زخم کاری و حاشیه های پیش روی آن
روزگاری را میگذرانیم که دستِ مخاطب برای تماشای فیلم، سریال و برنامه، باز است. دیگر به هر طریقی نمیتوان مخاطب را مجبور کرد که حتماً تلویزیون ببیند و یا در مدیومهای دیگر سریال و برنامه ایرانی را تماشا کند، فقط محتوای خوب و هدفمند، مخاطب هوشمند امروز را به خودش جذب میکند، به همین خاطر برخی از سریالها و فیلمها با ترفندهای جدید میکوشند توجه مخاطب را به اثر خودشان جلب کنند؛ یکی از این کارها بیلبوردها و تبلیغاتِ هدفمند، استفاده از سلبریتیهای رنگارنگ و تجملهای همسو با کشورهایی مثل ترکیه و حتی تقلیدِ برخی از آثار ماهوارهای، بهدنبال دیده شدن به هر قیمتیاند.
"ملکه گدایان" که چند قسمتی از فصل دوم آن میگذرد؛ کاری که مخاطب بهجز دیدنِ چند بازیگر چهره و رنگ و لعاب فریبنده، هیچ چیز دیگری نمیبیند. "دراکولا" مهران مدیری و "مردم معمولی" رامبد جوان هم که مخاطب را آزرده کرده است. برنامههای ترکیبی نمایش خانگی هم نتوانستند با استفاده از شهاب حسینی، پژمان جمشیدی، محمدرضا گلزار و شوخیهای بیمزه حامد آهنگی راهی به جایی ببرند، در این میان "زخم کاری" محمدحسین مهدویان هم به میدان آمده است و البته در هر قسمتِ آن اتفاقاتی میافتد که بیننده را جذب کند اما چه نیازی است که مثلِ "میخواهم زنده بمانم" با "شکایتبازی" حول آن توجه مخاطب جلب شود؟!! آیا دوباره قرار است برای یک روز یا چند روز جلوی یک قسمت از این سریال هم گرفته شود تا مخاطبانش بیشتر شوند؟
سریالهایی که با آرایشهای غلیظ، تبرّج و تجمّل، حیازدایی، سبک زندگی مدرن و رد شدن از خطوط قرمز اخلاقی، دنبال از بین بردن همه مفاهیم و ارزشهای خانوادگیاند. در حالی که مخاطبِ امروز هوشمندانه به مدیومها نگاه میکند؛ دست بازتری نسبت به گذشته دارد و بیشتر به محتوا نمره میدهد و اسیرِ رنگآمیزیهایی نمیشود که پیش از آن بارها شاهدش بوده است.
بحثِ محتوای این سریال و سریالهای دیگر را مطرح میکنند که؛ مسئولیت آن فعلاً با سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و باید آنها نسبت به فیلمنامه، طرح و در جریان ساخت، نظارت کیفی لازم را در دستور کارشان قرار میدادند؟
ماجرای شکایت بازی درباره سریال زخم کاری چه بود؟
روز گذشته خبری از سوی خبرگزاری فارس منتشر شد مبنی بر اینکه سریال «زخم کاری» به کارگردانی محمدحسین مهدویان با شکایت وزارت ارشاد در آستانه توقیف قرار دارد. «زخم کاری» که تا امروز چهار قسمت از آن پخش شده است با شکایت رسمی وزارت ارشاد به دادسرای فرهنگ و رسانه وارد چالشی جدی شد.
در خبری که خبرگزاری فارس منتشر کرده است آمده: مجموعه «زخم کاری» که نقش اصلی آن با نام مالک را جواد عزتی ایفا میکند، برگرفته از رمانی با نام بیست زخم کاری به قلم محمود حسینیزاد است. پس از انتشار قسمتهای نخست سریال، واکنشهای بسیاری در رسانهها نسبت به محتوای این سریال منتشر شد و منتقدین بسیاری نقش مالک را از جمله نقشهای بیبدیلی دانستند که تا به حال جواد عزتی ایفا کرده است. البته این واکنشها به مذاق نوید محمدزاده بازیگر سریال قورباغه خوش نیامد و پس از اظهارنظری که در این باره داشت، موجی از انتقادات روانهاش شد تا در نهایت حرفش را پس بگیرد.
حالا این بار شنیده شده که سازمان سینمایی از سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر (ساترا) بابت محتوای سریال «زخم کاری» شکایت کرده و خواستار توقف پخش این سریال است.
گفته میشود صحنههای مربوط به سیگار کشیدن مالک، نمایش استفاده از مواد مخدر و مشروبات الکی در بخشهایی از سریال از جمله موارد اعتراضی سازمان سینمایی است. »
پس از این خبر بود که یکی از رسانههای سینمایی که مدیرمسئولش یکی از تهیه کنندگان با نفوذ تلویزیون است با انتشار خبری به نقل از منابع آگاه در داخل وزارت ارشاد این خبر را تکذیب کرد و گفت اساسا وزارت ارشاد بنایی بر شکایت از آثار سینمایی و نمایش خانگی ندارد.
خبرگزاری تسنیم نیز در گزارشی با عنوان «خبرسازی، شکایتسازی و تبلیغسازی برای زخمکاری» نوشت: شنیده شد که سازمان سینمایی از سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر (ساترا) بابت محتوای سریال «زخم کاری» شکایت کرده و خواستار توقف پخش این سریال است. اما در پیگیریها معلوم شد که هیچ شکایتی از سوی سازمان سینمایی اتفاق نیفتاده است و اتفاقاً موضوع دیگری مطرح میشود که این نوع خبرسازیها و تبلیغات به ترفندی تبدیل شده که سریال را بیشتر ببینند و مورد توجه قرار بگیرند.
پس از تکذیبهای مختلف بالاخره سازمان سینمایی در بیانیهای کوتاه ضمن تایید تلویحی شکایت از «زخم کاری» نوشته است: «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با توجه به انتشار و پخش آثار تصویری در حوزه نمایش خانگی، ضمن دفاع از مجوزهای صادر شده، در خصوص محصولات فرهنگی فاقد مجوز، مطابق رویه قانونی گزارشی به مراجع ذیربط ارسال میکند تا حقوق فعالانی که در چارچوب قانون عمل میکنند، پایمال نشود.»
همین بیانیه نصف و نیمه و محافظهکاران باعث شد علی سعد معاون ساترا در توییتی خطاب به سازمان سینمایی بنویسد: «ساترا تمایلی به مطرح کردن سنگاندازیها در مسیر حمایتی خود از رسانههای صوت و تصویر را ندارد، ولی لازم است شفاف اعلام کنم: درروزهای گذشته وزارن ارشاد نسبت به پخش سریال «زخم کاری» به دادسرای فرهنگ و رسانه شکایت کرده. دوستان در صورتی که با مردم صادقاند، با تکذیبیه رسمی افکار عمومی را آگاه کند! کاش دوستان وزارت ارشاد در آخرین روزهای مسوولیت خود با مردم صادق بودند. »
در نهایت محمدجواد شکوری مقدم مدیرعامل فیلیمو در توییتی با اشاره به حواشی پیش آمده پیرامون سریال «زخم کاری» نوشت: «حداقل نیاز یک صنعت برای توسعه، پایداری قوانین و پنجره واحد ارتباط با حاکمیت است، چند سالی است صنعت vod معلق است و قطعا در آینده هیچکس پاسخگوی خشک شدن ریشه این صنعت مانند دیگر صنایع نخواهد بود.
به نظر میرسد اختلافها میان وزارت ارشاد و ساترا در روزهای پایانی دولت به اوج خودش رسیده است. در روزهایی که سینماها به خاطر شیوع کرونا اوضاع خوبی ندارند و پلتفرمهای نمایش خانگی با ساخت آثار نمایشی سعی در ایجاد فضای اشتغال و تولید دارند وجود چنین اختلاف نظرها و مشکلاتی که در نهایت قربانیای جز محصول ساخته شده و پلتفرمها ندارد به عرصه تولید نمایش خانگی ضربه میزند و رونق شبکه نمایش خانگی را با دست اندازهای بیجهت روبرو میکند.
انتقاد رسانه ها به سیگار کشیدن تک تک شخصیت ها
روزنامه جوان در یاداشتی نوشت: اواخر دهه ۸۰ استعمال دخانیات در تلویزیون ایران ممنوع شد و این یک فرهنگسازی درست و مناسب برای جلوگیری از افزایش دخانیات در ایران محسوب میشد، به طوری که حتی فیلمها و سریالهایی با موضوع اعتیاد نمیتوانستند سیگار کشیدن یا استعمال مواد مخدر را به طرزی که ترویجکننده باشد، نشان بدهند. اساساً این فرهنگسازی توانست تأثیرگذار باشد، اما با پیدایش سریالهای شبکه خانگی این فرهنگسازی با شکست مواجه شد. آثاری در این شبکه ساخته شدند که شخصیتهای منفی و مثبت سیگار به دست بودند، اما نکته مهمی که باعث شد این یادداشت نوشته شود سریال زخم کاری به کارگردانی محمدحسین مهدویان است. برای نوشتن درباره کیفیت این سریال باید چند قسمت دیگر صبر کرد، اما مهمترین و منفیترین بخش آن تأکید زیاد بر استعمال دخانیات و ایضاً مواد مخدر و مشروبات الکلی است، البته بدیهی است که نمیتوان به طور کلی ارجاع به این مسائل را حذف کرد، اما تأکید بیش از حد و بیمورد روی آن نیز رویکرد غلطی است.
پیشتر کشیدن سیگار در فیلمها و سریالها مختص کاراکترهای مثبت بود، اما با حساسیتهایی که ایجاد شد به مرور سیگار روی لب کاراکترهای منفی قرار گرفت و این باعث میشد مخاطب نوجوان درک کند سیگار مختص آدمهای منفی است و سراغ آن نرود، اما در دهه کنونی با پایین آمدن سن مصرف دخانیات در ایران که مسبب آن هم همین فیلمها و سریالهاست، کارگردانان باید چارهای دیگر در نشان دادن سیگار در دست شخصیتهای آثارشان در نظر میگرفتند، همان طور که میدانید رسانه فرهنگساز است. آنچه در رسانه نشان داده میشود اگر منفی باشد میتواند تأثیر مخرب در جامعه داشته باشد. اساساً در حال حاضر سریالهای شبکه خانگی یا فیلمهای سینمایی با این عنوان که دیدن این سریال برای افراد زیر ۱۵ سال توصیه نمیشود، شروع میشوند و بعد از آن تهیه کننده و کارگردان فکر میکنند با توجه به این توصیه قطعاً افراد زیر ۱۵ سال این سریالها را تماشا نمیکنند، اما در شرایط کنونی که شبکههای ماهوارهای بعد از مدت کوتاهی از پخش سریال در پلتفرمها به طور غیرقانونی سریالها را نشان میدهند، چگونه میتوانیم انتظار داشته باشیم افراد زیر ۱۵ سال این سریالها را نبینند؟ آیا زنگ خطر جامعه ما فقط برای افراد زیر ۱۵ سال است؟
در چهار قسمتی که از زخم کاری پخش شده است در هر قسمت تکتک شخصیتهای آن سیگار میکشند، در هر سکانس به طور ناخودآگاه فارغ از اتفاق منطقی یا دراماتیکی سیگار آتش میزنند و، چون توازن آدمهای منفی و مثبت وجود ندارد، این آفت را خنثی نمیکند. جالب است حتی کارگردان تابوشکنی میکند و نشان میدهد پسر جلوی پدرش سیگار میکشد و در قسمت بعد میبینیم که پدر با همان قاعده سنتی مبتذل با یک زیرپیراهنی کنار بساط تریاک نشسته است! یا در ادامه بحث خرید تریاک ناب و مشروبات الکلی میشود، قطعاً این گونه رفتارها در جامعه وجود دارد، اما در رسانه نباید همه چیز آنقدر صریح و شفاف نشان داده شود، درست است که تا اینجای زخم کاری تمامی شخصیتهای آن خاکستری یا شبهمنفی هستند و این هم جزو نقاط منفی سریال است، اما اگر نگاهی به فرامتن سریال داشته باشیم، درک خواهیم کرد که هر کدام از بازیگران این سریال میتوانند طرفداران خاص خودشان را داشته باشند. جوانی که جواد عزتی را دوست دارد، قطعاً از نوع رفتار او در سریال برداشتهایی دارد و فکر میکند، چون جواد عزتی به عنوان شخصیت اول سریال در ایجاد هر واکنشی سیگار میکشد، او هم باید همین کار را انجام بدهد و این تبدیل به ضداخلاق میشود، البته ناهنجاری فقط به استعمال دخانیات محدود نمیشود و پرخاشگری ناصر با پدرش و نیز نوع رابطه سمیرا با مالک و مهمتر از آن رابطه سمیرا با نعمت که همچنان بعد از چهار قسمت نامشخص مانده، نشانهای از بیاخلاقی فرهنگی و نامتوازن با جامعه است تا قسمت چهارم این سریال همه چیز ناامیدکننده است. باید دید در ادامه چه اتفاقی رخ میدهد که بفهمیم موفقیت مهدویان در ساخت فیلمهای سینماییاش غیر از «شیشلیک» اتفاقی نبوده است.