از قدیم گفتهاند خنده بر هر درد بیدرمان دواست، به نظر میرسد کاربران شبکههای اجتماعی با وجود ظاهر مدرن و امروزیِ خود، این گفته قدیمیها را آویزه گوش خود کردهاند و هر چیزی را دستاویز شوخی و خنده میکنند. کافی است جملهای، عکسی یا بخشی از یک ویدیو، اندکی پتانسیل شوخی در خود داشته باشد، در کسری از ثانیه به یک «میمِ» همهگیر تبدیل میشود. همانطور که ویروس آنفولانزا بهسرعت از قارهای به قاره دیگر نیز منتقل میشود، میمها نیز به لطف شبکههای اجتماعی با سرعت نور دستبهدست میشوند.
حالا مهم نیست قضیه «شیب؟ بام؟» باشد و به یک تراژدی در زندگی کودکی تبدیل شود یا «نرو سمیه» باشد و مورد استفاده هر طیفی قرار بگیرد؛ مهم این است که «خنده بر هر درد بیدرمان دواست!» اما اساسا در فلسفه «میم» قرار نبود به چنین مرحلهای برسد؛ قرار بود ایدهای خلاقانه و عمیق در هنر و فلسفه باشد. البته میم هنوز هم میتواند این کارکرد را داشتهباشد اگر شبکههای مجازی و کاربرانش اجازه بدهند؛ که احتمالا نمیدهند. اما آنچه از خودِ میمها و فلسفه آنها جالبتر است، این است که هر کدام قصهای دارند و کاربران اغلب قصه آنها را نمیدانند. این تصاویر میتوانند آشنا و خندهدار باشند، اما قصه آنها احتمالا ناآشناست.
برخی از سریالها و برنامههای طنز دهه ۷۰ و ۸۰ که از شبکههای صدا و سیما پخش میشد، فردای آن روز عبارت و اصطلاحاتی از دیالوگهای این برنامهها بین مردم، خصوصاً دانش آموزان در هر جایی از این تکیه کلامها استفاده میشد، تا آنجا که این تکیه کلامهای طنز مثل یک ویروس در جامعه منتشر میشد و بعد شدت میگرفت و همه را به اصطلاح آلوده میکرد و بعد هم تمام میشد و از ذهنها میرفت و باز مورد دیگر و همچنان این چرخه ادامه پیدا میکرد.
اما با ورود موبایل و فراگیری شبکههای اجتماعی، این رسانهها علاوه بر اینکه جای گپ و گفتهای شبانه و دورهمی را گرفتند، کاربران فضای مجازی را با پدیدهای با عنوان محتوا یا کلیپهای وایرال یا ویروسی افراد عادی و آماتور مواجهه ساختند که این محتوا ناگهان در سرتاسر شبکه منتشر و همه کاربران عضو آن شبکه را آلوده میکند.
به نحوی که در عرض چند ساعت یا چند روز همه کاربران فضای مجازی تقریباً آن را میبینند. در همین این راستا میتوان به محتواهایی با عنوان “چالشها“ در شبکههای اجتماعی اشاره داشت که همه گیر شدند مانند مانکن و سطل یخ که همان ویژگی ویروسی بودن را داشتند و به نحوی طراحی شده بودند که در مدت زمان کوتاهی همه را درگیر میکردند.
در واقع مخرج مشترک این محتواهای وایرال شده دائمی نبودن آنهاست و مثل ویروس سرماخوردگی که تنها در یک مقطع از سال شایع میشود و از بین میرود، موقت وکوتاه و گذری است.
با توجه به سه مثالی که اشاره شد یعنی“تکیه کلام، کلیپ و چالش“ را در یک تعریف بگنجانیم میتوان از آنها با عنوان “میم اینترنتی“ یاد کرد. این میمهای اینترنتی ایدههایی هستند با اقتباس از یک واژه اصلی جالب توجه یا مهیج که یا به قصد اینکه تبدیل به یک میم شوند، ساخته شدهاند، یا یک ایدهای هستند که به سادگی مشهور میشوند و سراسر جامعه اینترنتی گسترش مییابند و راه خود را به دیگر جوامع اینترنتی باز میکنند. به عبارتی میمها (meme) ایدهها و مفاهیمی هستند، که با به اشتراک گذاری به صورت آنلاین و از شخصی به شخص دیگر گسترش پیدا میکنند.
میمهای اینترنتی میتواند تصویر، ویدئو، لینک، ویدیو، وبسایت، هشتگ، کلمه، یا عبارت یا حتی یک غلط املایی باشد. میم اینترنتی در بستر شبکههای اجتماعی، بلاگها، ایمیل و منابع خبری در سطح جامعه پخش میشوند”. در واقع جاذبه داشتن یا خوشایند بودن آن علت غالب برای موفقیت یک میم است.
با این اوصاف بعضی از محتواها به نحوی طراحی شدهاند یا به گونهای مهندسی شدند که دست به دست، بین مردم بچرخند و پخش شوند، بدون اینکه خود مردم احساس کنند خبری است و محتوایی که مصرف میکنند و با شور و شوق به دیگران ارسال میکنند از قبل توسط افراد باهوشتر از خودشان طراحی و برنامهریزی شدهاند. از آنجا که میمها خیلی سریع و گسترده پخش میشوند، آنها اغلب به نشانههای فرهنگی تبدیل میشوند.
اگر اهل فضای مجازی باشید، این روزها عکس پیرمردی که به یک میم اینترنتی تبدیل شده است را حتما
دیده اید. شخصی که تصویرش در صفحات مجازی برای نشان دادن ناکامی ها و اتفاقاتی که با پیش بینی و انتظارات اولیه تفاوت زیادی دارد، مورد استفاده قرار می گیرد. این شخص آندرس آراتو نام دارد. یک مهندس برق بازنشسته اهل کشور مجارستان. در ادامه این مطلب ماجرای عکس پرطرفدارش را از زبان خود او می خوانید.
یک دهه پیش تصویر خودم را در گوگل سرچ کردم و نتیجه من را به شدت شوکه کرد. متوجه شدم که عکسم به یک میم اینترنتی تبدیل شده است. کاربران فضای مجازی از لبخند من و نوع نگاهی که در چشمانم بود، تصور کرده بودند که من غمگین هستم و برای همین شروع کرده بودند زیر عکس ها برایم کامنت های دل گرم کننده می نوشتند.
عکس زیر را حدودا ۱۱ سال پیش گرفته بودم. درست زمانی که هنوز به عنوان مهندس برق کار می کردم. یک عکاس حرفه ای بعد از آن که عکس هایم را در فیس بوک دیده بود با من تماس گرفت و گفت به دنبال فردی شبیه به من است تا در عکس هایش به عنوان مدل از او استفاده کند.
من هم که عاشق این کار بودم با خوشحالی پذیرفتم. عکاس من را به استودیویی در بوداپست مجارستان دعوت کرد و ما عکس های مختلف از زوایای گوناگون و در مکان های مختلف گرفتیم و او در مدت دو سال همکاری مان صدها عکس از من برای پروژه های مختلفش گرفت.
من تصور میکردم که قرار است شرکت ها و وب سایت های مختلف از این عکس ها استفاده کنند. اما اصلا انتظار گسترش این میم های اینترنتی را نداشتم. بعد از مدت کوتاهی متوجه شدم که کاربران و مردم روی عکس هایم متن هایی را می نویسند و در مورد همسرهایشان می گویند که ترک شان کرده اند یا از سرقت هویت شان در فضای آنلاین و خالی شدن حساب های بانکی شان صحبت میکنند. در واقع آن ها از عکس های من استفاده می کردند، چون تصورشان این بود که عکس من لبخندی همراه با ناراحتی است و اصطلاحا “خنده تلخی” بر لب دارم.
گربههای زیادی به میم تبدیل شدهاند و انتخاب آنها کمی سخت است؛ اما این «گربه خندهرو» به یکی از پرکاربردترین میمهای تاریخ تبدیل شد. تصویر این گربه از سال 2006 وارد اینترنت شد و هنوز هم در قالب استیکر مورد استفاده کاربران قرار میگیرد. حتی آنها که کاربرِ دائمیِ شبکههای مجازی نیستند، کافی است چند بار صفحات مجازی را باز کرده باشند تا چشمشان به جمالِ خندهروی این گربه افتاده باشد. قصه این گربه نیز از یک وبلاگ ساده شروع و آنقدر دستبهدست شد تا به محبوبیت جهانی دست پیدا کرد. این سایت فقط در فاصله سالهای 2006 تا 2007 روزانه یک میلیون و 500 هزار بازدید به خاطر همین گربه خندهرو داشت.
سامی الان تقریبا 11 ساله است، وقتی 11 ماهه بود مادرش این عکس را در ساحل از او گرفت و روی صفحه فلیکر خود گذاشت. عکس با نوشتههای مختلف و با سرعت نور دستبهدست شد. او آنقدر معروف شد که حتی از عکسش در تبلیغات بازرگانی نیز استفاده کردند. عکس دیگری نیز در پنج سالگیِ سامی منتشر شد که روی آن نوشته شده بود: «پنج سال بعد؛ هنوز یک میم!» و حالا سامیِ 11ساله بعد از گذشت یک دهه هنوز هم یک میم است. البته او از آن میمهای خوششانس است که از همین راه موفق شده برای پدرش کلیهای جدید بخرد و از اینکه به یک میم تبدیل شده خیلی هم خوشحال است؛ به همین خاطر است که با نام «کودک موفق» شناخته میشود.
«کِرمیت» یک قورباغه عروسکی است که جیم هنسون در سال 1955 آن را برای یک برنامه تلویزیونی ساخت. اما کرمیت بیش از آنکه در برنامه تلویزیونی بدرخشد، طی سالهای اخیر در میمها درخشیده است. خیلیها به او لقب «سلطانِ میمها» دادهاند. یکی از معروفترین میمهای کرمیت که این روزها در تلگرام، گیفِ آن نیز ساخته شده، لحظهای است که با آرامش خاطر چای مینوشد و میگوید: «خب به من چه!» در اکثر موارد، افراد جملهای در مورد اشتباهات خود میگویند و او با آرامش این جمله معروفش را میگوید. این میم خیلی زود از قالب جوکی معمولی خارج شد و به نماد کمدی تبدیل شد. قصه این قورباغه دراز است و آنقدر از آن میم ساخته شده که میتوان مقالهای مفصل در باب آن نوشت؛ اما راستش «خب به من چه!»
رئیسجمهوری پرحاشیه ایالات متحده آمریکا از چنگ میمبازها در امان نمانده و در چند مورد، شکارِ آنها شده است. یکی از کارهای ترامپ که او را سوژه میم کرد، نخستین دستور کاریِ او بود. به محض اینکه تصویر امضای او منتشر شد، حرفهایهای فتوشاپ دستبهکار شدند. این میم نیز رفتهرفته به یکی از محبوبترین میمهای شبکههای مجازی تبدیل شد. نکته جالب این است که این میم از همه جدیدتر است و از ژانویه 2017 دستبهدست شده، اما بیش از بسیاری از میمهای قدیمی در فضا مجازی چرخیده است.
حتی ناکجاآباد هم سر از دنیای میم درآورده است. «در جستوجوی ناکجاآباد» یکی از فیلمهای معروف است که یک سکانس آن در سه فریم مختلف به یک میم همهگیر تبدیل شد. در این صحنه جانی دپ در کنار پسرکی که اشک میریزد نشسته و پسرک با او درد دل میگوید. مهم نیست که این پسرک در فیلم چه میگوید و جانی دپ چه جوابی به او میدهد، مهم این است که هزاران دیالوگ مختلف برای این صحنه ساخته شد و در قالب میم شبکههای اجتماعی بازنشر شد. میمِ «در جستوجوی ناکجاآباد» یکی از محبوبترین و بامزهترین میمهاست.
یکی از روزهای سال 2004، آتشنشانهای محلی در حال خاموش کردنِ یک ساختمانِ گرفتارِ آتش بودند. آتشی واقعی اما مهارشدنی، خانهای را میسوزاند. کمی آنسوتر دختربچهای در کنار بقیه مشغول تماشای ذوب شدنِ خانه بود که ناگهان عکاس او را شکار کرد. نگاه دختربچه آنقدر پلید به نظر میآمد که با این عکس با عنوان «دخترِ فاجعه» شناخته شد. دختر فاجعه حالا بزرگ شده و تصویرش چند باری روی جلد مجلههای مختلف نیز رفته است. او با لبخند شیطنتآمیزی که در مقابل آن آتشِ مهیب داشت، بیشترین توجه را به خود جلب کرد و به یکی از معروفترین میمها تبدیل شد. تصویر او بعد از این ماجرا روی فجایع مختلفی قرار گرفت.
محالِ ممکن است که کسی این میم را ندیده باشد. در انگلیسی با عنوان «Y U NO» شناخته میشود. این میم نخستین بار از روی یکی از کاراکترهای یک سریال مانگایِ ژاپنی ساخته شد. البته صورتِ اصلیِ این کاراکتر، شکلِ دیگری بود و روی سرش هم مو داشت، اما اینطوری سادهتر و بامزهتر شده است. این میم اصولا برای زمانی کاربرد دارد که فرد از چیزی خسته شده یا نمیتواند یک کار ساده را انجام بدهد. نام انگلیسیِ آن نیز تقریبا همین مفهوم را منتقل میکند و در فارسی به چیزی شبیه به «آخه چرااا؟!» تبدیل شده است.
میم معروف شهاب حسینی در فیلم جدایی نادر از سیمین
میم پرویز پرستویی در فیلم مارمولک
میم انیمیشن پرویز
میم مختارنامه
میم روحانی