور کامل رد میکند و در ادامه توضیحاتی میدهد که چکیده آن را با هم میخوانیم.
مشکل نبود سیاست و راهبرد نیست
حدود ۴٠ سال پیش، یعنی زمانی که در آغاز راه توسعه بودیم،
نرخ باروری کل در ایران ۶/٧ بود و اکنون به کمتر از ١/۷ رسیده است، رکورد جمعیتی عجیبی که در دنیا مانند آن کمنظیر است. برای نمونه، کشوری مانند فرانسه این فاصله را در طول ١۵٠ سال طی کرده است و حالا هر ٢ کشور، و البته کشورهای زیاد دیگری، همه تلاششان را میکنند که این نرخ را دستکم به ٢ تولد برسانند، اتفاقی که به نظر میرسد با توجه به پشتوانههای دینی و فرهنگی مردم کشورمان، از طریق اعمال سیاستهای درست بهراحتی امکانپذیر باشد.
ازاینرو، در سال ۱۳۹۳ مقام معظم رهبری سیاستهای جمعیتی را در ۱۴ بند تدوین و ابلاغ کردند، بستهای کامل و جامع که در سراسر دنیا قابلیت اجرا دارد، زیرا توصیههای ایشان بر مبنای اصول دینی است. دین هم عقلانی است، نه سلیقهای! بنابراین، مشکل امروز ما درکشور نبود سیاست یا راهبرد برای
افزایش جمعیت نیست و اینکه بخواهیم با تغییر دولتها به دنبال اعمال سیاستهای جدید در این زمینه باشیم، کاری بیمعناست. مشکل در
اجرا نشدن درست این سیاستهاست. ما از سال ۸۲ هم قوانینی در این زمینه داریم که هنوز اجرایی نشدهاند. در واقع، همه تمرکز دولت در این سالها روی فقط یک بند از این بسته ابلاغی بوده است که آن را هم درست نفهمیدهاند که بخواهند درست اجرا کنند. در ادامه، تنها به چند بند از این بسته ابلاغی توجه کنید تا بهتر متوجه جامعالاطرافی آن شوید.
*رفع
موانع ازدواج، تسهیل و ترویج تشکیل خانواده و افزایش فرزند، کاهش سن ازدواج و حمایت از
زوجهای جوان و توانمندسازی آنان در تأمین هزینههای زندگی و تربیت نسل صالح و کارآمد.
*اختصاص تسهیلات مناسب برای
مادران به ویژه در دوره بارداری و شیردهی و پوشش بیمهای هزینههای
زایمان و درمان
ناباروری مردان و زنان، و تقویت نهادها و مؤسسههای حمایتی ذی ربط.
*توانمندسازی جمعیت در سن کار با
فرهنگ سازی و اصلاح، تقویت و سازگار کردن نظامات تربیتی و آموزشهای عمومی، کارآفرینی، فنیو حرفهای و تخصصی با نیازهای جامعه و استعدادها و علایق آنان برای ایجاد اشتغال مؤثر و مولد.
*حفظ و جذب
جمعیت در روستاها و مناطق مرزی و کم تراکم و ایجاد مراکز جدید جمعیتی به ویژه در جزایر و سواحل خلیج فارس و دریای عمان از طریق توسعه شبکههای زیربنایی، حمایت و تشویق سرمایه گذاری و ایجاد فضای کسب وکار با درآمد کافی.
*مدیریت م
هاجرت به داخل و خارج هماهنگ با سیاستهای کلی جمعیت با تدوین و اجرای سازوکارهای مناسب.
سیاستهای جمعیتی باید خانوادهمحور باشد
امروزه جوانان و زوجها به دلیل شرایط اقتصادیای که داریم، بسیار محاسبهگر عمل میکنند. بررسیهای ما برخلاف تصور عمومی، نشان میدهد تمایل به ازدواج و فرزندآوری در کشور کاهش نیافته، بلکه موانع اقتصادی زیاد شده است؛ بنابراین طبیعی است که سن ازدواج، تجرد قطعی، سقط جنین، گرایش به تکفرزندی یا بیفرزندی و فاصلهگذاری زیاد بین فرزندان، ازدواجهای سفید و مسائلی اینچنین که بنیان خانواده را نشانه گرفته است، درجامعه زیاد شود.
بنابراین، لازم است سیاستها و راهبردهای جمعیتی که در اختیار داریم به قانونهای ثابت، پایدار و خانوادهمحور تبدیل شوند تا اثرگذاری مناسب را داشته باشند. برای نمونه، آموزش و توسعه اقتصادی در جامعه همه باید ناظر بر حمایت از خانواده باشد تا بتوان بدون نیاز به توصیههای دستوری به مردم برای فرزندآوری، شاهد بزرگتر شدن خانوادهها و افزایش جمعیت بود.
رشد جمعیت مسئلهای ملی است که در ساختار اقتصادی کشور هم بسیار اثرگذار است. هرچند هماکنون رشد جمعیتمان منفی نیست و حدود یک درصد است، با شدت کاهش جمعیت روبهرو هستیم. آمارها نشان میدهد نرخ باروری که به صورت رسمی ۱.۷ برای کشور اعلام شده، امسال به حدود ۱.۶ رسیده است و اگر قرار باشد با همین روند پیش برویم، در سال ۱۴۲۰ شاهد رشد صفر و بعد هم منفی جمعیت در کشور خواهیم بود.
همچنین، بهزودی با جمعیت سالخورده فراوانی روبهرو خواهیم بود که هزینههای کشور را از بخش آموزش به بخش بهداشت و درمان سوق خواهد داد. علاوه بر این، منابع و اشتغال هم با مشکلات جدی روبهرو خواهد شد. بنابراین، نیاز است که دولت هرچه سریعتر سیاستهای خود را با حمایت همهجانبه از خانوادهها با محوریت زنان و در راستای افزایش جمعیت سوق دهد. مانند:
*امکان اشتغال برای زنان و تسهیل فرزندآوری همزمان با آن
*افزایش مشاغل خانگی، کاهش ساعت کاری بانوان البته با حقوق کامل و دورکاری بیشتر برای آنها
*حمایت مالی، بیمهای و مشاورهای از مادران و زنان خانهدار
*اعمال سیاستهای تشویقی و امتیازدهی به خانوادهها برای فرزندآوری
*افزایش و دادن حق عائله مندی مردان به طور مستقیم به همسران خانه دارشان
*اصلاح باورهای فرهنگی جامعه با تغییر و تحول در نظام آموزش و پرورش و فعالیتهای رسانهای همسو با آن در کشور
*ایجاد رشته دانشگاهی کودک یاری برای حمایت از نظام خانواده و دادن امکانات و خدمات بیشتر به خانوادههای دارای فرزند بیشتر
تشکیل، تحکیم، توسعه و تعالی خانواده
پس از انقلاب، یکباره جمعیت رشد زیادی داشت، ولی به دلیل مدیریت ضعیف دولتها، با این باور که جمعیت زیاد برای آینده کشور مشکلزا خواهد بود، سیاستهای کاهش جمعیتی در پیش گرفته شد تا جایی که بر باورهای فرهنگی مردم هم بهشدت اثر گذاشت. واقعیت این است که هیچگاه و در هیچ دورهای جمعیت زیاد معضل نبوده است و نیست، بلکه این مدیریت جمعیت است که دولتها و ملتها را با مشکل روبهرو میکند. همینطور که کم بودن جمعیت یک خانواده هم شرط موفقیت تحصیلی، شغلی و اجتماعی اعضای آن نیست، بلکه نوع تربیت و مدیریت آن خانواده است که از بچهها افرادی توانمند و موفق میسازد.
این در حالی است که نمیتوان منکر نقش منابع مالی و حمایتی در آن خانواده شد. درواقع، پویایی هر کشوری مرهون جمعیت جوان و پویای آن است مانند چین که به دلیل نیروی انسانی زیاد و مدیریت درست آن، اکنون به یک ابرقدرت در دنیا تبدیل شده است و با درک اهمیت این موضوع، محدودیتهای فرزندآوری را هم چند سالی است که کاهش داده و در فکر افزایش بیشتر جمعیت خود است.
نرخ باروری مطلوب در کشورمان ۳ - ۲.۵ است تا جمعیت سالمند بالای ۶۰ سال کشور را همواره بین ۱۳ – ۱۲ درصد نگه دارد. اکنون کشور به دلیل جوان بودن وضعیت بسیار مطلوبی دارد. یعنی ۶۹ درصد جمعیت در سن کار به سر میبرد، یک دوره طلایی برای رشد همهجانبه کشور، اما نگرانیهای موجود برای چند سال آینده است که نهتنها توان و رشد اقتصادی، بلکه اقتدار ملیمان را هم به خطر خواهد انداخت. بررسیها نشان میدهد حتی اگر موفق شویم با اعمال و تنظیم سیاستهای جمعیتی درست با محوریت تشکیل، تحکیم، توسعه و تعالی خانوادههای ایرانی، هر خانواده را به داشتن یک فرزند بیشتر ترغیب کنیم، این تهدید جمعیتی برطرف خواهد شد.
امروز هم دیر است
دکتر ناهید هاشمیان | نویسنده و پژوهشگر اجتماعی: انسانها زندگی جمعی را آغاز کردند و بعد هم قبیلهها، روستاها، شهرها و کشورها شکل گرفتند. مرزها ایجاد و ملیتها تعریف شدند. هرچند در عصر جدید معیارها و عوامل متفاوتی برای قدرت مطرح است و رقابت برای سرآمدی که در طول تاریخ میلیونها قربانی گرفته است همچنان ادامه دارد.
امروزه توسعه اقتصادی ازعوامل مؤثر بر قدرت کشورهاست، توسعه دانشمحوری که منابع انسانی نقش مهمی در آن دارند و ارزش نیروی مولد، خلاق و روزآمد بیش از سرمایه و زمین منبع درآمد است. هرچه نسبت این نیروهای مولد به نیروهای مصرفکننده بیشتر باشد، توسعه اقتصادی هم بیشتر قابلیت تحقق دارد.
کاهش جمعیت و تمایل نداشتن به فرزندآوری عامل دیگری است که منابع انسانی را به لحاظ کمی و کیفی تحت تأثیر قرار میدهد، هرچند اثر آن با تأخیر طولانی مشاهده و محاسبه میشود. جالب است بدانید این تمایل به نداشتن بیشتر در خانوادههای برخوردار و تحصیلکرده دیده میشود که توانایی بیشتری در پروراندن فرزندان کارآمد و متناسب با جامعه دانشبنیان امروز دارند. از سوی دیگر اما، در خانوادههای کمبرخوردار و مناطق محروم و روستایی، تمایل به فرزندآوری کمتر کاهش و ترکیب جمعیتی به سمت توسعه این اقشار تغییر یافتهاست.
اگر فرض را بر این بگیریم که تمایل برای فرزندآوری کم نشده است، افزایش سن ازدواج در جوانان تحصیلکرده و طبقات برخوردار نیز این نسبت را تشدید میکند. از سوی دیگر، نبود فرزند در خانوادههایی که زوجها در آن استقلال مالی دارند میتواند زمینه طلاق را بیشتر فراهم کند. به موازات آن، افزایش آمار طلاق نیز بر فرزندآوری کمتر و بیتمایلی به ازدواج تأثیر میگذارد.
پدیده فرار مغزها آسیب بزرگ دیگری است که از همان لحظه رخدادن، اثرش محاسبه و مشاهده خواهد شد، زیرا ضمن خروج یک سرمایه، نسبت نخبگان به مردم عادی کاهش مییابد و ژنهای هوشمند و ترکیب ژنتیکی جامعه تحت تأثیر قرار میگیرد. به همه اینها احساس ناامنی اقتصادی و اجتماعی، بیکاری، تورم و شرایط بیثبات اقتصادی و کاهش امید و نشاط در جامعه را هم باید افزود که تمایل به فرزندآوری را بهشدت کاهش میدهد.
همچنین، با افزایش امید به زندگی و میانگین عمر، افراد بیشتری دوران پیری را تجربه میکنند. این یعنی در دهههای پیش رو، الگوی جمعیتی تغییر و نسبت نیروی مولد به مصرفکننده کاهش شدیدی خواهد یافت که در صورت وقوع این پدیده، حتی با بهترین، سریعترین و موفقترین اقدامات، چند دهه طول میکشد الگوی جمعیت اصلاح شود، فاصله زمانیای که امکان شکست اقتصادی جبرانناپذیر در آن بسیار زیاد است.
با این توصیفها، اگر مدت تربیت نیروی مولد را حدود ۲۵ سال درنظر بگیریم، باید چشم انداز برنامهریزیهایمان را افزایش دهیم تا از وقوع این پدیده جلوگیری و با تغییر و تنظیم متغیرهای مؤثر بر تمایل به فرزندآوری، بهویژه در خانوادههای برخوردار، از این تهدید ملی جلوگیری کنیم.