میوهها یکی از منابع مهم تغذیه انسانی هستند که بیش از هزار سال است که آنها را پرورش میدهیم. ما تصور میکنیم که این میوهها از آغاز به همین شکل بودهاند. اما حقیقت این است که تاریخچه میوه ها پیچیده ترند .
میوه کیوی به دلیل شباهت آن به پرنده کیوی به این نام نامیده شده است. این پرندهها بومی کشور نیوزلند بوده و تصور میشود که این میوه هم بومی این کشور باشد که در سال ۲۰۱۵ برای این کشور بیش از یک میلیارد دلار درآمدزایی داشتهاند. اما حقیقت این است که کیوی بومی کشور چین است که ترجمه نام آن میشود: هلوی میمون شکل، که به دلیل شباهتش به میمون به این نام نامیده میشود. سپس بنا به دلایل نامعلوم انگلیسیها آن را انگور فرنگی چینی نامیدند.
در آغاز قرن بیستم مدیر یک کالج نیوزلندی کمی دانه آن را به نیوزلند برد. پس از چند دهه نیوزلند نخودفرنگی چینی را به آمریکا صادر میکرد. اما در طول جنگ سرد مشخص شد که هر چیزی با نام چین سودآور نخواهد بود. در ابتدا نیوزلند نام آن را به خربزه تغییر داد. اما ازآنجاییکه به خربزه و توت تعرفه تعلق میگرفت پس به این نتیجه رسیدند که این نام هم مناسب نیست. سپس در یک حرکت تبلیغاتی نام پرنده ملی خودشان را روی آن گذاشتند و آن را از رده توت به میوه تغییر دادند.
وقتی که آناناس را پرستش می کردند
در گذشته و برای چندین قرن، افرادی که به تجارت آناناس مشغول بودند آن را پرستش میکردند. سرخپوستان کارائیب و دریانوردانی که این میوه را از جزایر جمعآوری میکردند از اولین افرادی بودند که این کار را انجام میدادند. طعم شیرین این میوه باعث میشد که در جشنها و مراسم جایگاه اصلی را داشته باشد. در طی دومین سفر کلمب به کارائیب، شکارچیان او در بررسی یک روستای کارائیب، بقایای این میوه را در دیگهای حاوی قطعات بدن انسان یافتند و بنابراین شاهد اولین شواهد آدمخواری بودند.
پسازاینکه این میوه به اروپا آورده شد، ازآنجاییکه در آن زمان شکر وجود نداشت، آن را در مراسم سلطنتی و اشرافی استفاده میکردند. زنان ساکن آمریکای استعماری در آشپزی و چیدمان غذا با آناناس باهم رقابت میکردند و استفاده از آن نشانه ثروت بود. حتی به دلیل کمیاب بودن آن، صاحبان این میوه آن را به یکدیگر قرض میدادند تا از آن بهعنوان تزئین میز استفاده کنند. سپس آن را بهعنوان غذا به فروش میرساندند.
تاریخچه انقراض موز
میوه موز قبل از دهه پنجاه میلادی با موزهایی که امروز می شناسیم متفاوت بود. موزها بزرگتر و لذیذتر بودند و در اصطلاح علمی به آنها Gros Michel میگفتند. آنها دچار یک بیماری بسیار خطرناک به نام (پاناما) شدند که منجر به از بین رفتن گروس میشل ها شد. موزهایی که امروز در بازار وجود دارد از نوع کاوندیش Cavendish در برابر بیماری پاناما مقاوم هستند. با این حال، دانشمندان هنوز نگران هستند که مبادا بیماری پاناما این دسته از موزها را هم از بین ببرد و به تعبیری دیگر موزها برای همیشه از زندگی انسانها محو شوند.
سمی بودن گوجهفرنگی
گوجهفرنگی گذشته چندان درخشانی ندارد. ازآنجاییکه این میوه از خانواده گیاهان سمی بادنجانیان است بنابراین اروپاییها حدود دو دهه تصور میکردند که گوجهفرنگی هم سمی است. اما این تنها یک تصور و فرضیه نبود. چندین اروپایی ثروتمند پس از خوردن گوجهفرنگی در ظروف مفرغ مسموم شدند. اسید موجود در گوجهفرنگی در تماس با ظروف مفرغ قلع و سرب تولید میکند که یک ماده سمی است.
همچنین تصور میشد که گوجهفرنگی توسط کرمهای میوه آلوده و سمی میشود. بااینحال امروز میدانیم که اگرچه این کرمها بیضرر هستند اما از مواد قرمز رنگی تولید میکنند. استعمارگران آمریکایی با گوجهفرنگی مشکلی نداشتند اما ساکنان روستایی به دلیل چیزهایی که شنیده بودند از خوردن آن خودداری میکردند. جالب اینجاست که جنگ داخلی اهمیت گوجهفرنگی در آمریکا را افزایش داد.
سپس گوجهفرنگیهای کنسروی غذای سربازان را مهیا کردند. در سال ۱۸۸۰ ایتالیاییها با استفاده کردن از آن در پیتزا تمام ترسهای موجود را از بین بردند.
رستگاری آووکادو
آووکادو پیش از دوران کشاورزی توسط بزرگ زایان خورده میشد و از همین طریق دانههای آن در جاهای مختلف رشد میکرد. اما پرندگان و حیوانات کوچک با خوردن این گیاه آن را تجزیه میکردند و در رشد و گسترش آن سهم چندانی نداشتند. پس از عصر یخبندان سهچهارم بزرگ زایان منقرض شدند. درنتیجه دیگر انسان مجبور بود آن را کشت و گسترش دهد.
ساکنان آمریکای مرکزی در زمان زیست بزرگ زایان و پسازآن این میوه را کشت میکردند و به دلیل شباهت آن به کیسههای بیضه آن را آووکادو نامیدند. تصور میشد که این میوه غرایز جنسی را تقویت میکند.
سنت کدوتنبل
در گذشته کدوتنبل را مانند امروز حکاکی نمیکردند و آن را به شکل کدوهای خندان درنمیآوردند بلکه آن را ستایش میکردند. اروپاییها در گسترش کدوتنبلهای امروزی نقش مهمی داشتند. آنها چراغهای زغالی را در سبزیجاتی نظیر شلغم و سیبزمینی قرار میدادند. سپس آن را در فستیوالها قرار میدادند تا همهجا را روشن کند.
پس از ورود سنتهای سلتی به آمریکا، برای این کار از کدوتنبل استفاده میکردند زیرا آتش و نور را بهتر نگه میداشت. چند دهه بعد کدوتنبل بهعنوان جز اصلی هالووین مورداستفاده قرار گرفت.
هویج بنفش
می گویند اصل هویج به کشور افغانستان برمی گردد، و رنگ اصلی آن سفید و بنفش بوده است و رنگ زرد هویج به دستاورد کشاورزان هلندی باز می گردد.
فلفل چیلی همهجا حاضر
فلفل چیلی به دلیل تند بودن زیاد موردتوجه حیوانات قرار نمیگرفت. اما انسانها آن را به دلیل طعم و مزه تندش مورداستفاده قرار میدادند، طعم و مزهای که گاها موجب ایجاد تاولهای پوستی و کوری میشد. به نظر میرسد که ساکنان آمریکای لاتین نسبت به مزه این گیاه ایمن هستند، زیرا فلفل بومی آمریکای لاتین است. آنها فلفل را میسوزاندند و دود آن را برای دفع حشرات و تنبیه کودکان مورداستفاده قرار میدادند.
علاوه براین فلفل چیلی در افسانه هم مورداستفاده قرار میگرفت، اگرچه آن را در پزشکی یا مراسمهای مذهبی استفاده نمیکردند اما در افسانهها اگر فردی فلفل نمیخورد او را جادوگر میپنداشتند.
توتفرنگی پیوندی
توتفرنگی بومی اروپا و آمریکای شمالی است. فرانسویها به دلیل طعم شیرین توتفرنگی وحشی آن را کشت میکردند اما این توتفرنگیها خیلی کوچک بودند. تنها مزارع لویی چهاردهم بود که توتفرنگیهای درشت پرورش میداد. او به دنبال فتح اسپانیا بود و به همین دلیل به جاسوسانش دستور میداد استحکامات پرویی و شیلیایی را بررسی کنند. اما این جاسوس تنها موظف نبودند که قدرت نظامی اسپانیا را بررسی کنند. یکی از جاسوسها توتفرنگیهای بزرگ شیلیایی را کشف کرد و سپس آن در قالب تجارت خریداری کرده و به فرانسه بردند.
فرانسویها تا چند سال نمیتوانستند توتفرنگیهای شیلیایی تولید کنند و به روش تولیدمثل غیرجنسی آن را کشت میکردند. اما توتفرنگی شیلیایی به دو نوع نر و ماده تقسیم میشدند. توتفرنگیهای نر به دلیل ظاهر متفاوتشان بهعنوان علف هرز هرس میشدند زیرا اروپاییها تنها یک نوع توتفرنگی را میشناختند.
هیچکدام از توتفرنگیهای اروپایی آنقدر بزرگ نبودند که با توتفرنگی شیلیایی پیوند بخورند اما انواع توتفرنگی ویرجینیا، که در زمان استعمار آمریکای شمالی به فرانسه برده شدند، برای این کار مناسب بودند. این دو گیاه از قاره جدید درکنار هم پیوند خورده و توتفرنگیهای درشت امروزی را پدید آوردند.
سیب ترش و ماجرا اپل سید
مردم از دوران قدیم سیب میخوردند و در فرهنگ غرب یک میوه جادویی محسوب میشد. امروزه هم پزشکان معتقدند که باید روزانه یک عدد سیب خورد.
جانی چپمن معروف به جانی أپل سید، اسم یک کشاورز ماهر و توانمند آمریکایی بود. او در اواخر قرن هجدهم می زیست، جانی أپل سید درخت سیب را در دور افتاده ترین مناطق ایالات متحده ی آمریکا برد و کاشت و نحوه کاشت و نگهداری از آن را معرفی کرد (او را پدر درخت های سیب آمریکا می دانند)، سپس آن را به مهاجران جدیدی که به آمریکا می آمدند فروخت. او دوباره به یک منطقه ی دور افتاده ی دیگر سفر کرد و درخت سیب را کاشت و سپس آن را فروخت، او با بومیان آمریکایی رفتار دوستانه ای در پیش گرفته بود. جانی أپل سید در طول زندگی خود ۱۶۰ هزار درخت سیب کاشت و زمانی که در اوایل قرن نوزدهم از دنیا رفت ثروت عظیمی را برای ورثه خود به جای گذاشت.
تحریم ریواس
در زمان جنگ تریاک چینیها مصائب بسیار زیادی را متحمل شدند. قدرتهای جهان به دنیای غرب اجازه دهند که به چین حمله کرده و ثروتهای آنجا را چپاول کنند. بدترین توهین به چینیها واردکردن تریاک بود که اعتیاد و فقر را بهشدت اشاعه داد. پسازاینکه چینیها نتوانستند شهرمرزی خود را کنترل کنند به دنبال راههای دیگری برای مقابله با این مشکل گشتند.
آنها برای اینکه در رابطه با صادرات کالا به جایگاه خوب قبلی خود بازگردند از انگلیسیها تقاضا کردند که برخی از کالاها را تحریم کنند. درنهایت به این نتیجه رسیدند که بدون صادر کردن ریواس، چای، ابریشم و کالاهای دیگر، اوضاع کشورهای خارجی نامساعد خواهد بود.
سپس یکی از مأموران عالیرتبه چینی به ملکه ویکتوریا نامه نوشت و عنوان نمود که ازآنجاییکه تریاک یک ماده مخدر غیرقانونی است بنابراین نباید در چین مبادله شود. او بیان کرد که اگر چین صادرات ریواس را که یک گیاه ضدیبوست است، را تحریم کند تمام انگلیسیها از یبوست خواهند مرد. اما او نمیدانست که این گیاه بیش از اینکه لازمه زندگی باشد یک گیاه لوکس محسوب میشود. این نامه نگهداری شد تا تاریخ گفتههای مأمور عالیرتبه چینی را تأیید یا رد کند.
شورش درخت نان
گیاه درخت نان توسط خدمه یک کشتی تحقیقاتی در جزیرهای در جنوب اقیانوس آرام، کشف شد. اروپاییهای قرن ۱۸ برای این جمع شده بودند تا شاهد حرکت زهره باشند، یک پدیده نجومی که همانند ماهگرفتگی است. در میان آنها گیاهشناسی به نام جوزف بنک وجود داشت که این گیاه را نوعی گیاه ارزان و مغذی تشخیص داد که میتوانست برای سیر کردن بردگان مزارع نیشکر مفید باشد. سپس شاه جرج سوم یکی از افسرانش به نام ویلیام بلای را برای جمعآوری این میوه مأمور کرد.
خدمه این مأمور به تاهیتی رفتند و ۱۰۰۰ گیاه درخت نان را جمعآوری نمودند. اما یکی از همکاران این مأمور به نام فلچر کریستین از او نافرمانی کرد و شورشی به راه انداخت و بلای را تنها گذاشت. ازآنجاییکه بلای و کریستین زنده مانند بنابراین دلیل این شورش هیچگاه مشخص نشد. ممکن است که بلای و کریستین باهم ناسازگاری کرده باشند، یا اینکه خدمه خواسته بودند به زنان و سواحل تاهیتی بازگردند.
اما گفته میشود که بلای بهجای ذخیره آب برای همراهانش، آب را برای گیاه ذخیره میکرد. اگرچه این کار از سر وظیفه بود اما شورشهایی را به راه انداخت. بلای که یک دریانورد ماهر بود، پس از طی کردن هزاران مایل به یک جزیره هلندی رسید، مانند یک قهرمان به انگلستان بازگشت و در سفر دومش به هایتی با ۲۱۲۶ گیاه بازگشت. اما تلاشهای او بیفایده بود زیرا بردگان به دلیل مزه بد این گیاه از خوردن آن امتناع کردند.
احترام به انبه در چین
تا همین چند دهه پیش، انبه در چین میوهای مقدس محسوب میشد و مردم چین چنان عاشق انبه بودند که به خاطر آن میجنگیدند و میمُردند.
انبه در چین از ۱۳۰۰ سال پیش بدین سو کشت میشود. با این حال، محبوبیت بیشتر آن به دهۀ ۷۰ قرن بیستم برمیگردد. در ماه مه ۱۹۶۸، مائو تسه تونگ، رهبر وقت چین، ۳۰هزار کارگر را برای جنگ و سرکوب «گارد سرخ» (گروهی از دانشجویان دانشگاه شنهوا و پکن) فرستاد. گفته میشود که آن گروه با حمایت خود مائو تشکیل شده بود، اما اکنون مائو میخواست آن را از بین ببرد. طی آن عملیات دانشجویان زیادی کشته شدند، و بقیه هم با مشاهده آن وضعیت تسلیم شدند و بدان ترتیب، عملیات یادشده با موفقیت به پایان رسید.
در ازای آن موفقیت، مائو ۴۰ دانه انبه را که چند روز پیش، از کشور پاکستان دریافت کرده بود، به آنان هدیه فرستاد.
از نظر آن کارگران، منزلت و جایگاه رهبری مائو چنان بود که مایل بودند همۀ هست و نیست خود را فدای او کنند. دریافت هدیه از چنان رهبری، ارزشی سترگ داشت.
اما آن هدیه چه بود؟ آنها قبلاً هرگز چیزی در مورد انبه نشنیده بودند و آن را ندیده و نخورده بودند. کارگران انبه را روی میز چیدند و تمام شب به تماشای آن نشستند و آن را بو میکردند. روز بعد تصمیم گرفته شد که انبهها خورده نشود، بلکه حفظ شود. هدیه مائو، آن هم چنان نادر، باید به یادگار حفظ میشد.
انبهها با کمک بیمارستانی، در ظروف شیشهای نگهداری میشد. به محض خراب شدن هر انبه، آن را در آب میجوشاندند و آب آن بین همه توزیع میشد تا بهرۀ آن میوه مقدس به همه برسد. انبههای مصنوعی از موم نیز ساخته شد که به هر ادارۀ رسمی ارسال شد. حتی امروز هم برخی از آن انبهها در بسیاری از ادارات دولتی چین موجود است و هیچ کس با دیدن آنها نمیتواند تشخیص دهد که نه واقعی، بلکه ساختگی هستند.
کارگران فقط به خاطر مائو احترام زیادی به انبه میگذاشتند. آنها فکر میکردند که هدیه مائو، آن هم میوهای چنان نادر، نشانه ازخودگذشتگی او است. اما واقعیت امر این بود که مائو علاقه خاصی به انبه نداشت. او فقط هدیهای را که گرفته بود، به نحوی از خود دور کرده بود.
از آن پس، بازار انبه در چین رونق یافت. در جریان برگزاری روز ملی چین در آن سال، انبههای بزرگی را به نشانۀ احترام، در محلی چیده بودند.
علاوه بر آن، یک نوع سیگار هم به نام انبه در بازار عرضه شد. در زبان چینی به انبه «mangwa» گفته میشود. اسم آن سیگارها هم به همان مناسبت انبه گذاشته شده بود. در آن زمان محبوبیت انبه در چین به حدی افزایش یافته بود که بازرگانان شروع به چاپ تصویر انبه روی همه چیز کردند. چه قلم مداد باشد و چه قابتصویر، همه چیز تصویر انبه داشت. در همان دوران بود که کشت انبه در مقیاس گسترده در چین آغاز شد و امروز چین دومین تولید کنندۀ بزرگ انبه در جهان است.
مجله اینترنتی تابناک جوان